Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
commander's estimate
U
براورد فرماندهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
commander
U
فرمانده
commander of d.
U
فرمانده
commander of d.
U
سرلشگر
commander
U
ارشد
commander
U
سرکرده تخماق
commander
U
سردار
commander
U
فرمانده یکان ناخدا سوم فرمانده سوم ناو
brigade commander
U
فرمانده تیپ
commander's call
U
در اختیار فرماندهی
commander of the faithful
U
امیرالمومنین
chalk commander
U
فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
commander in chief
U
فرمانده کل
commander in chief
U
فرمانده کل قوا سر فرماندهی
commander in chief
U
فرمانده کل
commander's call
U
ساعات در اختیار فرماندهی
commander's concept
U
تدبیر فرمانده
commander's concept
U
تدبیر عملیاتی فرمانده
commander's seat
U
صندلیفرمانده
territorial commander
U
فرمانده سرزمینی
supreme commander
U
فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
sector commander
U
فرمانده ناحیه پدافند هوایی
sector commander
U
فرمانده ناحیه
relief commander
U
گروهبان پاسدار یا پاسبخش
regiment commander
U
فرمانده هنگ
lieutenant commander
U
دریابان
fleet commander
U
فرمانده ناوگان
exercise commander
U
فرمانده مانور
division commander
U
فرمانده لشگر
corps commander
U
فرمانده سپاه
company commander
U
فرمانده گروهان
commander's manual
U
ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
commander's guidance
U
دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
blue commander
U
فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
battalion commander
U
فرمانده گردان
wing commander
U
سرهنگ دوم هوایی
battery commander
U
فرمانده اتشبار
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
army commander
U
فرمانده ارتش
commander-in-chief
U
فرمانده کل
estimate
U
ارزیابی
estimate
U
تخمین تقویم
estimate
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimate
U
قیمت شهرت
estimate
U
اعتبار
estimate
U
تخمین
over estimate
U
بیش ازاندازه واقعی بها گذاشتن بر
over estimate
U
زیاد براوردکردن
estimate
U
ارزیابی تخمین
to estimate something
[at]
U
تخمین زدن چیزی
[به]
estimate
U
براورد
estimate
U
دیدزنی
estimate
U
براوردکردن تخمین زدن
estimate
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimate
U
براورد کردن براورد
estimate
U
تخمین زدن
estimate
U
براورد کردن
supreme commander's staff
U
ستاد عالی ارتش
supreme commander's staff
U
ستاد کل ارتش
tactical air commander
U
فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
air defense commander
U
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
combat commander's insignia
U
علامت فرماندهی بر یکان رزمی
unbiased estimate
U
براوردنااریب
cost estimate
U
تخمین مخارج
cost estimate
U
براورد هزینه
conservative estimate
U
براورد محافظه کارانه
biased estimate
U
براورد سودار
unbiased estimate
U
تخمین بدون تورش
unbiased estimate
U
براورد ناسودار
Can you give me an estimate?
U
ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟
estimate
[quote]
U
براورد
[تخمین]
[اقتصاد]
staff estimate
U
براورد ستادی
error of estimate
U
خطای براورد
estimate of costs
U
تخمین مخارج
point estimate
U
براورد نقطهای
parametric estimate
U
براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
intelligence estimate
U
براورداطلاعاتی
intelligence estimate
U
براورد اطلاعات
interval estimate
U
براورد فاصلهای
regression estimate
U
براورد رگرسیون
regression estimate
U
تخمین رگرسیون
estimate of the situation
U
براورد وضعیت
rough estimate
U
براورد تقریبی
second revised estimate
U
براورد تجدید نظر شده دوم
parametric estimate
U
تخمین تقریبی
area air defense commander
U
فرمانده منطقه پدافند هوایی
command budget estimate
U
براورد بودجه یکان
A rough (crude)estimate.
U
حساب سر انگشتی
command budget estimate
U
براوردبودجه
standard error of estimate
U
خطای معیار براورد
pre design estimate
U
براورد مقدماتی طرح
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com