Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
civil year
U
سال عرفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
A firend last year and an aquaintance this year!.
<proverb>
U
پارسال دوست امسال آشنا.
year to year fluctuation
U
نوسانات سالیانه
All the year round. Yes in year out .
U
سالی دوازده ماه ( هر سال )
tenant from year to year
U
مستاجر یک ساله
civil
U
غیرنظامی
civil
U
مدنی
civil
U
غیر نظامی
civil
U
شخصی
civil
U
شهری
civil
U
خدمات شهری
civil
U
کشوری
civil
U
حقوق
civil
U
درونی
civil
U
داخلی حقوقی
civil degradation
U
محرومیت از حقوق مدنی
civil defense
U
دفاع غیر نظامی
civil defense
U
پدافند غیر نظامی
civil death
U
محرومیت از حقوق مدنی
civil code
U
قانون مدنی
civil liberty
U
ازادی مدنی
civil law
U
حقوق مدنی
civil disobedience
U
مقاومت منفی و مسالمت آمیز
civil marriage
U
ازدواج محضری
civil marriages
U
ازدواج محضری
civil services
U
خدمات دولتی
civil action
U
دعوی مدنی یا حقوقی
civil action
U
دعوی مدنی
civil advisor
U
مستشار غیرنظامی
civil advisor
U
مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
civil affairs
U
امور غیرنظامیان
civil affairs
U
عملیات مردم یاری
civil aircraft
U
هواپیمای غیر نظامی
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
civil censorship
U
سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
civil defense
U
پدافند ازمناطق شهری
civil disturbances
U
اغتشاشات داخلی
civil time
U
ساعت محلی
civil time
U
ساعت معمولی
civil time
U
زمان عرفی
civil twilight
U
شفق و فلق غیرنظامی
civil works
U
امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
civil wrong
U
خطای مدنی
code civil
U
قانون مدنی
liberty civil
U
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
civil divorce
U
موسسهایکهجنبهایالتیدارد
civil proceedings
U
اقدامات حقوقی
civil procedure
U
ایین دادرسی مدنی
civil procedure
U
اصول محاکمات حقوقی
civil disturbances
U
اغتشاشات غیرنظامی
civil injury
U
خسارت مدنی
civil injury
U
اضرار مدنی
civil liability
U
ضمان
civil liability
U
مسئوولیت مدنی
civil litigation
U
دادرسی مدنی
civil low
U
حقوق مدنی
civil low
U
سیستم حقوقی رم باستان
civil partnership
U
شرکت مدنی
civil defence
U
موسسهآموزشدهندهمهارتهایرزمی
civil liberties
U
ازادی مدنی
civil engineers
U
مهندس شهرسازی
civil disobedience
U
نافرمانی شهروندان
civil servants
U
مستخدم یا کارمند دولت
civil engineer
U
مهندس راه وساختمان
civil engineer
U
مهندس راه و ساختمان
civil engineer
U
مهندس ساختمان
civil engineer
U
مهندس شهرسازی
civil engineers
U
مهندس راه وساختمان
civil engineers
U
مهندس راه و ساختمان
civil engineering
U
مهندسی ساختمان
civil department
U
تشکیلات کشوری
civil engineering
U
مهندسی راه و ساختمان
civil servants
U
مستخدم دولتی
civil servant
U
مستخدم دولتی
civil servant
U
مستخدم یا کارمند دولت
civil servant
U
مستخدم کشوری
Civil Service
U
خدمات کشوری
civil servants
U
مستخدم کشوری
civil engineers
U
مهندس ساختمان
Civil Service
U
خدمات اجتماعی
civil wars
U
جنگ داخلی
civil rights
U
حقوق مدنی
civil rights
U
حقوق اجتماعی
civil war
U
جنگ داخلی
civil nuclear powers
U
کشوردارای قدرت اتمی
civil nuclear powers
U
کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
civil military relations
U
روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
Deprivation of ones civil rights .
U
محرومیت از حقوق مدنی
principle of civil litigation
U
اصول محاکمات مدنی
entitle to civil rights
U
متمتع از حقوق مدنی
Civil Aviation Organization
U
سازمان هواپیمایی کشور
principle of civil litigation
U
ایین دادرسی مدنی
law of civil procedure
U
ائین دادرسی مدنی
riot and civil commotion
U
اعتصاب و تظاهرات
civil status office
U
دفتر سجل و احوال
Keep a civil tongue in your head.
U
حرف دهنت رابفهم
civil procedure code
U
قانون ایین دادرسی مدنی
civil military action
U
عملیات کمک رسانی به مردم توسط ارتش
civil military action
U
عملیات مردم یاری
civil court division
U
بخش دادگاه مدنی
civil damage assessment
U
ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
civil servant
[British E]
U
کارمند دولت
civil defence service
U
خدمات کشوری
civil engineering contractor
U
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
civil engineering works
U
بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
the f.of the year
U
برگ ریزان
in the a. year of
U
درسال فرخنده فال
in the year
U
در سال 3491
in the year one
U
در زمان بسیار پیش
in the a. year of
U
درسال خجسته
last year
U
پارسال
last year
U
سال گذشته
off year
U
سال کم فعالیت
off year
U
سال کم محصول
year
U
سنه
year
U
سال نجومی
next year
U
سال بعد
next year
U
سال دیگر
off year
U
سال کسادی
year
U
سال
within a year
U
در عرض یک سال
year by year
U
سال بسال
year by year
U
همه ساله
New Year
U
سال جدید
New Year
U
سال نو
year in year out
U
سال دوازده ماه
d. year
U
سال میلادی مسیحی
year in year out
U
همیشه
f.year old
U
پنج ساله
each year
U
هرسال
assistant chief of staff,g(civil affair
U
معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
year and day
U
یک سال و یک روز
year and day
U
مدتی که اگر مجروح ضمن ان بمیردموضوع قتل عمد تلقی میشود
year-end
سال پایان
year book
U
سالنامه
year-round
U
در تمام مدت سال
New Year's Eve
U
شب سال نو
New Year's Eve
U
شب ژانویه
year-end
U
وابسته به پایان سال
year-long
U
یک سال
year-long
U
به مدت یک سال
year-long
U
یک ساله
year-end
U
سالپایانی
year-round
همه ی سال
with each passing year
U
با گذشت هر سال
year of age
U
سال عمر
By the end of the year
U
تا آخر سال
from (since) the year one
[American E]
<adv.>
U
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
theater of the year
U
تئاتر سال
intercalary year
U
سال کبیسه
quarter
[year]
U
دوره سه ماهه
tax year
مالیات سالانه
During (in)the current year.
U
درسال جاری
In the year 2000…
U
درسال 2000...
She shot up last year .
U
پارسال یکدفعه قد کشید
year-round
<idiom>
U
همه ساله
Christmas comes but once a year.
<proverb>
U
جشنها و تعطیلات را باید به عنوان اوقات ویژه در نظرگرفت.
year-end
U
پایان سال
the year in question
U
سالی که مورد بحث است
quarter
[year]
U
سه ماه
academic year
U
سال تحصیلی
all the year round
U
در تمامی یا سرتاسر سال
calendar year
U
سال تقویمی
calender year
U
سال تقویمی
calender year
U
سال کامل تقویم یک سال
callendar year
U
سال
callendar year
U
سال جاری
dear year
U
سال گرانی
dry year
U
خشک سال
leap year
U
سال کبیسه
dry year
U
خشکسال
early in the year
U
دراوایل سال
New Year's Day
روز اول ژانویه که آغاز سال نو مسیحیان است
he was born in the year
U
درسال 00000زائیده یامتولدشد
academic year
U
سال دانشگاهی
light year
U
سال نوری
light-year
U
سال نوری
financial year
U
سال مالی
fiscal year
U
سال مالی
fiscal year
U
سال مالی سال جاری
fiscal year
U
دوره مالی
i wish you a happy new year
U
سال نو را به شما شادباش یاتبریک میگویم
i wish you a happy new year
U
سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
work year
U
سال کاری
sabbatic year
مرخصی هر هفت سال یکبار
sabbatical year
U
در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
sabbatical year
U
مرخصی هر هفت سال یکبار
school year
U
سال تحصیلی
sidreal year
U
سال نجومی
sluggish year
U
سال رکود
sluggish year
U
سال کسادی
solar year
U
سال خورشیدی
sothic year
U
سال خورشیدی مصری
the year past
U
سال گذشته
tropical year
U
سال استوایی
tropical year
U
سال اعتدالی
vintage year
U
سال پرنعمت
water year
U
سال ابی که برابر است با اول مهر هر سال تا پایان شهریور سال بعد
wet year
U
سال پر اب
wet year
U
سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com