Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bubble tray column
U
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bubble tray
U
بشقابک حباب
bubble cap plate column
U
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
tray
U
سینی
tray
U
جعبه دو خانه
tray
U
طبق
in tray
U
جائیکهنامههاواسنادرسیدهرادرآنمیگذارند
out tray
U
سبدمخصوصنامههاواسناددردفاتر
tray
U
حمام
egg tray
U
جایتخممرغ
desk tray
U
جاکاغذیرومیزی
cosmetic tray
U
آینهیآرایشی
payout tray
U
سینیپرداخت
storage tray
U
سینیذخیره
ash tray
U
زیرسیگاری
breechblock tray
U
سینی کولاس
spanning tray
U
سینی پر کن گلوله در توپهای کولاس دار
de aerator tray
U
سینی هواگیری
tea tray
U
سینی قهوه
tea tray
U
سینی چای
paper tray
U
سبدمخصوصکاغذ
diskette tray
U
سینی دیسکت
loading tray
U
سینی پر کن گلوله
spray tray
U
تله افشانک
pipet tray rack
U
جا پی پتی
ice cube tray
U
جاییخقالبی
feeder output tray
U
سینیخروجیتغذیهکننده
bubble
U
گفتن
bubble
U
بیان کردن حباب
bubble
U
ابسوار
bubble
U
اندیشه پوچ
bubble
حباب
bubble help
U
خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
bubble
U
حباب براوردن
bubble
U
قلقل زدن
bubble
U
جوشیدن
bubble
U
خروشیدن جوشاندن
bubble sorting
U
جور کردن حبابی
bubble bath
U
وان پر کف و معطر شده
bubble sort
U
سورت حبابی
bubble and squeak
U
خوراک کلم و سیب زمینی سرخ شده
bubble sort
U
مرتب کردن حبابی
soap bubble
U
چیزجالب وزود گذر
to prick the bubble
U
مشت کسیرا باز کردن
bubble sort
U
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
bubble sort
U
جور کردن حبابی
bubble sextant
U
سکستانت مایعی
bubble point
U
نقطه جوش
bubble tower
U
برج تقطیر
bubble tower
U
برج حباب
bubble bath
U
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
bubble baths
U
وان پر کف و معطر شده
to bubble over with wrath
U
جوش زدن
to bubble over with wrath
U
خروشیدن
to prick the bubble
U
باد کسی را خوابانیدن
bubble baths
U
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
soap bubble
U
حباب کف صابون
gas bubble
U
حباب گاز
hubble bubble
U
غلیان
hubble-bubble
U
قلیان
Burst sb's bubble
<idiom>
U
تو ذوق کسی زدن
hubble bubble
U
قلیان
hubble bubble
U
شلوغ
bubble memory
U
روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
bubble memory
U
سرعت بالا و حافظه متحرک
bubble chamber
U
اتاقک حباب
bubble cap
U
فنجانک حباب
bubble level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
bubble horizon
U
افق نمایان از زیر ابر
bubble horizon
U
ابرشکافدار
bubble jock
U
بوقلمون نر
bubble memory
U
حافظه حبابی
bubble memory
U
مین فرفیت بالا
bubble gum
U
ادامس بادکنکی
magnetic bubble memory
U
حافظه حبابی مغناطیسی
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
bubble turn and slip
U
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
Even if you thik I am being foolish, please don't burst my bubble.
U
حتی اگر فکر می کنی احمقم لطفا توی ذوقم نزن.
column
U
استاتور
column
U
مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود
column
U
بیت بررسی هر بیتی روی هر ستون پانچ کارت یا نوار
column
U
ستون نظامی
column
U
رکن
column
U
خط ی از اطلاعات چاپ شده درباره یک حرف موازی با کوتاهترین قسمت کارت
column
U
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
column
U
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
column
U
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
column
U
پایه
column
U
برج
column
U
صف ستون راهپیمایی یاموتوری
column
U
ردیف
column
U
خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
column
U
ستون در کاغذ شطرنجی نقشه کشی
column
U
ستون
column
U
ستون
fifth column
U
دستگاه جاسوسی
column by column
U
ستون به ستون
column
U
ستون روزنامه
fifth column
U
ستون پنجم
route column
U
ستون راه
half-column
U
نیمه ستون
route column
U
ستون راهپیمایی
march column
U
ستون راهپیمایی
mercury column
U
ستون جیوه
opem column
U
ستون باز
packed column
U
ستون پر شده
advertising column
U
ستون آگهی
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
parallel column
U
ستونهای موازی
positive column
U
ستون مثبت
reflux column
U
ستون باز روانی
storming column
U
واحد مامورحمله
streeing column
U
ستون فرمان
streeing column
U
میل فرمان
agony column
U
ستونیدر روزنامهکهدر آن پاسخ مشکلاتو سوالهای خوانندگانمطرح میشود
gossip column
U
ستونغیبت
gossip column
U
gooseflesh
hex-column
U
طرح ستونی شش وجهی
[طرح سه ترنجی که بیشتر در قراچه آذربایجان و شیروان قفقاز بافته شده و متن اصلی آن را سه ترنج شش گوش در بر می گیرد.]
Antonine column
U
[یادبودی از ستون دوریکی توسکان در روم]
cassed column
U
ستون پوشش دار
column caelata
U
[ستون با تیرهای مزین شده]
column caelata
U
[ستون های شاخ و برگی]
column cochlis
U
[ستون های یادبود بزرگ شبیه طاق نصرت]
storming column
U
ستون حمله
hull column
پایه بدنه
column of mercury
U
ستونجیوه
column crank
U
دستهپایه
central column
U
ستونمرکزی
transformer column
U
ساق ترانسفورماتور
vertebral column
U
ستون فقرات
vertebral column
U
تیره پشت
vertebral column
U
ستون مهره
alcohol column
U
ستونالکل
isoculculating column
U
دسته ستون
column lock
U
قفلپایه
semi-column
U
نیم ستون
main column
U
ستون اصلی
column binary
U
دودویی ستونی
column binary
U
دودوئی ستونی
column chromatography
U
کروماتوگرافی ستونی
column cover
U
پوشش ستون
column formation
آرایش ستون
column gap
U
شکاف بین ستون
column gap
U
شکاف ستون
column grinder
U
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
column head
U
بار ستون
column head
U
سرستون
column head
U
عناصر سرستون
column indicator
U
نشانگر ستونی
column of riflemen
U
ستون تفنگداران
column rule
U
خط برنج
column splice
U
وصله ستونها
column base
U
پایه ستون
column base
U
ته ستون
column base
U
زیرستون
spinal column
U
ستون مهره ها
absorbing column
U
ستون جذب
absorption column
U
ستون جذب
airmobile column
U
ستون هوارو
airmobile column
U
ستون متحرک هوایی
an engaged column
U
نیم ستون
spinal column
U
تیره پشت ستون مهره
spinal column
U
ستون فقرات
column capital
U
سرستون
card column
U
ستون کارت
cased column
U
ستون پوشش دار
chromatographic column
U
ستون کروماتوگرافی
close column
U
ستون جمع
close column
U
ستون بسته
column action
U
عمل ستونی
column ways
U
راهنمای ستون
fractionating column
U
برج تقطیروتجزیه
engaged column
U
نیم ستون
guide column
U
ستون راهنما
half column
U
نیم ستون
half column
U
شبه ستون
hempel column
U
ستون همپل
engaged column
U
ستون مقید
laced column
U
ستون مشبک با بستهای چپ وراست
column graph
U
نمودار ستونی
length of column
U
طول ستون
control column
U
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
fractionating column
U
ستون تجزیه
engaged column
U
ستون درون جرزیا دیوار
composite column
U
ستون مرکب
machine column
U
پایه یا ستون دستگاه
comment column
U
ستون توضیحی
spinning band column
U
ستون نوار چرخان
beam column framing
U
ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
stacked column chart
U
جدول ستونی انباشته
cadre strength column
U
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
air movement column
U
ستون هوایی
air movement column
U
ستون حرکت هوایی
column research council
U
شورای تحقیق بر ستونها
column bases plates
U
صفحات تقسیم فشارپای ستونها
stacked column graph
U
نمودار ستونی انباشته
column text chart
U
جدول متن ستونی
column screw press
U
پرس پیچی ستونی
continuous packing column
U
ستون پر شده پیوسته
column major order
U
بترتیب ستونی
double column miller
U
دستگاه فرز دو ستونی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com