Perdic | cash register | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	cash register U	صندوق پول شمار
	cash register U	ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
	cash register U	ماشین صندوقداری
	cash register U	صندوق [محل پرداخت پول]

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	cash U	نقد کردن
	cash U	نقد
	cash U	نقدی
	cash U	نقدکردن
	cash U	دریافت کردن صندوق پول
	cash U	وصول کردن نقدکردن
	cash U	پول نقد
	She had the never to ask for cash . U	اینها همه هیچ تازه پول نقد هم می خواست
	cash in <idiom> U	تبدیل به پول کردن ،خرد کردن چیزی برای پول
	cash U	صندوق
	cash U	پول رایج
	available cash U	موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
	cash U	اسکناس
	cash in on <idiom> U	شانسی سود بردن
	cash U	پول خرد
	cash U	چک
	cash U	حواله پستی تلگرافی یا بانکی
	register U	که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
	register U	ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
	register U	فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
	register U	نمایش محتوای تمام ثباتها
	register U	ثباتی درCPU
	register U	محل ذخیره سازی برای داده کنترل
	register U	که حاوی آدرس شروع برنامه است
	register U	ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
	register U	ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
	register U	1-محل مخصوص درCPU
	register U	انجام عملی به یک محرک
	register U	ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
	in register U	روی هم افتاده
	B register U	1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
	p register U	ثبات P
	op register U	ثباتی که حاوی کد عمل دستور در حال اجرا باشد
	in register U	مطابق
	register U	ذخیره موقت دستورات اجرایی
	register U	منطبق کردن
	register U	ثبت تیر کردن
	register U	اسم نویسی کردن
	register U	کفگیرک نشانه روی ثبت کردن
	register U	دفتر ثبت نام
	register U	شمارگر
	register U	نامنویسی
	register U	ثبت رکورد
	register U	نشان دادن
	register U	در دفتر واردکردن
	register U	نگاشتن
	to register U	نام نویسی کردن [ثبت کردن ]
	register U	ثبات
	register U	دفتر ثبت
	register U	ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
	register U	پیچ دانگ صدا
	register U	لیست یا فهرست
	register U	ثبت کردن
	register U	ثبات کاربردرحافظه اصلی ونه درCPU
	register U	ثباتی که حاوی شماره بیت وضعیت است مثل پرچم رقم نقلی صفریاسرریز
	register U	فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
	register U	مشابه 8481
	register U	تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
	register U	دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است
	register U	مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است
	register U	ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
	register U	سجل
	register U	ثبات CPU که حاوی ادرس دستوربعدی برای پردازش است
	register U	ثباتی درCPU که محل دستورات را ذخیره میکند
	register U	رجیستر
	register U	ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد
	for prompt cash U	نقدا`
	cash spot U	نقد فوری
	cash ratio U	نسبت نقدینگی
	cash rent U	اجاره نقدی
	cash sale U	فروش نقدی
	cash sale U	بیع نقد
	cash security U	وجه الضمان نقدی
	cash with order U	پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
	cash security U	وثیقه نقدی
	cash prompt U	نقد فوری
	cash office U	صندوق
	cash nexus U	رابطه نقدی
	cash items U	اسناد تنخواه گردان
	cash on delivery U	پرداخت هنگام تحویل
	cash on delivery U	فروش نقدی
	cash on delivery U	فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
	cash plans U	طرح پرداختهای نقدی
	cash price U	قیمت نقدی
	cash price U	بهای نقدی
	cash office U	دایره صندوق
	for prompt cash U	فی المجلس
	idle cash U	پول بیکار
	to buy for cash U	نقد کردن
	to cash a cheque U	چک را نقد کردن
	cash crop U	محصولی که برای فروش فرآوری میشود
	cash crop U	فرآورد نقدینهساز
	cash crop U	فرآورد فروشی
	cash crop U	محصول فروشی
	cash readout U	وسیلهنمایشمقدارپول
	cash card U	کارتمخصوصگرفتنپول
	cash desk U	صندوقپرداختپولدر یکمغازه
	To turn into cash. U	به پول نزدیک کردن
	spot cash U	پول نقد
	spot cash U	پرداخت نقدی
	share in cash U	سهم نقدی
	idle cash U	پول بلااستفاده
	strapped for cash <idiom> U	هیچ پولی دربساط نداشتن
	net cash U	قیمت مقطوع
	net cash U	نقدی خالص
	cash-wage U	دستمزد نقدی
	non cash share U	سهم غیر نقدی
	non cash shares U	سهام غیر نقدی
	on cash basis U	نقدا"
	cash on the barrelhead <idiom> U	پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
	sell for cash U	نقد فروختن
	cash cow <idiom> U	منبع خوبی از پول
	cash flows U	نقدینه
	cash registers U	ماشین صندوقداری
	hard cash U	پول نقد
	cash-and-carry U	نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
	cash-and-carries U	نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
	cash and carry U	نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
	cash dispenser U	پرداخت کننده پول
	cash dispensers U	پرداخت مینماید
	cash dispensers U	ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
	cash dispensers U	تحویل دارخودکار
	cash dispensers U	پرداخت کننده پول
	cash crops U	محصولات نقدی مانند
	cash crops U	گندم جو
	cash flow U	گردش وجوه
	cash registers U	ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
	cash registers U	صندوق پول شمار
	cash books U	دفتر نقدی
	cash book U	دفتر نقدی
	petty cash	صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
	cash crops U	پنبه وتنباکو
	cash crops U	ذرت
	cash crops U	برنج
	cash dispenser U	پرداخت مینماید
	cash balance U	مانده نقدی
	cash box U	صندوق پول
	cash deficit U	کسر صندوق
	cash budget U	بودجه نقدی
	cash capital U	سرمایه نقدی
	cash dispenser U	تحویل دارخودکار
	contribution not in cash U	سهم الشرکه غیر نقدی
	cash discount U	تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
	cash discount U	تخفیف نقدی
	cash balance U	تراز نقدی
	cash flows U	وجوه در گردش
	cash dividened U	سود نقدی
	cash dispenser U	ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
	capital in cash U	سرمایه نقدی
	cash account U	حساب نقدی
	cash against documents U	پول در مقابل اسناد
	cash assets U	داراییهای نقدی
	source register U	ثبات منبع
	shift register U	ثبات تغییر مکان
	shift register U	ثبات تغییرمکان
	parish register U	دفتر ثبت وقایع سه گانه
	register length U	درازای ثبات
	sales register U	صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
	relocation register U	ثبات جابجایی
	register capacity U	گنجایش ثبات
	register of commerce U	دفتر ثبت تجارتی
	register of patents U	دفتر ثبت اختراعات
	stack register U	ثبات پشته
	to register with the police U	نشانی خود را در اداره پلیس ثبت کردن [نقل منزل]
	electoral register U	لیستافراد دارایحقرای
	to register [with a body] U	اسم نویسی کردن [خود را معرفی کردن] [در اداره ای] [اصطلاح رسمی]
	treble register U	ثبتصدایزیر
	bass register U	محلثیتصدایبم
	voucher register U	قسمت یا دفتر ثبت اسناد یااسناد هزینه
	register office U	اداره ثبت احوال
	register offices U	اداره ثبت احوال
	switch register U	ثبات راه گزین
	storage register U	ثبات انباره
	status register U	ثبات وضعیت
	buffer register U	ثبات میانگیر
	document register U	ثبت کردن سند
	document register U	ثبت سند
	exchange register U	ثبات معاوضهای
	arithmetic register U	ثبات حسابی ثبات محاسباتی
	arithmetic register U	ثبات ریاضی
	general register U	ثبات عمومی
	general register U	ثبات کلی
	arithmetic register U	ثبات حسابی
	document register U	بایگانی
	document register U	ثبات
	bounds register U	ثبات کرانه ها
	base register U	ثبات مینا
	base register U	ثبات پایه
	check register U	بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
	control register U	ثبات کنترل
	data register U	ثبات داده ها
	discount register U	دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
	air register U	تنظیم نوبت پرواز
	air register U	تنظیم حرکات هوایی
	adjunct register U	ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
	address register U	ثبات ادرس
	address register U	ثبات نشانی
	accumulator register U	ثبات انباشتگر
	memory register U	ثبات حافظه
	next instruction register U	ثباتی در CPU که حاوی محل ای است که دستور بعدی باید ذخیره شود