English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
commercial revolution U انقلاب بازرگانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
revolution U چرخش دوران
revolution U دور
revolution U دوران شورش
revolution U گردش
revolution per second U دور در ثانیه
revolution U حرکت انتقالی
revolution U سرعت دورانی
revolution U یک دوره کامل
revolution U شورش
revolution U اشوب
revolution U دور دوران کامل
revolution U انقلاب
revolution U حرکت انقلابی
revolution U واگشت
revolution U چرخش
palace revolution U انقلاب کاخی
palace revolution U انقلاب کاخ نشینان
paraboloid of revolution U سهموی دوار
revolution conter U دور شمار
revolution per minute U دور در دقیقه
keynesian revolution U انقلاب کینزی
information revolution U تحول اطلاعات
french revolution U انقلابی که درسال 9871 در فرانسه اتفاق افتاد و باعث امحاء سیستم فئودالی و انتقال قدرت حاکمه به طبقه بورژوا شد
french revolution U انقلاب فرانسه
counter revolution U عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
counter revolution U ضد انقلاب
computer revolution U تحول کامپیوتر
industrial revolution U انقلاب صنعتی
russian revolution U انقلاب روسیه
russian revolution U وقایعی که در فاصله سالهای 5091 تا 7191 درروسیه اتفاق افتاد و بالاخره به تشکیل دولت سوسیالیستی در ان کشور منجر شد
american revolution U american
green revolution U انقلاب سبز
counter-revolution U جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution U ضد انقلاب
there removred revolution U شورشی که شهرت دارد
surface of revolution U سطح تغییر
agrarian revolution U انقلاب ارضی
agricultural revolution U انقلاب کشاورزی
south american revolution U انقلاب امریکای جنوبی نهضت سیاسی امریکای جنوبی در اوائل قرن 91 که به جنگ بین استقلال طلبان ان خطه با استعمارگران اسپانیایی و بالاخره استقلال این مستعمرات منجر شد
south america revolution U america south
commercial value U ارزش تجارتی
commercial <adj.> U تجاری
commercial <adj.> U تجارتی
commercial <adj.> U بازرگانی
commercial U مربوط به تجارت
commercial U بازرگانی
commercial U تجاری
commercial U تجارتی
commercial bills U اوراق تجارتی
commercial bank U بانگ بازرگانی
commercial banks U بانکهای بازرگانی
commercial area U منطقه تجاری
commercial attache U وابسته بازرگانی
commercial attache U وابسته تجارتی
commercial attache U وابسته تجاری
quasi commercial U نیمه بازرگانی
commercial building U سرای
quasi commercial U شبه بازرگانی
commercial building U تیمچه
commercial relations U مناسبات تجاری
corporate [commercial] <adj.> U تجاری
corporate [commercial] <adj.> U تجارتی
commercial pure U خلوص تجارتی
corporate [commercial] <adj.> U بازرگانی
commercial vehicle U وسیلهحملکالاومسافردر جاده
commercial traveller U بازاریاب
commercial artist U فردیکهکارتبلیغاتیمیکند
commercial art U فعالیتهاوفرایندتبلیغیکمحصول
commercial premises U منطقهتجاری
commercial building U تیم
commercial court U دادگاههای صنفی
commercial marine U ناوگان دریایی
commercial tax U مالیات بازرگانی
commercial marine U کشتیرانی تجارتی
commercial paper U اوراق و اسناد بهادار قابل انتقال
commercial items U اقلام تجارتی
commercial representative U نمایندگی بازرگانی
commercial representative U قائم مقام تجارتی
commercial items U کالاهای تجارتی
commercial paper U سند تجارتی
commercial papers U اوراق تجارتی
commercial procuration U قائم مقام تجارتی
commercial transactions U معاملات تجارتی
commercial invoice U سیاهه تجارتی
commercial policy U سیاست بازرگانی
commercial code U قانون تجارت
commercial intercourse U معامله یا مراوده بازرگانی
commercial law U قانون تجارت
commercial company U شرکت تجاری
commercial marine U کشتی تجاری
commercial efficiency U بازده صنعتی
commercial firm U تجارتخانه
commercial firm U شرکت تجارتی
commercial law U حقوق تجارت
commercial loading U بارگیری تجارتی
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
commercial road traffic U ترافیک جاده تجاری
commercial center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial water movement U حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
commercial banking system U نظام بانکداری تجارتی
commercial water movement U حمل و نقل با کشتیهای شخصی
commercial air movement U پرواز دادن با هواپیمای غیرنظامی حمل و نقل باهواپیمای غیرنظامی
commercial type vehicle U خودروی تجارتی خودروهای شخصی
transferable commercial instrument U اوراق تجارتی قابل انتقال
commercial structural steel U فولادسازهای تجارتی
commercial structural steel U فولاد ساختمان تجارتی
commercial center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
international commercial terms (incoterm U قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
commercial light gage sheet U ورق فریف تجارتی
international commercial terms (incoterm U اینکوترمز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com