English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
combined stresses U تنش مرکب
combined stresses U تنشهای مرکب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stresses U خستگی
stresses U فشار اوردن بر
stresses U تنش جسمانی- روانی
stresses U یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stresses U تلاش
stresses U تقلا
stresses U فشار
stresses U قوت
stresses U اهمیت تاکید
stresses U مضیقه
stresses U سختی پریشان کردن
stresses U مالیات زیادبستن
stresses U تاکید کردن
stresses U بار
stresses U فشار روانی
stresses U تنش
secondary stresses U تنشهای درجه دوم
stresses distribution U توزیع تنشها
stresses resultant U برایند تنشها
combined U مختلط
combined U مرکب
combined U ترکیب شده
combined harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined forces U نیروهای مرکب
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
combined publications U نشریات مشترک
combined publications U نشریات رستههای مرکب
combined staff U ستاد مرکب
combined staff U ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
combined transport U حمل و نقل ترکیبی
nordic combined U مجموع مسابقات اسکی نوردیک
combined footing U شالوده مرکب
combined command U یکان مرکب
combined circuit U مدار مرکب
combined arms U مرکب
combined circuit U مین مجهز به مدار عامل مرکب
combined command U فرماندهی مرکب
combined arms U یکان مرکب
combined arms U رستههای مرکب
alpine combined U مجموع مسابقههای الپاین
combined arms army U ارتش مرکب
combined arms army U ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
combined transport operator U عامل حمل و نقل ترکیبی
combined transport document U اسناد حمل ترکیبی
combined communication board U هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
combined communication board U هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
combined influence mine U مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
combined arms team U تیم مرکب
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
combined bill of laning U بارنامه حمل مرکب
combined bill of laning U بارنامه مرکب
combined arms team U تیم رستههای مرکب
My trip to Europe was business and pleasure combined . U سفرم به اروپ؟ هم فال بود وهم تماشا
fiata combined transport bill of lading U بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com