English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
branches U شاخه
branches U شاخ
branches U فرع
branches U شعبه رشته
branches U بخش
branches U شاخه دراوردن
branches U شاخه شاخه شدن
branches U انشعاب
branches U منشعب شدن گل وبوته انداختن
branches U مشتق شدن
branches U جوانه زدن براه جدیدی رفتن
branches U شعبه
branches U رشته
branches U رسته
branches U دایره قسمت
branches U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branches U شعبه زدن
branches U تقسیم
branches U رشته ساقه
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branches U یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
branches U کابلی که از یک کابل اصلی به گره می رود
branches U جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branches U خط ی که یک یا چند وسیله را به شبکه اصلی وصل میکند
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches U جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
branches of production U شاخههای تولید
branches of production U رشتههای تولید
roots and branches U اصول وفروع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com