Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bevelled edge square
U
زاویه حاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bevelled edge weld
U
جوش درز پیشانی
bevelled steel straight edge
U
فولاد کج بر
bevelled
U
مایل
blade with two bevelled edges
U
تیغهبادولبهمایل
edge
U
لبه اسکی حاشیه صفحه شطرنج
edge
U
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
edge
U
اریب وار پیش رفتن
edge
U
کم کم پیش رفتن
edge
U
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edge
U
کناره تیزی
edge
U
نبش
edge
U
لبه
edge
U
: کنار
edge
U
لبه دار کردن
inner edge
U
لبهداخلی
to take the edge off
U
کم زور کردن
edge
U
یال لبه
edge
U
کناره
have an edge on
<idiom>
U
سود بردن
on edge
<idiom>
U
خیلی عصبی وخشمگین
edge
U
طرف یک شی مسط ح یا سیگنال یا باس ساعت
edge
U
سیگنال ساعت و نه خود سطح همسان میشود
edge
U
فرایند یا مداری که با تغییر سطح
edge
U
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
edge
U
اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
edge
U
به کار می رود
edge
U
کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
edge
U
تیزی
edge
U
دوره
to take the edge off
U
سست کردن
to edge one's way
[towards something]
U
[به چیزی]
آهسته و با احتیاط نزدیک شدن
take the edge off
<idiom>
U
رنجاندن
on edge
U
مشتاق
on edge
U
بی صبر
edge
U
برندگی
on the edge of
U
درشرف
edge connector
U
رابط لبه
mantle edge
U
لبهپوسته
razor edge
U
محل افتراق
razor edge
U
لبه تیز
leading edge
U
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
leading edge
U
لبه راهنما
edge detection
U
اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
razor edge
U
دم
leading edge
U
لبه حمله
razor edge
U
تیز
edge coated
U
با روکش لبهای
edge card
U
یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
built up edge
U
لبه مخصوص نصب
He is on edge. He is restive.
U
آرام ندارد (ناراحت است )
change of edge
U
تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن
upper edge
U
لبهفوقانی
reference edge
U
لبه مرجع
tail edge
U
نوکلبه
outer edge
U
لبهبیرونی
notched edge
U
لبهدندانه
deckle edge
U
لبه صاف کاغذ
double the edge
U
لب گردانیدن
straight edge
U
خط کش
doubled edge
U
لب گردان
edge beam
U
تیر کناری
bleeding edge
U
حاشیه مخصوص ثبت اطلاعات حاشیهای
guide edge
U
لبه راهنما
edge notched
U
لب بریده
edge notched
U
با بریدگی لبهای
edge perforated
U
لب سوراخ
edge perforated
U
با سوراخهای لبهای
edge pressure
U
فشار لبه
edge weld
U
جوش لبهای
edge raise
U
بلندی لبه ورق
edge rope
U
طناب کناری
edge set
U
فشار برروی لبههای اسکی
edge triggered
U
با رها شدگی لبهای
edge tool
U
الت برنده
edge sharpening
U
دقیق کردن لبه
edge stone
U
سنگ نبشی
razor edge
U
پشته کوه که تیز باشد
edge mill
U
اسیاب غلطکی
edge welding
U
جوشکاری دورهای
gripper edge
U
کاغذ گیر ماشین چاپ
gilt edge
U
بهترین
gilt edge
U
مقدم درجه اول
gilt edge
U
ممتاز
gilt edge
U
لب طلایی
edge fillter
U
صافی چاکدار
fore edge
U
لبهجلوییکتاب
leading edge
U
لبه مقدم
hob edge
U
قابگاز
feather edge
U
لبه نازک
razor edge
U
موقعیت بحرانی
false edge
U
قسمت سوم عقبی تیغه سابر
edge zone
U
ناحیه لبه
edge zone
U
اطراف لبه
edge stress
U
تنش تیغه
bleeding edge
U
حاشیه نقشه
edge-roll
U
ابزار سه ربع گرد
edge-moulding
U
گچ بری لبه
edge of rug
U
لبه و حاشیه فرش
edge finish
U
شیرازه بافی
[جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
straight edge
U
لبه مستقیم
edge stone
U
سنگ نبش
straight edge
U
قد
straight edge
U
کشو
straight edge
U
شمشه
knife edge
U
لبه کارد
tool edge
U
پخ
top edge
U
لبه فوقانی
knife-edge
U
لبه تیغ
edge length
U
درازای لبه
[ریاضی]
edge-shaft
U
میله ستون لبه
knife edge
U
لبه تیز هرچیزی
knife edge
U
تیغه در
knife edge
U
لبه چاقو
knife edge
U
لبه تیغ
knife-edge
U
لبه کارد
knife-edge
U
لبه تیز هرچیزی
knife-edge
U
تیغه در
knife-edge
U
لبه چاقو
trailing edge
U
انتهای تیغه پروانه موتوروغیره
trailing edge
U
لبه پشتی
trailing edge
U
لبه فرار
cutting edge
U
تیغه
cutting edge
U
تیغه قطع سازی
cutting edge
U
تیغه برش زنی
absorption edge
U
لبه جذب
betwixt edge
U
یخ اریب
aligning edge
U
لبه سیستم تشخیص حرف برای محل دهی به متن
aligning edge
U
لبه هم تراز
betwixt edge
U
اریب کردن
on the edge of one's seat
<idiom>
U
ناآرام بودن
band edge
U
لبه نوار
beaded edge
U
لبه برگردانده شده
cutting edge
U
لبه برش
bend on edge
U
خم کردن لبه ها
abutting edge
U
لبه ضربه گیر
I am edge . I am restive.
U
دلم شور می زند
four-square
U
استوار
four-square
U
پابرجا
out of square
U
کج
square away
U
سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
four-square
U
صادق
out of square
U
خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
four-square
U
قرص
four-square
U
محکم
three square
U
دارای سه ضلع مساوی
four-square
U
صریح
four-square
U
بیرودربایستی
four-square
U
راستگو
three square
U
سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
square out
U
ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
square in
U
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
t square
U
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
t square
U
خطکش چلیپایی
four-square
U
کاملا مربع
four-square
U
چهار گوشهی کامل
four-square
U
چهارگوش
four-square
U
رک و راست
four-square
U
بیشیله پیله
four-square
U
با صراحت
three square
U
بشکل مثلث
try square
U
گونیای فلزی
square
U
بتوان دوم بردن مجذور کردن
square
U
وفق دادن
square
U
جوردراوردن
square
U
واریز کردن
square
U
مربع
square
U
مرتب کردن کلاه
square
U
چهار گوش
square
U
گونیا
square
U
چهارگوش کردن مربع کردن
square
U
راست حسینی
to square up
U
خود را آماده کردن
[برای دعوی یا حمله]
square
U
گوشه دار
square
U
مربع توان دوم
square
U
مجذور
square
U
جذر میدان
square
U
منصف
square
U
منظم حسابی
square
U
عادلانه
square
U
برابر
square
U
مساوی
square
U
به یک طرف میله وعمود به ان
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
on the square
U
بانصاف
four-square
U
مصممانه
four-square
U
رک
mean square
U
یک مربع حسابی
four-square
U
به طور صریح
four-square
U
پراراده
four-square
U
مصمم
on the square
U
بدون کجی
on the square
U
بدرستی
square
U
چارگوش
by the square
U
مطابق نمونه
square
U
خانه شطرنج
all square
U
مساوی
square one
<idiom>
U
درآغاز
square away
<idiom>
U
برنامه ریزی کردن
by the square
U
بدقت
by the square
U
درست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com