English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
closed group U گروه بسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
closed U محصور
closed <adj.> <past-p.> U مانع شده
closed <adj.> <past-p.> U بلوکه شده
closed <adj.> <past-p.> U بسته شده
closed <adj.> <past-p.> U سد شده
closed <adj.> <past-p.> U بندآورده شده
closed U بسته
closed U مسدود
closed U محرمانه بسته
closed U ممنوع الورود
closed U مسابقه محدود به سن یاجنس
closed U وضع اماتوری یاحرفهای
closed U پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed <adj.> <past-p.> U مسدود شده
closed height U حداکثر ارتفاع لیفتراک
closed chain U زنجیر حلقهای
closed defence U دفاع بسته در روی لوپس
closed economy U اقتصاد بسته
closed file U ستون بسته
closed file U فایل بسته
closed formation U فرم بسته پیادهای
closed game U بازی بسته
closed joint U کوربند
closed indent U دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
closed fist U مشت بسته
closed area U منطقه بسته
closed meeting U گردهمایی محرمانه
closed area U منطقه ممنوعه
closed mortgage U سند رهنی غیر ازاد
to be closed to [all] traffic U برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
closed back U بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
He is closed -fisted. <proverb> U آدم خسیسى است .
closed to trucks U عبورکامیونممنوع
closed to pedestrians U عبورپیادهممنوع
closed conference U گردهمایی محرمانه
closed loop U حلقه بسته
closed system U نظام بسته
closed system U سیستم بسته
closed system U سازگان بسته
closed traverse U خطوط متقاطع
closed traverse U پیمایش بسته
closed universe U جهان بسته
closed universe U جهان متناهی
closed variation U واریاسیون بسته
closed variation U دفاع تاراش
closed to motorcycles U موتورسواریممنوع
closed to bicycles U دوچرخهسواریممنوع
closed system U منزوی
closed system U نظام اقتصادی بسته
closed loop U حلقه مسدود
closed mind U ذهن بسته
closed network U شبکه بسته
closed routine U روال بسته
closed sea U دریای غیر ازاد
closed sea U دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
closed season U فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed society U جامعه بسته
closed stock U اجناس ذخیره
closed stock U اجناس انبارشده ثابت
closed subroutine U زیرروال بسته
closed subroutine U زیرروال مسدود
normally closed contact U اتصال معمولا بسته
closed shop U با کارکردانحصاری
closed interval U فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
closed circuit U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuit U تلویزیون مداربسته
closed shop U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed circuit U مدار بسته
closed circuits U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuits U تلویزیون مداربسته
closed circuits U مدار بسته
closed shop U موسسه کارشناسی
closed shops U سیستم بسته
closed shops U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
to have a closed meeting U نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
closed shop U سیستم بسته
closed shops U موسسه کارشناسی
closed shops U با کارکردانحصاری
closed conference U نشست مسدود
closed meeting U نشست مسدود
closed bus system U سیستم گذر بسته
closed coil armature U ارمیچر مدار بسته
closed magnetic core U هسته مغناطیسی بسته
closed circuit battery U باتری با مدار بسته
closed magnetic circuit U مدار مغناطیسی بسته
closed-circuit camera U دوربین نظارت
closed-circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed footed magnet U اهنربای چنبری
closed circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed-circuit camera U دوربین مدار بسته
closed jet tunnel U تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
closed-circuit camera U دوربین امنیتی
closed loop gain U بهره تقویت درطبقه بسته
abel closed tester U دستگاه ابل
closed circuit tunnel U تونل مدار بسته
closed-door meeting U مجلس جدا از مردم عمومی [سیاست]
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
cubic closed packed structure U ساختار مکعبی تنگچین
He closed the door against the peace agreement. U تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U حزب
group U ناوگروه
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
in group U گروه خودی
we group U گروه خودی
group U گروه رزمی
group U جمع شدن
group U انجمن
group U دسته دسته کردن
group U جمعیت گروه بندی کردن
group U گروه
group U دسته
out group U برون گروه
t group U گروه حساسیت اموزی
t group U گروه T
group U شیعه
group U دسته بندی کردن
group U جمع اوری چندین چیز با هم
group U مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group U کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group U مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group U جمع کردن چندین وسیله با هم
group U مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group U نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group U کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
norm group U گروه هنجار
natural group U گروه طبیعی
minority group U گروه اقلیت
membership group U گروه عضویت
marginal group U گروه حاشیهای
local group U گروه محلی
leaving group U گروه ترک کننده
Group theory U نظریه گروه ها [ریاضی]
open group U گروه باز
user group U گروه استفاده کننده
phosphoryl group U گروه فسفریل
pile group U دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
point group U گروه نقطهای
primary group U گروه نخستین
product group U کالاهی مشابه
reference group U گروه مرجع
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
infinite group U گروه نامتناهی
group pressure U فشار گروهی
group printing U چاپ گروهی
group rendezvous U نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
group selector U سلکتور گروهی
group separator U جداساز گروه
group structure U ساخت گروهی
group teaming U ریخته گری گروهی
group test U ازمون گروهی
group theory U نظریه گروهها
group theory U نظریه گروهی
group velocity U سرعت گروهی
hydrogxyl group U گروه هیدروکسیل
management group U ائتلاف چند شرکت
group of targets U گروه هدفها
repeating group U الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
salvage group U گروه بازیابی وسایل
tractor group U گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
user group U گروه کاربران
within group variance U پراکنش درون گروهی
cyclic group U گروه دوری [ریاضی]
sporadic group U گروه نامنظم [ریاضی]
business group U شرکت سهامی [شرکت]
splinter group U گروهجداییطلب
noun group U گروهکلمات
interest group U علایقگروهی
group practice U گروهپزشکی
ginger group U افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
adverbial group U گروه قیدی
thiocarbonyl group U گروه تیوکربونیل
finite group U گروه متناهی [ریاضی]
salvage group U تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
selected group U گروه گزیده
shot group U گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
side group U گروه جانبی
spelling group U حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
standardization group U گروه معیاریابی
strength group U گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
substituent group U گروه استخلافی
symmetry group U گروه تقارن
extra-group U ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
tail group U مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
task group U ناو گروه مامور اجرای عملیات
task group U گروه ماموریت زمینی
management group U ائتلاف تجاری
group of targets U گروه اماجها
diastereotopic group U گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
carbonyl group U گروه کربونیل
bridging group U گروه پل شده
bridged group U گروه پل شده
boat group U ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
between group variance U پراکنش میان گروهی
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach group U گروه خدمات ساحلی
battle group U گروه نبرد
battle group U واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
attack group U گروه تک به ساحل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com