English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clearance sale U فروش به منظور تصفیه حراج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clearance U فاصله
clearance U ترخیص گمرکی
clearance U ترخیص
clearance U تصفیه
clearance U تهاتر
clearance U مفاصا
clearance U بازی
clearance U فضای بازی
clearance U هوا فضای خالی فاصله
clearance U مجوز دستیابی به یک فایل
clearance U فضای بیکار
clearance U تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
clearance U برداشتن مانع
clearance U گواهینامه یاکاغذ دال بر پاکی و بی عیبی ترخیص
clearance U ترخیص کالا ازگمرک
clearance U اختیار
clearance U اجازه زدودگی
clearance U تولرانس
clearance U فاصله باز
clearance U صلاحیت
clearance U تعیین صلاحیت کردن
clearance U پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
clearance U اجازه ترخیص اجازه نامه
clearance volume U کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
crest clearance U بازی نوک پیچ
customs clearance U ترخیص از گمرک
excess clearance U تولرانس زیاده از حد
fitting clearance U بازی مناسب
flight clearance U اجازه پرواز
clearance space U چاک
clearance rate U نواخت جمع کردن مین
clearance rate U نواخت مین روبی
clearance papers U اسناد خروج کشتی از بندر
clearance outwards U مجوز خروج کشتی
clearance outwards U مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
clearance inwards U مجوز ورود کشتی
clearance inwards U اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards U ورود کشتی به محوطه گمرک
clearance in ward U گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
flight clearance U تعیین امنیت پرواز
height clearance U ارتفاع مجاز
mine clearance U پاک کردن مین
tooth clearance U بازی دندانه
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
site clearance U تخلیه کارگاه
security clearance U داشتن صلاحیت خدمتی
security clearance U برگ عدم سوء پیشینه
security clearance U تاییدصلاحیت
security clearance U تایید صلاحیت کردن
road clearance U انضباط و نظم حرکت در جاده
road clearance U تخلیه کردن جاده
road clearance U تخلیه جاده
presumption of clearance U فرض برائت درامور مدنی
presumption of clearance U اصل برائت
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
minus clearance U تولرانس منفی
minimum clearance U حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
mine clearance U مین روبی کردن
valve clearance U لقی سوپاپ
clearance sales U فروش به منظور تصفیه حراج
approach clearance U اجازه تقرب
approach clearance U اجازه فرود
certificate of clearance U مفاصا حساب
clearance angle U زاویه ازاد
clearance capacity U فرفیت تخلیه بار
clearance capacity U فرفیت تخلیه بار اسکله
clearance diagram U قواره
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
clearance fit U اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
clearance from obligation U برائت ذمه
hot valve clearance U فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
air traffic control clearance U اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
bankers automated clearance system U سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
sale U حراج
on sale U در معرض فروش گذاشته شده
for sale U فروشی
sale U بیع
on sale U فروشی
sale U فروش
sale U قابل فروش
sale U بازار فروش
sale commission U کارمزد فروش
white sale U فروش ملافه و اجناس ذرعی
rummage sale U حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
sale by auction U حراج
sale by auction U فروش به وسیله حراج
to put to sale U بمعرض فروش گذاشتن
sale department U بخش فروش
sale department U قسمت فروش
whole sale dealer U عمده فروشی
whole sale trade U عمده فروشی
white sale <idiom> U حراج حوله ،پارچه کتان
public sale U مزایده
put up for sale U به معرض فروش گذاشتن
revocable sale U بیع شرط
revocable sale U بیع غیر قطعی
jumble sale U فروشگاهخیریهلوازم دستدوم
short sale U بیع سلف پیش فروشی
sale forecast U پیش بینی فروش
sale manager U مدیر فروش
sale tax U مالیات بر فروش
the proceeds of the sale U پولی که از محل فروش بدست می اید
the proceeds of the sale U وجوهی که از فروش بدست می اید
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
spot sale U فروش نقد
short sale U پیش فروشی
short sale U سلم فروشی
short sale U معامله سلف
sale short U معامله سلف کردن
sale short U پیش فروش کردن
sale maximization U به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
to expose to sale U درمعرض فروش گذاشتن
sale or return U فروش یا عودت
sale or return U فروش یااعاده
sale price U قیمت فروش
sale price U قیمت حراج
sale quota U سهمیه فروش
short sale U سلم
public sale U حراج
cash sale U بیع نقد
bill of sale U بیع نامه
bill of sale U سند فروش
deed of sale U بیع نامه
deed of sale U سند فروش
bill of sale U فاکتور
fire sale U فروش مال التجاره حریق زده
bill of sale U صورت فروش
forced sale U فروش قانونی
credit sale U بیع نسیه
credit sale U نسیه فروختن
cash sale U فروش نقدی
conditional sale U بیع شرط
conditions of sale U شرایط اساسی معامله
consequence of a sale U اثار بیع
contract of sale U قرارداد فروش
contract of sale U عقد بیع
credit sale U فروش نسیه
credit sale U اعتبار در معامله
credit sale U فروش قسطی
credit sale U فروش غیرنقدی
forced sale U فروش اجباری
forced sale U فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
forward sale U پیش فروش
at the moment of the sale U حین البیع
object of sale U مبیع
object of sale U کالا
object of sale U مثمن
offer for sale U پیشنهاد جهت فروش
particulars of sale U اوصاف مبیع
particulars of sale U شروط و مواعدعقد بیع
point of sale U سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
point of sale U محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
at the time of the sale U حین البیع
auction sale U مزایده فروش
at the point of sale U در نقطه فروش
forward sale U نسیه فروختن
forward sale U بیع سلف
forward sale U بیع سلم
auction sale U فروش به وسیله حراج
invalid sale U بیع فاسد
irrevocable sale U بیع قطعی
irrevocable sale U بیع منجز
sale on a large scale U فروش زیاد
auction sale without reserve U فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
car boot sale U فروشاجزایکوچکاتومبیل
Are there any houses for sale in these parts? U این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
point of sale terminal U ترمینال فروش اطلاعات
sale of coins against other coins U بیع صرف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com