Perdic | chalk troops | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 64 (1 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	chalk troops U	سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	chalk	گچ
	chalk up U	کسب امتیاز
	chalk U	خط کشیدن
	chalk U	گل سفید
	chalk U	مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
	chalk U	پودر گچی خط کشی
	chalk U	نرم اهک
	chalk U	سریال حرکت سریال بار
	chalk U	شماره سریال حرکت
	chalk U	باگچ نشان گذاردن
	chalk U	باگچ خط کشیدن
	chalk U	علامت سفیدکردن
	chalk U	نشان
	chalk up <idiom> U	ضبط کردن
	to a troops U	صف ارایی کردن
	troops U	عده ها
	troops U	افراد قسمتها سربازان
	troops U	یکانها
	french chalk U	گچ درزیگران گچ خیاطی
	french chalk U	پودر خشک کن
	magnesian chalk U	نرم اهک منیزی دار
	marly chalk U	نرم اهک رسدار
	as different as chalk and cheese <idiom> U	مثل فیل و فنجان [متفاوت]
	tailor's chalk U	گچ یا صابون خیاطی مخصوص علامت گذاری روی پارچه
	to walk the chalk U	بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
	chalk-line U	[ریسمان اشباع شده با گچ]
	as different as chalk and cheese <idiom> U	مثل آسمان و ریسمان [متفاوت]
	french chalk U	گچ فرانسوی
	nodular chalk U	نرم اهک دردانهای
	chalk commander U	فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
	chalk stone U	سفیده نقرسی
	chalk marl U	نرم اهک رس دار
	chalk number U	شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
	special troops U	یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
	tactical troops U	عدههای تاکتیکی
	tactical troops U	یکانهای تاکتیکی
	the troops were scattered U	سپاهیان متفرق شدند
	the troops were scattered U	عده متفرق شد
	duty with troops U	در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
	weapon troops U	قسمتهای ادوات
	weapon troops U	یکانها ادوات
	army troops U	عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
	army troops U	یکانهای رده ارتش
	special troops U	یکانهای مخصوص
	shock troops U	واحد مخصوص حمله غافلگیرانه
	covering troops U	یکانهای پوشش کننده
	covering troops U	یکانهای پوششی
	corps troops U	یکانهای سپاه
	combat troops U	عدههای رزمی
	household troops U	هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
	household troops U	دسته محافظین
	shock troops U	گروه تهاجمی
	mountain troops U	یکانهای کوهستانی
	seasoned troops U	ارتش ورزیده و جنگ دیده
	shock troops U	یکان ضربت
	shock troops U	گروه حمله
	They are as different as chalk from cheese . what a contrast ! U	این کجا وآن کجا !
	to recall the troops from Mali U	دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
	ammunition in hands of troops U	مهمات موجود در دست یگانها
	to rally scattered troops U	جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
	combat support troops U	عدههای پشتیبانی رزمی
	combat support troops U	یکانهای پشتیبانی رزمی
	Enemy troops poured into the city. U	سربا زان دشمن ریختند داخل شهر

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy