English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
breakdown lights U چراغهای عدم کنترل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
breakdown U جدایی
breakdown U مشابه 1352
breakdown U خرابی
breakdown U ته نشینی مواد معلق دردوغاب
breakdown U از کار افتادگی
breakdown U تفکیک
breakdown drawing U رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
breakdown voltage U ولتاژ جرقه زنی
incomplete breakdown U شکست جزئی
incomplete breakdown U شکست ناقص
nervous breakdown U درماندگی روانی [پزشکی]
car breakdown U خرابی اتومبیل
nervous breakdown U بحران روانی
nervous breakdown U فروباشی روانی
zener breakdown U شکست زنری
nervous breakdown U ناتوانی روانی [پزشکی]
nervous breakdown U واماندگی روانی [پزشکی]
impluse breakdown U شکست ضربهای
work breakdown U روش تقسیم یک عمل به اجزای مشخص و کوچک
work breakdown U روش تقسیم کار
insulation breakdown test U ازمایش شکست عایق
intermediate frequency breakdown U شکست فرکانس میانی
vortex breakdown/brust U جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
impluse breakdown voltage U فشار شکست ضربهای
zener breakdown voltage U ولتاژ شکست زنری
Can you send a breakdown lorry, please? U آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟
anode breakdown voltage U ولتاژ جرقه زنی اند
social breakdown syndrome U نشانگان فروپاشی اجتماعی
work breakdown structure U ساختار تفکیک کار
lights out U ساعت خواب
lights U ریه جانوران
lights U شش
According to my lights . U تا آنجا که عقلم قد می دهد
lights out U علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
high frequency gas discharge breakdown U شکست تخلیه گازی فرکانس بالا
brake lights چراغ های ترمز
leading lights U عضو مهم
bright lights U شهربازیبزرگیکهدرآنوسایلبازیزیادیدرآنیافتمیشود
leading lights U شمع محفل
leading lights U چشم و چراغ
pilot lights U افروزک
pilot lights U شمعک
pilot lights U پیلوت
warning lights U چراغهشدار
indicator lights U نورهایراهنما
polar lights U نورقطبی
fairy lights U چراغهایتزئینیرنگی
According to his own lights , he was doing nothing wrong at all. U آن طور که عقلش قد می داد اعمالش صحیح بنظرش می آمد
rear lights U چراغهایعقب
front lights U چراغهایجلو
battle lights U چراغ خاموشی شبانه
red lights U چراغ خطر
red lights U چراغ سمت چپ
battle lights U چراغهای جنگی
battle lights U چراغ پلیس
riding lights U چراغ لنگر
traffic lights U چراغ راهنمایی
gas lights U چراغ گازی
gas lights U نور یا روشنایی گازی
contact lights U چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
high lights U نکات مهم
high lights U موضوعات مهم مطالب مهم
southern lights U شفق جنوبی
side lights U چراغ دریانوردی طرفین ناو
side lights U چراغهای طرفین ناو
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
northern lights U سپیده شمالی فجر شمالی
red lights U چراغ قرمز
northern lights U نور فجر شمالی
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
list of lights U کتاب چراغها
tail lights U چراغ عقب ماشین
The lights of the aircraft were blinking. U چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
To turn off the lights. (T. V. ,radio). U چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
Turn left at the traffic lights. از چراغ راهنمایی به دست چپ بپیچید.
dipped headlights [lights] [British English] U نور پایین [خودرو]
dimmed headlights [lights] [American English] U نور پایین [خودرو]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com