Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
communication protocol
U
پروتکل ارتباطی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
protocol
U
پیش نویس سند
protocol
U
سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
protocol
U
استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
protocol
U
پیش نویس معاهده
protocol
U
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol
U
صورت جلسه کنفرانس
protocol
U
پروتکل
protocol
U
صورت جلسه ازمایش
protocol
U
مقاوله نامه نوشتن
protocol
U
تشریفات
protocol
U
اداب ورسوم
protocol
U
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
protocol
U
ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
protocol
U
قرارداد
protocol
U
پیوند نامه
communications protocol
U
پروتکل ارتباطات
chief of protocol
U
رئیس تشریفات
the rules of protocol
U
قوانین قرارداد
[صورت جلسه کنفرانس]
communications protocol
U
پروتکل مخابراتی
additional protocol
U
مقاوله نامه اضافی یا تکلمه
Protocol must be observed.
U
تشریفات باید رعایت شود
final protocol
U
مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
protocol of signature
U
protocol
Microcom Networking Protocol
U
سیستم تشخیص و تصحیح خطا سافت Microcom Inc که در مودم ها و نرم افزار ارتباطی به کار می رود
file transfer protocol
U
پروتکل انتقال فایل
character oriented protocol
U
پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
Apple filing protocol
U
روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
secure encryption payment protocol
U
سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
Chief of protocol. Master of ceremonies.
U
رئیس تشریفات
secure hypertext transfer protocol
U
گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
simple network management protocol
U
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
communication
U
مراوده وسایل ارتباطی
communication
U
نقل وانتقال
communication
U
ابلاغ
communication
U
ابلاغیه
communication
U
ارتباطات مواصلات
communication
U
اخبار
communication
U
ارتباط و مخابرات
communication
U
مخابرات
communication
U
ارتباطات
communication
U
رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
communication
U
مکاتبه
communication
U
اطلاع
communication
U
مخابره
communication
U
ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است
communication
U
کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد
communication
U
ارتباط
communication
U
مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
communication
U
مجموعهای از وسایل مانند ترمینال ها وچاپگر ها که توسط یک کامپیوتر مرکزی به هم وصل هستند و اجازه ارسال سریع و ساده داده می دهند
communication
U
پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند
communication
U
اتصال فیزیکی که داده روی آن ارسال میشود
communication
U
مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
communication
U
پردازندهای که چندین واسط و مدیریت بین کامپیوتر و کنترل خط وط ارتباطی برقرار میکند.
communication
U
عبور اطلاعات
communication
U
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
communication
U
وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
communication
U
نرم افزاری که به کاربر اجازه کنترل مودم و استفاده ازسرویس online میدهد
communication
U
وسیلهای مانند مودم که داده را ارسال و دریافت میکند
communication
U
وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
communication
U
کامپیوتری که ارسال داده در شبکه را کنترل میکند
communication
U
ارسال دریافت داده به جای صوت و تصویر
communication
U
پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
communication
U
ماهواره
communication
U
فرآیندی که در آن ارسال و دریافت داده با استفاده از تلفن
data communication
U
مخابره داده ها
data communication
U
ارتباط داده ها
electric communication
U
مخابرات
communication signal
U
سیگنال مخابراتی
communication system
U
نظام ارتباطی
data communication
U
داد وستداطلاعات
communication technician
U
تکنیسین مخابرات
communication technician
U
تعمیر کارفنی مخابرات
communication theory
U
نظریه ارتباطات
communication theory
U
نظریه ارتباط
communication theory
U
تئوری مخابرات
communication link
U
اتثال ارتباطی
data communication
U
ارتباط دادهای
data communication
U
انتقال اطلاعات
communication zone
U
منطقه مواصلات
lines of communication
U
خطوط مواصلاتی
mass communication
U
ارتباط جمعی
visual communication
U
مخابره بصری
wire communication
U
ارتباط با سیم
communication antenna
U
آنتنمرتبط
communication devices
U
ماشینمرتبط
communication set
U
دستگاهارتباط
communication tunnel
U
تونلمرتبطکننده
network communication
U
ارتباطشبکهای
communication cord
U
کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
visual communication
U
ارتباط بصری
telephone communication
U
ارتباط تلفنی
one sided communication
U
ارتباط یکسویه
privileged communication
U
مدارک محرمانه
privileged communication
U
مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود
routes of communication
U
مسیرهای ارتباطی
routes of communication
U
کانالهای ارتباطی
synchronous communication
U
ارتباط همزمان
tele communication
U
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
communication network
U
شبکه ارتباط و مخابرات
tele communication
U
ارتباط دور برد
background communication
U
ارتباط پس زمینه
communication chief
U
رئیس مخابرات یکان
communication circuit
U
مدار ارتباطی
communication cover
U
پوشش مخابراتی
communication deception
U
فریب مخابراتی
communication device
U
دستگاه ارتباطی
communication engineer
U
مهندس مخابرات
communication engineering
U
مهندسی مخابرات
communication engineering
U
تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
communication interface
U
میانجی ارتباطی
communication line
U
خط مخابراتی
communication chief
U
رئیس ارتباطات
communication channels
U
وسایل ارتباطی
communication channels
U
طرق مواصلاتی
basic communication
U
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
communication and electronics
U
رسته مخابرات و الکترونیک
communication cable
U
کابل جریان ضعیف
communication cable
U
کابل ارتباطی
communication center
U
مرکز مخابرات
communication center
U
مرکزارتباطات
communication channel
U
مجرای ارتباطی
communication channel
U
کانل ارتباطی
communication channel
U
کانال ارتباطی
communication line
U
خط ارتباطی
communication security
U
برقراری تامین مخابراتی
communication receiver
U
گیرنده مخابرات
communication deception
U
گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
communication satellite
U
اقمارمخابراتی
communication of punishment
U
ابلاغ تنبیه
communication security
U
تامین مخابراتی
communication network
U
شبکه ارتباطی
communication network
U
شبکه مخابراتی
communication network
U
شبکه ارتباط
communication link
U
رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
communication of punishment
U
ابلاغ مجازات
communication link
U
تسلسل مخابراتی
communication link
U
پیوند ارتباطی
communication satellite
U
ماهواره مخابراتی
communication security custodian
U
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
combined communication board
U
هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
combined communication board
U
هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
binary synchronous communication
U
ارتباطات همزمان دودویی
communication security custodian
U
مسئول وسایل تامین مخابراتی
axis of signal communication
U
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
communication security monitoring
U
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication standing instructions
U
دستورات ثابت مخابراتی
communication relay ship
U
ناو تقویتی مخابراتی
communication operation instructions (co
U
دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
communication security account
U
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
communication control character
U
کاراکتر کنترل ارتباطی
data communication system
U
سیستم ارتباطات داده
We are living in the age of mass communication.
U
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
high class communication set
U
دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com