English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cable suspension bridge U پل معلق با سیم تابیده
cable suspension bridge U پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
suspension bridge U پل معلق
suspension bridge U پل اویزان
suspension cable U کابل معلق
suspension cable U کابل اویزان
lattice suspension bridge U پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
lattice suspension bridge U پل اویزشی مشبک
booster cable [jumper cable] U کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
suspension U تعلیق
suspension U اویزش
suspension U اندروا
suspension U اویزان اویزانی
suspension U بی تکلیفی
suspension U ایست تعلیق
suspension U تعطیل
suspension U وقفه
suspension U توقف
suspension U اونگان اندروایی
suspension U اویز
suspension U اتصال
suspension U اب اویز
suspension U اخراج موقت
suspension U تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
suspension U معلق کردن
suspension U اویزان کردن
suspension U دروایی
to be in suspension U در حالت تعلیق بودن
suspension lines U خطوطآویزان
suspension file U پوشهآویزان
suspension band U نواراتصال
suspension arm U اهرم نشانگر
magnetic suspension U آویزمغناطیسی
suspension wheel U چرخ تعلیق خودرو
suspension wheel U چرخ یدک
suspension strap U نوار تعلیق بار به هلیکوپتر نوارهای اتصال طناب بارهلیکوپتر
suspension ribbon U لنت اویزان کردن نشان
suspension strut U ستونمعلق
suspension spring U فنرآویزان
suspension bogie U فنربندیبوجی
That way, it stays in suspension. U به این صورت معلق باقی می ماند.
cardanic suspension U تعلیق کاردان
suspension bridges U پل اویزان
suspension bridges U پل معلق
full-suspension <adj.> U کاملا معلق
suspension ribbon U لنت نشان
suspension reinforcement U ارماتور معلق
suspension ladder U نردبان اویزان
suspension insulator U مقره اویزان
suspension bucket U سطل اویزان
catenary suspension U اویز انداری زنجیرهای
catenary suspension U اویزش سیم رانش
colloidal suspension U تعلیق کلوییدی
suspension bow U رکاب اویزان
four point suspension U تعلیق چهارنقطهای
suspension of arms U اتش بس موقت
suspension of arms U اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
spring suspension U تعلیق فنری
suspension polymerization U بسپارش تعلیقی
suspension of vouchers U معلق کردن اسناد
suspension of vouchers U برگرداندن اسناد هزینه
suspension of the game U تعویق و تاخیر بازی
suspension of punishment U تعلیق مجازات
four point suspension U اویزش چهارگوش
suspension of payment U توقف
suspension of arms U اتش بس
full-suspension bike U دوچرخه کاملا معلق
front wheel suspension U تعلیق چرخهای جلو
front wheel suspension U اویزش چرخهای جلوی اتومبیل
front axle suspension U اویزش یا تعلیق اکسل جلو
basket suspension cables U کابلآویزانسبد
suspension insulator string U عایقسیمهایمتراکم
bridge U پل
bridge U جسر
bridge U اتصال دادن
bridge U پل فرماندهی کشتی
bridge U پل فرماندهی
bridge U compassplatform : syn
bridge U پل زدن
bridge U وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridge U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge U برامدگی بینی
bridge U سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridge U بازی ورق
bridge U پل ساختن
bridge U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
cable U تلگراف کردن
cable U طناب فلزی
cable U مفتول فلزی بافته
cable سیم
cable U طناب سیمی
cable کابل
cable U شاه سیم
cable U سیم کشی کردن تلگراف کردن
cable U سیم تلگراف
cable U پیغام تلگرافی تلگراف زدن
cable U تمام کابلها اتصالات و تابلو ها در یک اداره یا ساختمان
cable U وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد
cable U اتصال در انتهای کامل
cable U هادی
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable U واحد طول دریایی برابر 022 یارد
d.c. cable U کابل جریان دائم
cable U اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
have her cable U لنگر جواب دادن
cable way U مسیر کابل
cable way U راه اهن برقی
cable way U سیم یا کابل نقاله
cable U تلگراف
cable U ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
bx cable U لوله ب ایکس
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
magnetic bridge U پل مغناطیسی
loading bridge U پل بارگیری
lifting bridge U پل بالارو
lever bridge U پل بالا رو
lever bridge U پل باز شو
cross a bridge before one comes to it <idiom> U درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
water under the bridge <idiom> U همه چیز عوض شده
lattice bridge U پل شبکهای
lattice bridge U پل نردهای
magnetic bridge U پل رلوکتانس
treble bridge U پلصدایزیر
navigating bridge U پل ناوبری
natural bridge U پل طبیعی
transporter bridge U پلانتقال
movable bridge U پل بازشو
movable bridge U پلی که میشودجابجا نمود
movable bridge U پل متحرک
measuring bridge U پل اندازه گیری
maxwell m l bridge U پل ماکسول
maxwell bridge U پل اندازه گیری ماکسول
irish bridge U پل ایرلندی
irish bridge U ابنمای مغروق
girder bridge U پل چند تکه قابل نصب رویهم
girder bridge U پل بیلی متوسط
gap bridge U گلویی ماشین تراش
bridge finance U وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
lattic-bridge U پل نرده ای
lattic-bridge U تیر حمال مشبک
cross that bridge when you come to it <idiom> U [به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
girder bridge U پل پوتری
girder bridge U پل تیر حمالی
handling bridge U پل بار
irish bridge U پل مغروق
irish bridge U اب نما
inductance bridge U پل اندوکتیویته
impedance bridge U پل اندازه گیری مقاومت
impedance bridge U پل امپدانس
highway bridge U راپل
bridge loan U وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
heydweiler bridge U پل هایدویلر
pedestrian bridge U پل پیاده رو
operating bridge U پل کارگاهی
swing bridge U پل گردان
truss bridge U پل اسکلت فلزی
weatstone bridge U پل ویتستن
weigh bridge U قپان تخت قنطار کش
wheatstone bridge U مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
wien bridge U پل وین
bass bridge U پایهباس
beam bridge U پلمیلهای
bridge assembly U برآمدگیسیمها
bridge of nose U برآمدگیبینی
truss bridge U پل خرپایی
truss bridge U پل با تیر مشبک
truss bridge U پل دارای اسکلت اهنی
swing bridge U پل نوسان دار
that bridge has openings U ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
the instability of a bridge U نا استواری پل
the pier of a bridge U پایه پل
the span of a bridge U چشمه یا دهانه پل
treadway bridge U پل عبور موقتی پیاده
treadway bridge U پل دوخطه
trestle bridge U پل پایه خرپایی
compass bridge U قطبنمایعرشهکشتی
stick bridge U پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
portal bridge U پلدروازهای
through arch bridge U پلکمانسراسری
rise of a bridge U خیز طاق پل
ribbon bridge U پل کرکرهای
ribbon bridge U پل تاشونده
railway bridge U پل راه اهن
railroad bridge U پل راه اهن
pontoon bridge U پل موقت
pontoon bridge U پل شناور قایقی
road bridge U پل راه
road bridge U راه پل
road bridge U پل خیابان
lift bridge U پلبالارو
spar bridge U پل ساخته شده ازگرده چوب
spar bridge U پل الواری
slab bridge U پل تاوه
slab bridge U پل دالو
skew bridge U پل کج
signal bridge U پل مخابرات ناو
signal bridge U پل مخابره ناو
salt bridge U پل نمک
oxygen bridge U پل اکسیژنی
cantilever bridge U پایه پل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com