Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
black hawk
U
هلی کوپتر سیکورسکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hawk
U
تخته ملات
hawk
U
موشک هاوک
hawk
U
فروختن
hawk
U
جار زدن و جنس فروختن
hawk
U
طوافی کردن
hawk
U
دوره گردی کردن
hawk
U
شاهین بابازشکار کردن
hawk
U
قوش
hawk
U
باز
hawk nosed
U
دارای بینی قوشی
hawk nose
U
دماغ قوشی
hawk nose
U
بینی قوشی
hawk moth
U
پروانه بید
hawk eye
U
کنیه اهل استان ایوا
hawk bill
U
لاک پشت ابی
fish hawk
U
همای
fish hawk
U
دال دریایی
fish hawk
U
مرغ استخوان خوار
hawk nosed
U
دماغ قوشی
ball hawk
U
مدافع پرقدرت
hawk eyed
U
تیزنظر
hawk-eyed
U
تیزبین
pigeon hawk
U
شاهین کوچک امریکایی
sparrow hawk
U
بازک
sparrow hawk
U
قرقی
sky hawk
U
نوعی هواپیمای یک موتوره جت دریایی
hawk-eyed
U
تیزنظر
hawk eyed
U
تیزبین
hen hawk
U
ضربه از زیر بازو
ball hawk
U
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
To be all eyes. To watch like a hawk.
U
چهار چشمی پاییدن ( مراقب بودن )
in the black
<idiom>
U
سود بردن
he went there in black
U
اوبا جامه سیاه انجا رفت
look black
U
متغیر بنظر امدن
black d.
U
دم گاز خفه کننده
to black out
U
قلم زدن
to black out
U
سیاه کردن
black out
U
قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
black
U
سیاه رنگی
black
U
چرک وکثیف
black
U
زشت
black
U
تهدید امیز عبوسانه
black
U
بستانکار بودن در حساب
black
U
سیاهی
black
U
بی رنگ
black
U
وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است
black
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black
U
دوده لباس عزا
black
U
سیاه رنگ
black
U
بازیگر دوم شطرنج
black
U
سیاه کردن
black
U
سیاه شده
black out
U
خاموشی
black out
U
حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
black
U
سیاه
black
U
تیره
night black
U
سیاه
to be in ones black books
U
مغضوب کسی واقع شدن
the black sea
U
دریای سیاه
the black race
U
نژاد سیاه
black smith
U
نعلبند
he wears black
U
سیاه پوشیده است
slate black
U
رنگ سیاه سنگ لوحی
slate black
U
رنگ ارغوانی مایل بسیاه
platinum black
U
پلاتین سیاه
platinum black
U
گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
ivory black
U
رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
ivory black
U
گرد سوخته استخوان
black mulberry
U
شاه توت
channel black
U
دوده
black wash
U
نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
black wash
U
رنگ سیاه
black powder
U
باروت سیاه
black smith
U
اهنگر
black slip
U
خفت پران
black shortness
U
ترک سیاه
black short
U
شکستگی سیاه
black sheet
U
ورق سیاه
black propaganda
U
تبلیغات خطرناک
black propaganda
U
تبلیغات سیاه
black widow
U
نوعی عنکبوت زهردارکه جنس ماده ان سیاه رنگ است
black will take no other hue
U
بالای سیاهی رنگی نیست
furnace black
U
سیاهی کوره
eriochrome black
U
سیاه اریوکروم
gas black
U
دوده
carbon black
U
دوده
black partridge
U
دراج
black paternoster
U
افسون برضد روح پلید
bone black
U
عاج سیاه
black pickling
U
اسید شویی مقدماتی
blacker than black
U
تراز فراسیاه
black writer
U
چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
black ant
U
مورچه سیاه
[حشره شناسی]
to look at the black side
[about something]
U
بدبین بودن
[برای چیزی]
black armband
U
سرآستین
[برای سوگواری ]
black coffee
U
قهوه سیاه
black coffee
U
قهوه بدون شیر
There is no colour beyond black .
<proverb>
U
بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
You went in a black veil, but must come out in a w.
<proverb>
U
با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
Black will take no other hue.
<proverb>
U
بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
in black and white
<idiom>
U
بصورت نوشتار
Black and white.
U
سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
They were dressed all in black.
U
همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
They were all dreesd in black.
U
تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
blue-black
U
آبیپررنگ
give someone a black look
U
با خشم به کسی نگاه کردن
black vomit
U
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
black vomit
U
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
Black sheep
U
جوجه اردک زشت
[اصطلاح روزمره]
black box
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
black wool
U
پشم سیاه
black spot
U
جادهباآمارتصادفبالا
black section
U
گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
black Maria
U
اتومبیل گشتی پلیس
black eyes
U
بدنامی
black eyes
U
سیاهی اطراف چشم
black eyes
U
چشم سیاه
black eyes
U
سیه چشم
black eye
U
بدنامی
black eye
U
سیاهی اطراف چشم
black eye
U
چشم سیاه
black eye
U
سیه چشم
black and white
U
چاپ
black and white
U
دستنوشته
black and white
U
سیاه و سفید
black Marias
U
اتومبیل گشتی پلیس
black mark
U
سابقهی بد
black pudding
U
سوسیستولیدشدهازگوشتوخونخوک
black marketeering
U
دادوستددربازارسیاه
black marketeer
U
کسیکهدربازارسیاهفعالیتدارد
black economy
U
پولیکهبدوناطلاعدولتبرایفرارازمالیاتکسبشود
black stone
U
مهرهیسیاه
black square
U
خانهسیاه
black salsify
U
شنگ
black bread
U
نانسیاه
black ball
U
توپسیاه
jet-black
U
سیاه سیاه
jet-black
U
سیاه شبقی
jet-black
U
سیاه براق و تیره
black marks
U
سابقهی بد
to lool black
U
خشمگین یا متغیر بنظر امدن
black mud
U
لجن
black coral
U
پسر
black box
U
جعبه سیاه
black body
U
جسم سیاه
black body
U
قسمت خطرناک
black bile
U
سوداء
black bile
U
صفرای سیاه
black beetle
U
سوسک گرمابه
black ash
U
خاکستر سیاه
black art
U
سحر
black book
U
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black book
U
کتاب سیاه
black concept
U
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
black coffee
U
قهوه بی شیر
black coffee
U
قهوه تلخ
black cherry
U
الوبالو
black capitalism
U
سرمایه داری سیاه
black cap
U
کلاه سیاه
black cap
U
کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
black buzzard
U
قره سنقر
black brittleness
U
ترک سیاه
black brittleness
U
شکستگی سیاه
black markets
U
دربازارسیاه معامله کردن
black art
U
جادوگری
black anneal
U
سیاه گداختن
pitch black
U
خیلی سیاه
pitch black
U
قیرگون
black holes
U
حفره سیاه چاله سیاه
black holes
U
سیاهچاله
black holes
U
سیاه چال
black holes
U
زندان تاریک
black hole
U
حفره سیاه چاله سیاه
black hole
U
سیاهچاله
black hole
U
سیاه چال
black board
U
تخته سیاه
pitch-black
U
قیرگون
pitch-black
U
خیلی سیاه
black a vised
U
سیه چرده
black a vised
U
سبزه دارای پوست تیره
black ice
U
یخ شفاف روی اب
animal black
U
ذغال حیوانی
aniline black
U
سیاه انیلینی
black boxes
U
جعبه سیاه
acetylene black
U
دوده استیلنی
aceko black
U
نوعی رنگ سیاه اسیدی
black hole
U
زندان تاریک
black matrix
U
صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
black sheep
U
کسی که مایه ننگ وخجالت خانوادهای باشد
black sheep
U
بچه گیج وبی هوش
black sheep
U
بزگر
black belt
U
کمربند سیاه استاد جودو
black belts
U
کمربند سیاه استاد جودو
black lead
U
گرافیت
black lead
U
سرب سیاه
black japan
U
ورنی اسفالت
black leprosy
U
جذام
black letter
U
حرف سیاه
black level
U
تراز سیاه
black magic
U
جادو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com