English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
college entrance examinations board U شورای امتحانات ورودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ceeb (college entrance examination board U شورای امتحانات ورودی
examinations U تست ها
examinations U آزمون ها
examinations U آزمایش ها
examinations U استنطاق
examinations U بازپرسی
examinations U رسیدگی معاینه
examinations U بازرسی
examinations U امتحان ها
examinations U معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
examinations U معاینه کردن
examinations U بررسی
examinations U ازمون
examinations U معاینه
examinations U ازمایه
examinations U امتحان ازمایش
examinations U محک
examinations U بازرسی معاینه
examinations U رسیدگی
examinations U امتحان
cross-examinations U پرسش و مقابله
cross-examinations U بازپرسی
college U دانشگاه
college U کالج
war college U دانشگاه عالی جنگ
war college U دوره پدافند ملی
training college U دانشسرا
staff college U دانشگاه جنگ
electoral college U هیئت انتخاب کنندگان رئیس جمهور
military college U دانشکده افسری
industrial college U هنر سرای عالی
state college U دانشکده دولتی
junior college U اموزشکده
junior college U مدرسه فوق دیپلم
teacher's college U دارالمعلمین
technical college U مدرسه عالی فنی
technical college U دانشکده فنی
teachers college U دانشسرا
junior college U دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
teacher's college U دانش سرا
medical college U دانشکده پزشکی
medical college U دانشکده طبی
to found a college U دانشکدهای تاسیس کردن
entrance U مدهوش کردن دربیهوشی یاغش انداختن ازخودبیخودکردن زیادشیفته کردن
entrance U در ورودی
entrance U حق ورود دروازهء دخول
entrance U ورود
entrance U درب مدخل
entrance U اغاز
entrance U ورودی
entrance U مدخل
entrance U مدخل بار
entrance U ورودیه اجازه ورود
entrance U درون رفت
entrance U در جلویی [ساختمان]
senior technical college U دانشگاه فناوری
college admission tests آزمونهای پذیرش دانشجو
college of [music, technology,...] U دانشگاه فناوری
general staff college U دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
entrance switch U کلید کنتور
free entrance U ورود مجانی
entrance door U در جلویی [ساختمان]
entrance head U بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
entrance door U ورودی
entrance gallery U دالان دستیابی
entrance loss U افت حاصل از اصطکاک
entrance door U در ورودی
platform entrance U سکویورود
main entrance U ورودیاصلی
entrance slide U سراشیبیورودی
entrance fees U حق ورود
entrance door U درورودی
delivery entrance U ورودیحامل
wall entrance U عبور از داخل دیوار
to entrance with fear U زهره ترک کردن
station entrance U ورودیایستگاه
service entrance U پست انشعاب
entrance doors U در های ورودی
entrance turnstile U تیرچهاربازویگردندهورودی
He kept glancing toward the entrance. U او دائما به سمت در ورودی نگاه می انداخت.
entrance fee U حق ورود
command and general staff college U دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
command and general staff college U دافوس
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
There were teeming ( surging) crowds outside the entrance of the theatre house . U دم در سینما جمعیت موج می زند
by the board U از طرف پهلوی ناو
go by the board U از ناو پرت شدن
i got it over board U انرادرکشتی اوردم
over the board U بازی شطرنج حضوری
To get on board. U سوار کشتی شدن
on board <idiom> U وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
across the board U سرجمع
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
to go on board U سوارکشتی شدن
with whom do you board U پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
i/o board U تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
to board out U بیرون ازخانه خود غذاخوردن
board U جلد کردن تخته
board U تخته حاوی نقشه
across the board U شامل تمام طبقات
board U کمیته تخته کار صفحه چارت
board U هیئت کمیسیون
board U هیئت ژوری
board U وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board U برد
above board U بی حیله
above board به طور آشکار
board U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board U صفحه مدار
board U BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board U تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board U مقوا
across the board یکسره
board U کشتی
board U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board U تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board U سکوی شیرجه
board U صفحه یامیز شطرنج
board U تابلوی امتیازات
board U شدن
board U روکش کردن
board U سوار
board U هیات
board U میز غذا
board U هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board U هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board U میزشوریادادگاه
board U تخته
board U تابلو
board تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board U اغذیه
board U غذای روی میز
board U تخته پوش کردن
board U منزل کردن
board U سوارشدن بکنارکشتی امدن
board U پانسیون شدن
scaffold board U تخته زیر پا
wall board U تخته برای چوبکاری دیوار
range board U میز تنظیم مسافت
programmer board U برد برنامه ریز
terminal board U تخته کلم
terminal board U محوراتصال سیمها
scale board U تخته نازک
terminal board U تخته اتصال سیم
tilting board U صفحه کج شونده
terminal board U تخته ترمینال
valley board U اب رو درهای
unpopulated board U تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
tread board U کف پله
top board U میز نخست شطرنج
side board U میز قفسه دار
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
to fall over board U ازکشتی پرت شدن
runing board U رکاب
tote board U تختهحملونقل
three ply board U تخته سه لا
range board U طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
thin board U لا
scaffold board U تخته چوب بست
running board U تخته رکاب اتومبیل
tea board U سینی
spotting board U طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
spring board U تخته شیرجه
seguin board U تخته سگن
splash board U سپر پاشنه قایق
sliding board U سراشیبی
sliding board U سرسره
skim board U تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
side board U میز کناری
side board U میز پا دیواری
side board U میز دم دستی
shoulder board U پیش فنگ
shoe board U علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
sea board U خط ساحلی
sea board U دریاکنار
story board U مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
takeoff board U تخته پرش طول
system board U برد سیستم
switch board U تابلوی برق
switch board U صفحه تقسیم برق
switch board U صفحه کلید برق یاتلفن
string board U تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
straw board U مقوای ضخیم
status board U تابلو وضعیت
status board U تابلوی نشان دهنده وضعیت
sea board U کناره دریا
status board U تابلوی وضعیت
selection board U هیات گزینش
wash board U تخته رختشویی
sounding board U تخته موجدصدا
governing board U کمیته حاکمه
board of managers U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board of management U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
management board U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
managing board U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
sea board U کناردریا
to board a flight U سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
for full board U برای تختخواب و تمام وعده های غذا
for half board U برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
sounding board U کمان ویولن وتار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com