Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
base rates
U
اهنگ پایه
base rates
U
نرخ پایه
base rates
U
تعرفه مبنا
base rates
U
نرخ مبنا
base rates
U
ارزش اولیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rates
U
اندازه نسبت
rates
U
پایه
rates
U
تندی سرعت عوارض
rates
U
قرار
rates
U
بها
rates
U
سنجیدن
rates
U
ارزیابی کردن
rates
U
اهنگ
rates
U
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rates
U
حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rates
U
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rates
U
مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
rates
U
تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rates
U
مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
rates
U
درصد
rates
U
شمردن
rates
U
بر اوردکردن
rates
U
نرخ بستن بر بها گذاشتن بر
rates
U
سرعت ارزیابی کردن
rates
U
میزان
rates
U
درچند
rates
U
نرخ
rates
U
سرعت
rates
U
روش طرز
rates
U
منوال
rates
U
درجه بندی کردن
rates
U
نسبت
rates
U
درجه
rates
U
سرعت حرکت
rates
U
اهنگ حرکت
rates
U
سرعت کار
rates
U
میزان مهارت شدت تغییرات
rates
U
نواخت
exchange rates
U
نرخ مبادله ارز
rates and taxes
U
عوارض ومالیات
exchange rates
U
نرخ تسعیر ارز
exchange rates
U
نرخ تبدیل ارز
Do you have any special rates?
U
آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
water rates
U
پولمصرفآب
exchange rates
U
نرخ مبادله
exchange rates
U
نرخ مبادلهای
exchange rates
U
نرخ ارز
fixing rates
U
نرخ بندی
floating rates
U
نرخهای بارهای دریایی
birth rates
U
نرخ زاد و ولد
birth rates
U
اهنگ زاد و ولد
birth rates
U
نرخ افزایش ولادت
birth rates
U
ضریب افزایش جمعیت
exchange rates
U
مظنهء ارز
railway rates
U
تعرفه یا کرایههای راه اهن
A single town and two different rates!.
<proverb>
U
یک شهر و دو نرخ؟!.
free exchange rates
U
نرخهای ارز ازاد
general cargo rates
U
نرخهای حمل کالاهای متفرقه
Participation rates are low compared to international standards.
U
میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
to base one self
U
تکیه کردن
to base one self
U
اعتماد کردن
base 0
U
decimal
base 0
U
پایه 01
sub base
U
زیر قشر
sub base
U
زیر بستر
base course
U
لایه شالوده
r base
U
ار- بیس
third base
U
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
base course
U
قشر لعاب
base course
U
لایه اساس قشر اساس
base course
U
قشر پی راه
first base
U
اولینپایگاه
off base
<idiom>
U
غیر دقیق ،نادرست
get to first base
<idiom>
U
موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
second base
U
دومینپایگاه
filbert base
U
پایگاه دروغین
filbert base
U
پایگاه فریبنده
defense base
U
پایگاه پدافندی
defense base
U
پایگاه دفاعی
data base
U
مبنای اطلاعات
data base
U
پایگاه داده ها
knowledge base
U
پایگاه اگاهی
floating base
U
پایگاه شناور دریایی
knowledge base
U
پایگاه دانش
knowledge base
U
پایگاه معلومات
inorganic base
U
باز غیر الی
inorganic base
U
باز معدنی
hard base
U
باز سختbaseball
hard base
U
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard base
U
سکوی پرتاب مستحکم
base running
U
دویدن بسوی پایگاه
fuse base
U
پایه ی فیوز
fox base+
U
فاکس بیس پلاس
floating base
U
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
base section
U
بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base shop
U
تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
bayonet base
U
پایه لامپ میخی
base width
U
عرض پایه پهنای پایه
base width
U
ستبرای پایه
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
base unit
U
یکای بنیادی
base shear
U
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base unit
U
یکان مبنا
base unit
U
یکان پایگاهی
base symbol
U
علایم قراردادی مبنا
base surge
U
ابر پایه قارچ اتمی
base surge
U
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
center base
U
میدان مرکزی
base spray
U
بسک ته
base spray
U
بسکهای ته گلوله
coupling base
U
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
coupling base
U
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
conjugate base
U
باز مزدوج
column base
U
پایه ستون
column base
U
ته ستون
column base
U
زیرستون
base shop
U
تعمیرگاه پادگانی
chart base
U
چارت مادر
chart base
U
چارت مبنا
base speed
U
سرعت مبنا
base speed
U
سرعت منتجه
base stone
U
سنگ زیرین
lewis base
U
باز لوویس
base of a triangle
U
قاعده
[مثلثی]
[ریاضی]
hardwood base
U
پایهسختچوبی
fixed base
U
پایهثابت
dexter base
U
پایهراستی
concrete base
U
پایهیبتونی
centre base
U
ستونمرکزی
bracket base
U
پایهقلاب
base of splat
U
پایهپشتصندلی
wheel base
U
فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
time base
U
مبدا زمانی
time base
U
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
tax base
U
ماخذ مالیات
lamp base
U
پایهلامپ
magazine base
U
محلانبارخشاب
base-court
U
حیات بیرونی
Attic base
U
پایه ی آتنی
Asiatic base
U
پایه یونی
[آسیایی]
It is base on a precedent.
U
مسبوق به سابقه است
wave base
U
سطحموج
telescope base
U
پایهتلسکوپ
swivel base
U
پایهگردنده
sprung base
U
تشکفنری
sinister base
U
منحنیانتهایی
recharging base
U
بخشتغذیه
pin base
U
پایهمیله
tax base
U
مبنای مالیاتی
stanchion base
U
زیرستون
staging base
U
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
octal base
U
هشت پایهای
number base
U
پایه عدد
number base
U
عدد پایه
number base
U
مبنای عددی
naval base
U
پایگاه دریایی
monetary base
U
پایه پولی
monetary base
U
مبنای پولی
mobilization base
U
حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
mobilization base
U
مبنای بسیج
magneto base
U
پایه مگنت
loktal base
U
لامپ قفلی
polyacid base
U
باز چند اسیدی
polyacidic base
U
باز چند اسیدی
square base
U
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
software base
U
مبنای نرم افزار
soft base
U
باز نرم
single base
U
تک مادهای
single base
U
باروت یک حبهای
sight base
U
پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
schiff base
U
باز شیف
return to base
U
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
pseudo base
U
شبه باز
production base
U
مبنای تولید یا تولیدات ملی
prisoners base
U
بازی گرگم بهوا
loctal base
U
لامپ قفلی
advance base
U
پایگاه مقدم صحنه عملیات
bare base
U
پایگاه اماده نشده
base map
U
نقشه پایگاه
base map
U
نقشه مادر
bare base
U
فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
base loading
U
بار اولیه
base loading
U
بارگیری انجام شده در پایگاه
base address
U
نشانی پایه
base address
آدرس مبنا
base band
U
ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
base band
U
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
bare base
U
پایگاه اشغال نشده
base map
U
نقشه مبنا
base of trajectory
U
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base of origin
U
پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base of origin
U
مبداء اصلی
army base
U
پایگاه نیروی زمینی
base of operations
U
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of operations
U
پایگاه عملیات
fire base
U
مبنای اتش
base of fire
U
مبنای اتش
base number
U
عدد پایه
base number
U
عدد مبنا
base mortar
U
قبضه مبنا
base mortar
U
خمپاره مبنا
base memory
U
حافظه پایه
base line
U
خط توجیه
base band
U
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com