English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
basic indexed sequential acess method U روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
indexed sequential access method U روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
queued indexed sequential access method U روش دستیابی ترتیبی اندیس دار صف بندی شده
basic sequential access method U روش دستیابی ترتیبی اساسی
indexed sequential file U پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
sequential access method U روش دستیابی ترتیبی
queued sequential access method U روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده
basic access method U روش دستیابی اصلی
basic telecommunications access method U روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
basic partitioned access method U روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
basic direct access method U روش دستیابی مستقیم اساسی
indexed U مرتب کر دن
indexed U راهنما نمایه
indexed U خط شاخص
indexed U فهرست شاخص
indexed U نمودار انگشت سبابه
indexed U نشان دادن بصورت الفبایی
indexed U بفهرست دراوردن
indexed U :دارای فهرست کردن
indexed U نما راهنمای موضوعات
indexed U نمایه
indexed U جاانگشتی
indexed U شاخص
indexed U : راهنما
indexed U فهرست راهنما
indexed U نما
indexed U فهرست
indexed U اندیس
indexed U زیرنویس زیرنویسی
indexed U فهرست فهرست اعلام
indexed U علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed U لیست موضوعات در حافظه کامپیوتر که به ترتیب الفبا مرتبند
indexed U اندکس فهرست نمودن
indexed list U لیست شاخص دار
indexed address آدرس شاخص دار
indexed array U ارایه شاخص دار
sequential <adj.> U پی در پی
sequential <adj.> U پشت سرهم
sequential <adj.> U متوالی
sequential U فایل ذخیره شده که رکوردهای آن به ترتیب قابل دستیابی هستند
sequential U مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
sequential U داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند
sequential U پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
sequential U دائمی
sequential U پی در پی متوالی
sequential U پی رفتی
sequential U نوعی کامپیوتر که باید هر دستورکامل شود پیش از اینکه بعدی شروع شود وبنابراین نمیتواند پردازش همزمان را مدیریت کند
sequential U حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
sequential U ترتیبی
sequential U زنجیرهای
sequential U جستجویی که هر عنصریت
sequential U بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
sequential U مرتب شده به صورت ترتیبی
sequential U عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
sequential U متوالی
sequential U مداوم
sequential U خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
sequential list U لیست ترتیبی
sequential machine U ماشین ترتیبی
sequential opreation U عمل ترتیبی
sequential file U پرونده ترتیبی
sequential logic U منطق ترتیبی
sequential file U فایل ترتیبی
sequential computer U کامپیوتر ترتیبی
sequential circuit U مدار ترتیبی
sequential algorithm U الگوریتم ترتیبی
sequential process U فرایند ترتیبی
sequential device U دستگاه ترتیبی
sequential control U کنترل ترتیبی
sequential processing U پردازش ترتیبی
sequential search U جستجوی ترتیبی
sequential access U صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود
sequential storage U انباره ترکیبی
sequential access U روش بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی با شروع از ابتدای رسانه
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
sequential access U رسانه ذخیره سازی که داده در آن به ترتیب دستیابی میشود
sequential access U دستیابی ترتیبی
sequential access U و خواندن هر رکورد تا رسیدن به داده مورد نظر
sequential color television U تلویزیون رنگی مرحلهای
sequential access device U دستگاه با دستیابی ترتیبی
sequential file organization U سازمان دهی ترتیبی فایل
sequential data set U مجموعه ترتیبی داده
sequential storage device U دستگاه انباره ترتیبی
sequential data structure U ساختار ترتیبی داده
basic plus U نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
basic U بازی
basic U اساسی
basic U اصلی
basic course U دوره مقدماتی
basic U ابتدایی
basic U اولیه
basic U بنیادی
basic U تهی بنیانی
basic U اساسی مقدماتی
basic U قلیایی
basic U سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic U نرم افزاری که اجرای سطح پایین و ابتدایی سخت افزار و مدیریت فایل را کنترل میکند
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic U روش ذخیره و بازیابی بلاکهای داده به ترتیب
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic U بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basic U حالت ابتدایی یا ساده شروع هر چیزی
basic U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic U پایهای
basic U بیسیک
basic U Symbolic sAll-Purpose"Beginner Instructioncode
basic U کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic U به یک وسیله راه دور
basic U مقدماتی اساسی
basic U روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
basic U مین دستیابی
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic U کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
basic U بنیانی
basic shaft U محور اصلی
basic shaft U محور واحد
basic sciences U علوم پایه
basic salt U نمک بازی
basic research U تحقیقات مقدماتی
basic ration U جیره مقدماتی جیره مبنا
basic ration U جیره اصلی
microsoft basic U مدل مشهوری از زبان برنامه نویسی BASIC که روی ریزکامپیوترها بکاربرده میشود
basic load U بار مبنای مهمات یا وسایل
basic of issue U مبنای توزیع
basic of issue U مبنای واگذارکردن اقلام
quick basic U کوئیک بیسیک
basic pay U اصل حقوق
basic pay U حقوق اصلی
integer basic U نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
basic point U نقطه مبداء
basic size U اندازه اصلی
basic size U اندازه اولیه
basic speed U سرعت اولیه
tiny basic U یک زبان برنامه سازی سطح بالا که زیرمجموعه BASICاست و برای ریزکامپیوترطراحی شده است
true basic U تروبیسیک
basic weaves U رگباسلیق
basic dye U رنگ قلیایی
basic ground U زمینه و متن اصلی فرش
basic agreement U توافق اولیه
basic verses U ایات محکمات
basic variable U متغیر اساسی
basic variable U متغیر اصلی
basic agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
basic training U اموزش مقدماتی
basic training U تعلیمات ابتدایی
Visual Basic U ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
basic surplus U مازاد اساسی
basic standard U استاندارد اولیه
airman basic U سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
basic crops U پنبه تنباکو و برنج
basic data U عناصر تیر اولیه
basic allowance U سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
basic data U دادههای اولیه عناصر اولیه
basic allowance U شارژ انبار
basic price U قیمت مبنا
basic data U اطلاعات اولیه
basic date U تاریخ شروع خدمت در هردرجه
basic date U تاریخ ترفیع
basic crops U ذرت
basic crops U جو
basic crops U محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
basic circuit U مدار ساده
basic capacity U گنجایش پایه
basic capacity U گنجایش مبنا
basic brick U اجر قلیائی
basic branch U رسته اولیه
basic communication U گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic conflict U تعارض بنیادی
basic anxiety U اضطراب بنیادی
basic cover U عکسبرداری اولیه هوایی
basic deficit U کسری کلی
basic deficit U کسری اساسی
basic dye U رنگینه بازی
basic language U زبان بیسیک
basic research U علم بنیادی
basic lining U پوشش یا استر قلیایی
basic intent U نیت عام
basic research U علم پایه
basic hole U سوراخ مقدماتی
basic gearing U چرخ دندههای اصلی
basic linkage U پیوند اساسی
basic slag U سرباره قلیایی
basic load U بار مبنا
basic price U قیمت پایه
basic fortran U استاندارد امریکایی و تاییدشده از زبان برنامه نویسی فرترن
basic gearing U گیربکس
applesoft basic U نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
advanced basic U بیسیک پیشرفته
basic bessemer steel U فولاد مقدماتی بسمر
basic bessemer process U فرایندقلیایی بسمر
basic bessemer process U فرایند مقدماتی بسمر
basic bessemer converter U مبدل مقدماتی بسمر
floating point basic U نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
the four basic arithmetic operations U چهار عمل اصلی [ریاضی]
basic building materials U مواداولیهساختمان
basic allowance for quarters U حق مسکن
basic allowance for subsistence U جیره نقدی
ground basic slag U ارد توماس
basic allowance for subsistence U حق معاش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com