Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
binding offset
U
حاشیه جبران شیرازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
offset
U
چاپ افست
offset
U
حساب تهاتر
offset
U
پایاپای
offset
U
دوخم کردن
offset
U
دوخم
offset
U
دوخم شدگی
offset
U
تهاتر
offset
U
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
offset
U
حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
offset
U
جبران کردن
offset
U
افست
offset
U
حاشیه صحافی
offset
U
عوض
offset
U
جابجاسازی
offset
U
مبدا نقطه شروع مسابقه
offset
U
چین خمیدگی
offset
U
انحراف
offset
U
وزنه متعادل
offset
U
رقم متعادل کننده متعادل کردن
offset
U
جبران کردن خنثی کردن
offset
U
چاپ افست کردن افست
offset
U
جبران کردن جبران
offset
U
تسویه کردن
offset
U
خارج از عمل چاپ افست
offset
U
حذف شده
offset
U
جبران
offset wraps
U
تارهای مخالف
[لول باف]
offset bombing
U
روش بمبارانی که در ان به جای هدف از یک نقطه نشانی استفاده میشود
offset distance
U
مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
offset distance
U
فاصله برون محوری
offset method
U
روش استفاده از خط سری درنشان دادن نقاط روی نقشه
offset of one obligation against another
U
تهاتر حاصل شدن بین دو دین یا دو تعهد
offset plottin
U
روش استفاده از تصحیحات مخصوص در توپخانه روش محاسبه توپ به توپ
photo offset
U
چاپ افستی که فیلم عکاسی رابرای چاپ بکار برد
offset knots
U
گره نامتقارن
[گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
offset point
U
در رهگیری هوایی نقطه نشانی است در هوا که محل هدف نسبت به ان تعیین وهواپیمای رهگیر به سمت هدف هدایت میشود
binding
U
نافذ
binding
U
صحافی کردن به هم بستن
binding
U
مهار کردن بار در روی پالت
binding
U
وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
binding
U
دورپیچی
binding
U
شیرازه
binding
U
اجباری
binding
U
جلد
binding
U
انقیاد صحافی
it is binding on me
U
برای من الزام اوراست
binding
U
فیکساتور اسکی
binding
U
لازم الاجرا لازم
binding
U
اتصال
binding
U
سفت شدن
binding
U
لازم الاجرا
binding
U
الزام اور
binding
U
شیرازه بافی
not binding
U
غیر لازم
angle offset method
U
روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
line offset method
U
روش نقشه برداری از یک مسیر منحنی
target offset methode
U
روش نشان دادن هدفها روی نقشه ها یا طرحهای عملیاتی
safety binding
U
نوارامنیت
front binding
U
روپوشجلویی
multicenter binding
U
پیوند چند مرکزی
binding screw
U
کلم کابل
back binding
U
گیرهپشتچوباسکی
layer binding
U
دورپیچی سفرهای
quarter binding
U
جلدی که تنهاته ان چرم دارد
in binding form
U
به وجه ملزم
binding cover
U
پوشش تعهد شده
binding energy
U
انرژی پیوندی
binding energy
U
انرژی بستگی
binding force
U
سندیت
binding material
U
مصالح چسبنده
binding post
U
پیچ اتصال
binding potential
U
پتانسیل بستگی
binding reiforcement
U
ارماتور دورپیچی
binding screw
U
پیچ اتصال
binding screw
U
ترمینال
helical binding
U
دورپیچی مارپیچ وار
half binding
U
جلدنیم چرم
circuit binding
U
جلو لبه دار
binding time
U
زمان انقیاد مرحلهای که در ان مترجم شکل زبان ماشین نام ها وادرس ها را جایگزین انهامیکند
binding time
U
هنگام انقیاد
rubble with binding material
U
سنگچینی با ملات
nuclear binding energy
U
انرژی اتصال هستهای
armature binding wire
U
سیم بست ارمیچر
total binding energy
U
انرژی بستگی کل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com