English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
communication channel U مجرای ارتباطی
communication channel U کانل ارتباطی
communication channel U کانال ارتباطی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
communication U مراوده وسایل ارتباطی
communication U نقل وانتقال
communication U ابلاغ
communication U ارتباطات مواصلات
communication U اخبار
communication U مخابره
communication U ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است
communication U فرآیندی که در آن ارسال و دریافت داده با استفاده از تلفن
communication U ارتباط
communication U ابلاغیه
communication U مکاتبه
communication U ارتباطات
communication U مخابرات
communication U کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد
communication U ماهواره
communication U عبور اطلاعات
communication U پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند
communication U مجموعهای از وسایل مانند ترمینال ها وچاپگر ها که توسط یک کامپیوتر مرکزی به هم وصل هستند و اجازه ارسال سریع و ساده داده می دهند
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
communication U ارسال دریافت داده به جای صوت و تصویر
communication U وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
communication U وسیلهای مانند مودم که داده را ارسال و دریافت میکند
communication U سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
communication U پردازندهای که چندین واسط و مدیریت بین کامپیوتر و کنترل خط وط ارتباطی برقرار میکند.
communication U مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
communication U مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
communication U وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
communication U کامپیوتری که ارسال داده در شبکه را کنترل میکند
communication U پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
communication U رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
communication U اطلاع
communication U نرم افزاری که به کاربر اجازه کنترل مودم و استفاده ازسرویس online میدهد
communication U اتصال فیزیکی که داده روی آن ارسال میشود
communication U ارتباط و مخابرات
communication set U دستگاهارتباط
communication chief U رئیس ارتباطات
lines of communication U خطوط مواصلاتی
privileged communication U مدارک محرمانه
privileged communication U مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود
routes of communication U مسیرهای ارتباطی
routes of communication U کانالهای ارتباطی
electric communication U مخابرات
data communication U مخابره داده ها
data communication U ارتباط داده ها
data communication U داد وستداطلاعات
data communication U انتقال اطلاعات
data communication U ارتباط دادهای
communication chief U رئیس مخابرات یکان
communication channels U وسایل ارتباطی
communication channels U طرق مواصلاتی
one sided communication U ارتباط یکسویه
communication devices U ماشینمرتبط
communication antenna U آنتنمرتبط
communication circuit U مدار ارتباطی
wire communication U ارتباط با سیم
visual communication U مخابره بصری
visual communication U ارتباط بصری
telephone communication U ارتباط تلفنی
communication and electronics U رسته مخابرات و الکترونیک
communication cable U کابل جریان ضعیف
communication cable U کابل ارتباطی
communication center U مرکز مخابرات
communication center U مرکزارتباطات
synchronous communication U ارتباط همزمان
mass communication U ارتباط جمعی
tele communication U مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
tele communication U ارتباط دور برد
communication zone U منطقه مواصلات
communication network U شبکه ارتباط و مخابرات
communication network U شبکه مخابراتی
communication network U شبکه ارتباط
communication link U اتثال ارتباطی
communication link U رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
communication link U تسلسل مخابراتی
communication deception U فریب مخابراتی
communication deception U گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
communication device U دستگاه ارتباطی
communication engineer U مهندس مخابرات
communication engineering U مهندسی مخابرات
communication engineering U تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
communication interface U میانجی ارتباطی
communication line U خط مخابراتی
communication link U پیوند ارتباطی
communication cover U پوشش مخابراتی
communication network U شبکه ارتباطی
communication of punishment U ابلاغ مجازات
communication theory U تئوری مخابرات
communication theory U نظریه ارتباط
communication theory U نظریه ارتباطات
communication technician U تعمیر کارفنی مخابرات
communication technician U تکنیسین مخابرات
communication line U خط ارتباطی
communication system U نظام ارتباطی
communication signal U سیگنال مخابراتی
communication security U برقراری تامین مخابراتی
communication security U تامین مخابراتی
communication satellite U اقمارمخابراتی
communication satellite U ماهواره مخابراتی
communication receiver U گیرنده مخابرات
communication protocol U پروتکل ارتباطی
communication of punishment U ابلاغ تنبیه
communication tunnel U تونلمرتبطکننده
basic communication U گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
communication cord U کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
background communication U ارتباط پس زمینه
network communication U ارتباطشبکهای
communication security account U میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
communication operation instructions (co U دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
combined communication board U هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
combined communication board U هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
binary synchronous communication U ارتباطات همزمان دودویی
axis of signal communication U محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
communication relay ship U ناو تقویتی مخابراتی
communication control character U کاراکتر کنترل ارتباطی
communication security monitoring U کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security custodian U مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
data communication system U سیستم ارتباطات داده
communication standing instructions U دستورات ثابت مخابراتی
communication security custodian U مسئول وسایل تامین مخابراتی
high class communication set U دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
We are living in the age of mass communication. U ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
channel U چانل بی سیم
channel U قسمت عمیق اب
channel U شیار دراوردن
channel U کانال ساختن
i/o channel U کانال ورودی و خروجی
channel U ترعه مجرا
channel U روگاه شیار
channel U ناودان فولاد "یو" شکل
channel U ابروی پهن
channel U راهگان
channel U خط مشی
channel U رسانه
channel U مجرا
channel U تنگه
channel U راه ابی
channel U ابراه
channel U رده
channel U انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
channel U ابرو ابراهه
channel U باب
channel U گذرگاه ابی
channel U سلسله مراتب
channel U ابراهه
channel U اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
y channel U کانال ایگرگ
channel U کانال مجرا
channel U کانال
channel U شیاردار کردن
channel U ناودان
channel U کندن
channel U هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channel U کانال تلویزیون
channel U دریا
channel U مجرای ابگذری کانال
right channel U بلندگویسمتراست
channel U ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص
channel U اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
channel U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channel U خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
Q Channel U یکی از هشت کانال اطلاعاتی که داده مشخص کننده شیار و زمان گردش مطلق را نگهداری میکند
channel U اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channel U رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channel U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channel U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channel U بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channel U یچ کردن بین آنها
multi channel U چند کاناله
scanner channel U کانال پیمایشگر
searched channel U مسیر پاک شده از مین
monochrome channel U کانال تکرنگ
multiplexer channel U کانال تسهیم کننده
multiplexer channel U مجرای تسهیم کننده
output channel U کانال خروجی
multiplexor channel U مجرای تسهیم کننده
n channel mos U مداری که از جریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکند
narrowband channel U کانال باباند باریک
narrowband channel U مجرا با نوار باریک
oil channel U مجرای روغن
p channel mos U تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
sound channel U کانال صوتی دریایی
output channel U مجرای خروجی
searched channel U کانال بی خطر در میدان مین
selector channel U کانال انتخاب کننده
selector channel U مجرای گزیننده
sliding channel U کانال
trade channel U مجرای توزیع
shelf channel U کانالقفسهای
secondary channel U دومینجهت
to be tuned in to a channel U کانالی را گرفته باشند
wideband channel U مجرای پهن باند
wideband channel U کانال پهن باند
preferred channel U انتخابجهت
Channel Islands U جزیرههای دریای مانش
adjustable channel مجرای قابل تنظیم
left channel U بلندگویسمتچپ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com