English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
carbon black U دوده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
carbon U ذغال
carbon U C :symb
carbon U ذغال خالص
carbon U کربن
carbon U الماس بیفروغ
primary carbon U کربن 1 درجه
anomeric carbon U کربن انومری
be a carbon copy <idiom> U دقیقا مثل دیگری بودن
carbon microphone U میکروفون زغالی
carbon holder U پایه کربن
battery carbon U زغال باتری
carbon monoxide U منواکسید کربن
active carbon U کربن فعال
carbon resistor U مقاومت کربنی
hydro carbon U ترکیب هیدروژن و کربن
primary carbon U کربن نوع اول
acetylenic carbon U کربن استیلنی
gas carbon U ذغال قرع
activated carbon U کربن فعال شده
decolorizing carbon U ذغال رنگ زدا
cored carbon U کربن هسته دار
activated carbon U ذغال فعال شده
carbon tracking U باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
carbon tape U نوارکاربنی
carbon steel U فولاد کربن یا فولاد سخت
carbon seal U وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
carbon ribbon U ریبون پلاستیکی نازک با جوهر مشکلی که در چاپگر استفاده میشود
carbon ribbon U نوار کاربنی
carbon rheostat U رئوستای کربنی
carbon dating U اندازهگیریسنچیزیبااستفادهازمیزانرادیواکتیویتهآن
carbon copy U ورق کاربن
secondary carbon U کربن 2 درجه
carbon disk U قرص زغالی
secondary carbon U کربن نوع دوم
carbon deposite U لایه کربن
carbon cycle U سیکل کربن
carbon contact U کنتاکت کربنی
sugar carbon U زغال قند
carbon cell U پیل کربنی
carbon brush U ذغال
carbon brush U زغال کربنی
tertiary carbon U کربن 3 درجه
carbon arcwelding U جوش قوسی بوسیله کربن
tertiary carbon U کربن نوع سوم
carbinol carbon U کربن کربینول
carbon fixed U کربن ثابت
carbon fixed U ذغال ثابت
carbon free U کربن ازاد
carbon paper U کاغذ کاربن
carbon copy U کپی نسخه غیراصل
carbon copy U رونوشت
carbon copy U رونوشت کاربنی
carbon copies U کپی نسخه غیراصل
carbon copies U رونوشت
carbon copies U ورق کاربن
asymmetric carbon U کربن بی تقارن
carbon copies U رونوشت کاربنی
carbon dioxide U گازکربنیک
carbon dioxide U دی اکسید کربن
carbon free U ذغال ازاد
iron carbon diagram U نمودار اهن- کربن
zinc carbon cell U پیل لکلانشه
medium carbon steel U فولادباکربن متوسط
zinc carbon cell U پیل روی- زغال
coolant: carbon dioxide U سردکنندهدیاکسیدکربن
arc lamp carbon U کربن لامپ قوسی
plain carbon steel U فولاد کربن غیرالیاژی
iron carbon alloy U الیاژ اهن و کربن
He's a carbon copy of his father. U کپی پدرش است.
carbon filament lamp U لامپ با افروزه کربنی
carbon dioxide therapy U درمان با انیدرید کربنیک
carbon chain polymer U بسپار زنجیر کربنی
carbon battery plate U صفحه باتری کربنی
carbon arc welding U جوشکاری با جرقه کربن
to trap something [e.g. carbon dioxide] U چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
carbon pile regulator U نافم کربنی
carbon zinc cell U پیل اولیه قابل حمل
high carbon steel U فولادی با میزان کربن 5/0%تا 50/1%
high carbon steel U فولاد با کربن زیاد
blind carbon copy U در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
crater in positive carbon U گودی کربن مثبت
carbon arc lead burning U جوش سرب با جرقه کربن
ultra high carbon steels U فولادهای فرا- پر- کربن
carbon pile voltage regulator U تنظیم کننده ولتاژ زغالی
carbon dioxide gas coolant U سردکنندهیگازدیاکسیدکربن
double button carbon microphone U میکروفون دو زغالی
plain carbon tool steel U فولاد ابزار غیرالیاژی
single button carbon microphone U میکروفون تک زغالی
he went there in black U اوبا جامه سیاه انجا رفت
look black U متغیر بنظر امدن
black d. U دم گاز خفه کننده
to black out U سیاه کردن
to black out U قلم زدن
black out U قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black out U خاموشی
in the black <idiom> U سود بردن
black out U حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
black U سیاهی
black U دوده لباس عزا
black U سیاه رنگ
black U سیاه رنگی
black U سیاه کردن
black U بازیگر دوم شطرنج
black U بستانکار بودن در حساب
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black U بی رنگ
black U تهدید امیز عبوسانه
black U تیره
black U چرک وکثیف
black U زشت
black U سیاه شده
black U سیاه
give someone a black look U با خشم به کسی نگاه کردن
black wool U پشم سیاه
black box U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
black Marias U اتومبیل گشتی پلیس
to look at the black side [about something] U بدبین بودن [برای چیزی]
black armband U سرآستین [برای سوگواری ]
black coffee U قهوه سیاه
black coffee U قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black . <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> U با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
black flag U پرچمی که نشانی اعدام زندانی است
blacker than black U تراز فراسیاه
gas black U دوده
channel black U دوده
black vomit U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
bone black U عاج سیاه
black ant U مورچه سیاه [حشره شناسی]
black marks U سابقهی بد
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
Black sheep U جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
eriochrome black U سیاه اریوکروم
black eyes U سیاهی اطراف چشم
black mark U سابقهی بد
to be in ones black books U مغضوب کسی واقع شدن
the black sea U دریای سیاه
jet-black U سیاه براق و تیره
the black race U نژاد سیاه
jet-black U سیاه شبقی
jet-black U سیاه سیاه
black ball U توپسیاه
to lool black U خشمگین یا متغیر بنظر امدن
black Maria U اتومبیل گشتی پلیس
black eyes U بدنامی
black eyes U چشم سیاه
black eyes U سیه چشم
black eye U بدنامی
black eye U سیاهی اطراف چشم
black eye U چشم سیاه
black eye U سیه چشم
black and white U چاپ
black and white U دستنوشته
black and white U سیاه و سفید
slate black U رنگ سیاه سنگ لوحی
slate black U رنگ ارغوانی مایل بسیاه
black bread U نانسیاه
ivory black U گرد سوخته استخوان
ivory black U رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
blue-black U آبیپررنگ
They were all dreesd in black. U تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
They were dressed all in black. U همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
Black and white. U سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
in black and white <idiom> U بصورت نوشتار
he wears black U سیاه پوشیده است
Black will take no other hue. <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
black spot U جادهباآمارتصادفبالا
black section U گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
night black U سیاه
black salsify U شنگ
black square U خانهسیاه
black stone U مهرهیسیاه
black economy U پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
platinum black U پلاتین سیاه
platinum black U گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
black marketeer U کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black marketeering U دادوستددربازارسیاه
black pudding U سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
furnace black U سیاهی کوره
black capitalism U سرمایه داری سیاه
black box U جعبه سیاه
black cap U کلاه سیاه
black cap U کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
black buzzard U قره سنقر
black brittleness U ترک سیاه
black brittleness U شکستگی سیاه
black book U کتاب سیاه
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black cherry U الوبالو
black coffee U قهوه تلخ
black markets U بازار سیاه
black eyed U سیاه چشم
black endorsement U براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
black earth U سیاخاک
black dog U مالیخولیا
black dog U کج خلقی
black diamond U الماس سیاه
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
black death U طاعون یا وبا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com