English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bureau U دفتر
bureau U ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
bureau U ادارهای که اطلاعات در اختیار میدهد
bureau U ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureau U ادارهای که متخصص در پردازش کلمه است
bureau U کمیته
bureau U هیئت اداری
bureau U دیوان
bureau U دایره میز کشودار یا خانه دار گنجه جالباسی
bureau U اداره
bureau U دفترخانه
service bureau U دفتر خدماتی موسسه خدماتی
weather bureau U اداره هواشناسی
travel bureau U آژانسمسافرتی
technical bureau U دفتر فنی
service bureau U اداره خدماتی
budget bureau U دفتر بودجه
information bureau U دفتر اطلاعات
information bureau U مرکز جمع اوری اطلاعات
federal bureau of investigation U I.B.F
Citizens' Advice Bureau U دفترمشاوره
civilian internee information bureau U دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
naval U دریایی
naval U افسرنیروی دریایی
naval U نیروی دریایی
naval U وابسته به نیروی دریایی
naval U وابسته به کشتی
personnel U پرسنل
personnel U کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
personnel U کارگزینی
personnel U کارمندان
personnel U استخدامی
personnel U کارکنان یاخدمه وسایل جنگی
personnel U کارکنان
personnel U افراد
naval campaign U جنگ دریایی
naval base U پایگاه دریایی
naval station U پایگاه دریایی
naval forces U نیروهای دریایی
naval establishment U قسمت دریایی
naval establishment U تاسیسات دریایی
naval district U ناحیه عملیات دریایی
naval conscript U ناوی وفیفه
naval campaign U نبرد دریایی
naval district U ناحیه دریایی
naval forces U نیروی دریایی
Naval blockade . U محاصره دریایی
naval war U جنگ با کشتی
naval war U جنگ دریایی
naval vessel U ناو
naval support U یکان پشتیبانی کننده دریایی
naval support U پشتیبانی دریایی
naval stores U کالای دریایی
naval stores U ذخایر و اماد دریایی
naval port U بندر دریایی
naval pipe U مجرای زنجیر
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
naval aviation U هوا دریا
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
naval activity U یکان دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
naval aircraft U هواپیمای ناوپایه
naval architect U ارشیتکت کشتی ساز
naval attache U وابسته دریایی
naval attache U وابسته نیروی دریایی
naval auxiliary U پایگاه لجستیکی دریایی
personnel officer U افسر اجودانی
personnel officer U افسر رکن یکم
personnel officer U افسر پرسنل
personnel monitoring U بازدید پرسنلی
personnel monitoring U بازدیدافراد
personnel monitoring U بازرسی بدنی از افراد
personnel manager U مدیر استخدام
personnel management U اداره کردن پرسنلی
personnel management U مدیریت پرسنلی
personnel psychology U روانشناسی استخدامی
personnel section U کارگزینی
technical personnel U کادر فنی
reimbursable personnel U پرسنل حقوق بگیر نظامی
personnel training U اموزش کارکنان
personnel status U وضع افراد
personnel status U وضعیت پرسنلی
personnel services U خدمات پرسنلی
personnel services U خدمات کارمندی
personnel selection U کارمند گزینی
personnel section U قسمت پرسنلی
personnel management U مدیریت استخدام
carreer personnel U پرسنل کادر ثابت
personnel ceiling U سقف استعداد مجاز پرسنلی
filler personnel U افرادجایگزین
personnel development U برنامه ریزی استخدامی
enroute personnel U افرادمنتسب
enroute personnel U افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
enlisted personnel U طبقه افراد
enlisted personnel U پرسنل سرباز و درجه دار
enlisted personnel U افراد
filler personnel U افراد جایگزینی
personnel authorization U جدول پرسنلی مجاز
operating personnel U پرسنل فعال
operating personnel U افرادی که با یک دستگاه کار می کنند یا قسمتی را به کار می اندازند
overhead personnel U پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
personnel authorization U سطح پرسنلی مجاز
personnel carrier U خودرو نفربر
personnel carrier U نفربر
naval appropriation bill U بودجه نیروی دریایی
air and naval gunfire U اتش توپخانه دریایی و هوایی
air and naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
chief of naval operations U فرمانده عملیات دریایی
armed naval vessel U ناو جنگی
evening naval twilight U شفق دریایی
evening naval twilight U غروب دریایی
army personnel center U مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
additional production personnel عوامل دیگر تولد
army personnel system U سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
deputy chief of naval operation U جانشین فرماندهی نیروی دریایی
We dont have qualified personnel in this company. U دراین شرکت آدم حسابی نداریم
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com