Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
beacon frame
U
فرم مخصوص در پروتکل FDDI که پس از توقف در شبکه ارسال میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beacon
U
چراغ دریایی
beacon
U
سیگنالهایی که پیامی توسط یک وسیله خراب در شبکه ارسال میشود
beacon
U
برج دیدبانی
beacon off
U
اسم رمز برای فرمان
beacon off
U
رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
beacon on
U
اسم رمز برای فرمان
beacon on
U
رادارتعقیب هدف خود را روشن کن
beacon
U
راهنما
beacon
U
بیکن
beacon
U
دیدگاه
beacon
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacon
U
باچراغ یانشان راهنمایی کردن
beacon
U
فار دریایی
beacon
U
برج دریایی برج مراقبت برج کنترل هواپیماها
airborne beacon
U
رادارمراقبت نصب شده روی هواپیما
beacon double
U
اسم رمز برای انتخاب روش تعقیب هدف با استفاده از دونوع موج رادار
airborne beacon
U
برج مراقبت هوابرد
beacon flight
U
پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
Belisha beacon
U
نوعیچراغراهنماییچشمکزن
air beacon
U
برج مراقبت پایگاه
day beacon
U
برج ناوبری مورد استفاده درروز
day beacon
U
برج ناوبری روز
zmarker beacon
U
برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
zmarker beacon
U
نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
stuck beacon
U
ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
radio beacon
U
برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
radio beacon
U
انتن بی سیم
radio beacon
U
بیکن رادیویی
radar beacon
U
راهنمای رادار
radar beacon
U
برج مراقبت رادار
radar beacon
U
برج دیدبانی رادار
locator beacon
U
برج اکتشاف هوایی
locator beacon
U
برج اکتشافی
crash locator beacon
U
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
to frame someone
U
پاپوش درست کردن برای کسی
to frame someone
U
کسی بیگناه را متهم کردن
K-frame
U
قاببصورتحرفk
frame up
U
توط ئه
frame up
U
دوز وکلک
saw frame
U
کمان اره
frame up
U
دسیسه
ox frame
U
قابی که گوشههای چلیپایی دارد
frame
U
قاعده
frame
U
قاب کادر
frame
U
دنده عرضی
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
frame
U
چهارچوب
frame
U
بیان کردن
frame
U
تنظیم کردن
frame
U
چارچوب گرفتن طرح کردن
frame
U
قاب کردن قاب گرفتن
frame
U
چارچوب
frame
U
قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
frame
U
باربست
frame
U
سازه
frame
U
قواره
frame
U
منطق اسکلت
frame
U
ساختمان
frame
U
فرمول
frame
U
کالبد
frame
U
تنه
frame
U
فریم
frame-up
U
توط ئه
frame
U
1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
frame
U
چهارچوب تنه
frame
U
قاب کردن
frame
U
بدن
frame-up
U
پرونده سازی
frame
U
قاب چارچوب کمان
frame
U
قاب
frame
U
بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
frame
U
خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
frame
U
و مرز اطراف فضای پنجره
frame
U
شاسی
frame
U
پاپوش درست کردن
frame
U
صحنه
frame
U
کنترل هایی
frame
U
استاتور استخوان بندی
frame
U
هیکل حالت موقتی
adjustable frame
چهارچوب قابل تنظیم
burner frame
U
قالب
burner frame
U
سوخت
step frame
U
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
frame push
U
اهرم فشاردهنده
time frame
U
مدت لازم
time frame
U
چارچوب زمانی
freeze-frame
U
قاب ایستا
freeze-frame
U
قاب ایستایی
cold frame
U
سرما دورکن
two light frame
U
پنجره دوچشمه
two light frame
U
پنجره دو قلو
to connect to frame
U
اتصال به بدنه
frame stile
U
قالبنردبانی
head of frame
U
سرقاب
climbing frame
U
وسیلهایمخصوصبازیکودکان
frame of mind
U
حالتذهنیفرد
to frame an answer
U
پاسخی را طرح کردن
frame agreement
U
چهارچوب توافق
[حقوق]
warp frame
U
قاب چله
frame agreement
U
توافق اولیه
box-frame
U
قاب صندوقی
wire frame
U
قالبفلزی
web frame
U
قالبشبکهای
warping frame
U
قالبپیچنده
metal frame
U
قالبفلزی
overhead frame
U
قالببالایسر
portal frame
U
قالبدرگاهی
roller frame
U
قالبدورانی
sash frame
U
حمایلقاب
sill of frame
U
آستانهقاب
timber frame
U
قالبچوبی
track frame
U
قالبشیار
vertical frame
U
قالبعمودی
walking frame
U
قالبچهارپا
door-frame
U
چارچوب در
frame-ups
U
پرونده سازی
door frame
U
چارچوب در
frame antenna
U
انتن چارگوش
frame frequency
U
بسامد صحنه
frame house
U
خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
frame of hachsaw
U
کمان اره چکی
frame of hachsaw
U
کلاف اره چکی
frame partition
U
جداگر سازه دار
frame partition
U
تیغه تیرپایهای
frame partition
U
تیغه قالبی
frame of an apparatus
U
شاسی
frame work
U
چهارچوب
frame-ups
U
توط ئه
distribution frame
U
مقسم
frame of reference
U
چهارچوب داوری
window frame
U
قاب پنجره
window-frame
U
قاب پنجره
bar frame
U
تیرک قاب
base frame
U
چهارچوب زیر دستگاهها
belt frame
U
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
c frame press
U
پرس با قالب "سی " شکل
casement frame
U
قاب بازشو
chassis frame
U
چارچوب شاسی
claim frame
U
فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
crane frame
U
چارچوب جرثقیل
full frame
U
قاب کامل
picture frame
قاب عکس
page frame
U
قاب صفحه
page frame
U
قالب صفحه
piling frame
U
داربست
pack frame
U
کوله پشتی زین دار
open frame
U
هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
mirror frame
U
جعبه اینه
plan frame
U
چارچوب برنامه
provisional frame
U
ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
reference frame
U
دستگاه مقایسهای
spinning frame
U
چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
space frame
U
قاب سه بعدی
machine frame
U
چارچوب دستگاه
magnet frame
U
یوغ اهنربایی
main frame
U
کامپیوتر بزرگ
mast frame
U
قاب چهارگوش
wood frame construction
U
ساختمان با استخوانبندی چوبی
swing frame grinder
U
دستگاه سنگ زنی نوسان دار
gap frame press
U
پرس "سی " شکل
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate.
U
فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
wire frame model
U
نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
intermediate distribution frame
U
مقسم میانی
track roller frame
U
قالبگردندهشیاردار
micro to main frame
U
پیوند ریزکامپیوتر و کامپیوتربزرگ
locomotive frame drilling machine
U
دستگاه مته چارچوب لوکوموتیو
frame of mind (good or bad)
<idiom>
U
middle rial of door frame
U
قیدچه
double frame hobbing machine
U
دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
top and bottom rail of door frame
U
پاسار
sewing: sewing frame
U
ماشیندوخت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com