English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
battle line U خط جبهه ناوها
battle line U خط جنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
battle U زد وخورد
battle U نزاع
battle U نبرد
battle U جنگ
battle U مبارزه ستیز
battle U جدال
battle U پیکار
battle U رزم
an e. battle U جنگی که برای دو طرف یکسان است
f.of battle U میدان جنگ
f.of battle U نبردگاه
battle a U صف جنگ
battle ax U تبرزین
battle ax U تبر
battle U جنگ کردن
battle U نبرد کردن
field of battle U میدان رزم
battle cry U شعارجنگی
battle cries U شعارجنگی
battle axe U تبرزین
battle axe U تبر
battle bill U لوحه جنگی ناو
battle bill U فهرست استعداد رزمی ناو
battle casualty U ضایعات رزمی
battle casualty U تلفات جنگی
battle clasp U نشان و علامت شرکت در جنگ بین المللی اول
battle clout U نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
battle array U جنگ ارایی
battle array U صف جنگ
battle zone U منطقهجنگی
pitched battle U جنگ سخت تن به تن
battle problems U مسائل جنگی
half the battle <idiom> U قسمت بزرگیاز کار
he gave an a of the battle U گزارش ان جنگ راشرح داد
field of battle U میدان جنگ
pitched battle U جنگ صف ارایی شده
battle-axe U تبرزین
order of battle U ترتیب نیرو
battle-axes U تبرزین
order of battle U سازمان نیروهایا یکان
battle cruiser U نبردناو
battle dress U نیم تنه جنگی
battle ship U نبرد ناو
battle piece U تصویرجنگ
battle position U محل ناو در دریا
to deliver battle U اماده جنگ شدن
battle pin U سنجاق نقشه
battle plane U هواپیمای جنگی
battle problems U مشکلات رزمی
wager of battle U نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
the battle still rages U جنگ هنوز شدت دارد
battle station U پایگاه جنگی
battle state U station action
battle position U موضع نبرد
battle sight U شکاف درجه
battle sight U درجه جنگی
battle reserve U احتیاط جنگی
battle royal U نزاع سخت کشمکش خصومت امیز
battle map U نقشه جنگی
battle lantern U چراغ خطرجنگی
battle honour U نشان افتخار
battle lantern U چراغ اعلام خطر
battle group U واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
battle lights U چراغ پلیس
battle lights U چراغهای جنگی
battle field U میدان جنگ
battle drill U مشق جنگی تمرین جنگی
battle drill U تمرین رزم
battle map U نقشه منطقه نبرد
battle station U پایگاه رزمی
battle dress U لباس ضدگلوله
battle group U گروه نبرد
battle dress U جلیقه جنگی
battle lights U چراغ خاموشی شبانه
battle reserve U ذخیره جنگی
in a battle for world domination U مبارزه برای سلطه جهان
main battle tank U قوی ترین تانک رزمی
main battle tank U تانک اصلی
forward edge of battle area U لبه جلویی منطقه نبرد
The scen of a bloody (great) battle. U صحنه نبرد خونین
line to line fault U اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault U اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line spacing U فاصله سطور
line to line voltage U ولتاژ زنجیر شده
line to line fault U تماس خطوط
line to line voltage U ولتاژ بین دو خط
line by line analysis U تجزیه سطر به سطر
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
line by line milling U فرز کردن سطری
line by line milling U فرز کردن سطر به سطر
to come in to line U در صف امدن
out of line <idiom> U ناصحیح
line up <idiom> U سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
line up <idiom> U به درستی میزان کردن
line up <idiom> U به صف کردن
line out U با خط علامت گذاشتن
line by line U سطر به سطر
mean line U خط میان
down line U بار کردن پایین خطی
in line <idiom> U با محدودیت متداول
in line U شمشیر در وضع حمله
down the line U ضربه از کنار زمین
Which line goes to ... ? کدام خط به ... میرود؟
Which line goes to ... ? کدام خط راه آهن به ... میرود؟
in line U همراستا
on the line U هواپیمای اماده پرواز
necessary line U خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
all along the line U درامتدادهمه خط
all along the line U در همه جا
below the line U درامد یا هزینه غیر مترقبه
the line U صف
along line U در امتداد خطوط
along line U در خط
o o line U خط تقسیم دیدبانی
o o line U خط دیدبانی سپاه
old line U دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
old line U محافظه کار
on line help U کمک مستقیم
down the line <idiom> U درآینده
line out U قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
to come in to line U موافقت کردن
off line U منفصل
line U اتصال فیزیکی به ارسال داده
line U خط صف
line U صفی در خط
line U در سمت
line U سیم
Are you still on the line? U هنوز پشت تلفن هستی؟
line U جبهه جنگ
line U خط
off line U قطع
off line U غیر متصل
off line U برون خطی
line U بخط کردن
off line U وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
line U اراستن
line U ترازکردن
line U استرکردن
line U پوشاندن
Are you still on the line? U خط را قطع نکردی؟
line U لوله منفردی در سیستم سیالات
line U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
by-line U کار یاشغل اضافی وزائد
by-line U خط فرعی راه اهن
by-line U خط دوم یافرعی
by line U کار یاشغل اضافی وزائد
by line U خط فرعی راه اهن
line U شعبه
line U نسب
line U خط زدن
line U حدود رویه
line U طرز
line U رشته
line U لاین
line U محصول
by line U خط دوم یافرعی
line U خط دار کردن
line U خط انداختن در
on line U در خط
line up U ردیف ایستادن تیم
line-up U به خط شدن
line U رشته بند
line-up U به ترتیب ایستادن
line U ریسمان
line of d. U مرز
on line U مستقیم
line U طناب سیم
line U رسن
line of d. U حد فاصل
on line U متصل
on line U داخل رده
on line U مورداستعمال
line U ردیف
on line U درون خطی
line-up U ردیف ایستادن تیم
line U : خط کشیدن
line U لجام
line U دهنه
line U سطر
line U جاده
line U طناب خط
out of line U جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
line up U به ترتیب ایستادن
out of line U خارج از خط جبهه
line U : خط
line up U به خط شدن
private line U خط خصوصی
phase line U خط مبداء حرکت جنگی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
local line U خط محلی
load line U خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
load line U خط بار
lubber line U خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
line width U پهنای خط
line voltage U ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
line voltage U ولتاژ شبکه
profile line U نیمرخ زمین
line voltage U ولتاژ خط
line up billiard U بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
loop line U دوراهی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com