English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
character analysis U تحلیل منش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
character per second U کاراکتر درثانیه
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character U صفت اختصاصی
character U حرف
character U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character U نویسه
character U علامت
character U دخشه کاراکتر
character per second U دخشه در ثانیه
in character <idiom> U مثل معمول
character U عدد صحیح خصوصیت
character U صفت
character U سیرت
character U منش
character U خیم
character U مونه
character U نهاد سیرت
character U صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
character U خط
character U رقم
character U دخشه
character U مجسم کردن شخصیت
character U شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
character reader U دخشه خوان
character recognition U دخشه شناسی
character recognition U تشخیص کاراکتر
character printer U چاپگر کاراکتری
character set U دخشکان
character set U مجموعه علائم
character set U دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
character sketch U شمایل
character string U رشته دخشهای
character string U رشته کاراکتری
character table U جدول شناسایی
character template U مبدل کاراکتری
character training U پرورش منش
character printer U چاپگرعلامتی
character printer U چاپگر دخشهای
character disorder U اختلال منش
character fill U پر کردن کاراکترها
character generator U دخشه زا
character generator U مولد کاراکتر
character graphics U نگاره سازی دخشهای
nongraphic character U کاراکتر غیر گرافیکی
character map U شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
character neurosis U روان رنجوری منش
character per inch U دخشه در اینچ
character per inch U کاراکتر دراینچ
character density U تراکم کاراکترها
character pitch U pica
character pitch U type elite
character density U تراکم دخشه ها
character trait U صفت منشی
check character U دخشه مقابلهای
illigal character U دخشه غیر مجاز
crc character U کاراکتر CRC
identification character U علامت مشخصه
graphic character U دخشه نگارهای
global character U کاراکتر سراسری
genital character U منش تناسلی
gap character U دخشه شکاف پر کن
functional character U دخشه وفیفه بندی
forbidden character U دخشه ممنوعه
exploitative character U منش بهره کش
escape character U کاراکتر گریز
escape character U حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
escape character U ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
escape character U کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
erase character U حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
erase character U دخته پاک کن
null character U دخشه پوچ
illigal character U کاراکتر غیرقانونی
check character U علامت مقابلهای
check character U کاراکتر مقابلهای
new line character U دخشه تعویض سطر
most significant character U رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
coded character U دخشه رمزی
compliant character U منش تسلیم گر
membership character U ویژگی عضویت
control character U دخشه کنترل
control character U علامت کنترلی
control character U دخشه کنترلی
control character U کاراکتر کنترلی
magnetic character U کاراکتر مغناطیسی
magnetic character U دخشه مغناطیسی
ionic character U خصلت یونی
illigal character U کاراکتر غیر مجاز
enquiry character U کاراکتر پرس و جو
character code U رمز کاراکتر
substitute character U حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
separating character U دخشه جدا ساز
character guidance U راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
special character U دخشه ویژه
rub out character U دخشه پاک کن
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
reserved character U فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
reserved character U کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود.
receptive character U منش پذیرا
aknowledge character U کاراکتر مورد قبول
alphanumeric character U دخشههای الفبا عددی
anal character U منش مقعدی
sign character U دخشه علامت نما
special character U دخشه
out of character [OOC] U دور از منش من
historic character U [شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
He has a clean character. U اخلاقا" آدم سالمی است
extended character U دکمهبازکنندهصفحه
character correction U نمایشتغییرات
character actors U هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
sync character U کاراکتر همگام
special character U علامت ویژه کاراکتر مخصوص
special character U ویژه
pad character U کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
pad character U حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
oral character U منش دهانی
null character U کاراکتر تهی
numeric character U دخشه عددی
numeric character U کاراکتر عددی
blank character U دخشه
blank character U فاصله
blank character U کاراکتر تهی
blank character U کاراکتر جای خالی
optical character U دخشه نوری
blank character U دخشه فاصله
backspace character U دخشه پسبرد
character pitch U تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
character code U کد کاراکتری
character code U رمز دخشهای
character checking U تست کاراکتری
bell character U کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
optical character U کاراکتر نوری
extended character set U مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
There is not a single stain on your character . U هیچ لکه ننگه به شما نمی چسبد
character based program U برنامه دخشه
error control character U کاراکتر کنترل خطا
line feed character U دخشه تعویض پذیر
fully formed character U کاراکتر تمام شکل یافته
form feed character U کاراکتر تغذیه فرم
universal character set U مجموعه کاراکترهای جهانی
dot matrix character U کاراکتر ماتریس نقطهای
numeric character set U دخشگان عددی
wild card character U نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
character mapped display U نمایش طرح دخشهای
optical character reader U دخشه خوان نوری
partial ionioc character U خصلت جزیی یونی
accuracy control character U دخشه یا کاراکتر کنترل دقت
character based program U برنامه مبتنی بر کاراکتر
negative acknowledge character U کاراکتر تصدیق منفی
passive aggressive character U منش نافعال- پرخاشگر
ascii character set U مجموعه کاراکترهای اسکی
alphabetic character set U رشتهای که فقط حروف الفبا را دارد
alphabetic character set U حروفی که
communication control character U کاراکتر کنترل ارتباطی
alphabetic character set U الفبا را می سازند
optical character reader U کاراکترنوری خوان
character oriented protocol U پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
optical character recognition U تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
print control character U کاراکتر کنترل چاپ
magnetic ink character reader U دستگاه ورودی که مستندات چاپ شده با کاراکترهای جوهر مغناطیسی را می خواند
variable length character encoding U رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
magnetic ink character recognition U تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
two way analysis U تحلیل دو عاملی
value analysis U تحلیل ارزش
3D analysis U آنالیز سه بعدی
what if analysis U تحلیل شرط و جزا
3D analysis U بررسی سه بعدی
self analysis U تجزیه وتحلیل خویشتن
self analysis U خودشناسی
analysis U تجزیه و تحلیل
analysis U تحلیل
analysis U انالیز
analysis U موشکافی
analysis U فراکافت
analysis U تحلیل جداگری
analysis U مشتق وتابع اولیه
analysis U تشریح
analysis U محاسبه
analysis U تفکیک
analysis U بازکافت
analysis U انالیز ریاضی
analysis U کتاب یا موضوع تجزیه و تحلیل شده
analysis U تحلیل کاوش
analysis U استقراء
analysis U شی تجزیه شده
analysis U تجزیه
analysis U جداگری فرگشایی
analysis U یات
analysis U یات هزینههای محصول جدید
analysis U بدست آوردن اطلاعات و نتایج از داده
analysis U کاوش
analysis U بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
structural analysis U محاسبات طرح ساختمانی
strode analysis U تحلیل ضربهای
quantitative analysis U تجزیه کمی
stripping analysis U تجزیه عریانساز
quantitative analysis U تحلیل مقداری
quantitative analysis U تحلیل کمی
system analysis U انالیز سیستم
syntactical analysis U تحلیل نحوی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com