Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ball pens
U
خودکار ها
ball pens
U
روان نویس ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pens
U
کلک
pens
U
قلم
pens
U
وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
pens
U
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens
U
خامه نوشتن
pens
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
pens
U
نوشتن
pens
U
نگاشتن بستن
pens
U
شیوه نگارش
pens
U
اغل
pens
U
رسامی که از قلمهای متحرک برای رسم روی کاغذ استفاده میکند
pens
U
درحبس انداختن
ballpoint pens
U
روان نویس ها
light pens
U
قلم نوری
light pens
U
رسام نور
fountain pens
U
قلم خود نویس
ballpoint pens
U
خودکار ها
She pilfered pens and paper from work.
U
او
[زن]
یواشکی قلم و کاغذ از سر کار دزدید.
ball
U
کانون
[کاموا]
into a ball
U
نخ راگلوله کنید
three ball
U
مسابقه گلف بین سه بازیگر باسه گوی
to a. the ball
U
اماده انداختن
have a ball
<idiom>
U
روزگارخوش داشتن
best ball
U
بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
to a. the ball
U
توشدن
to a. the ball
U
توپ رانشان دادن
have something on the ball
<idiom>
U
باهوش ،زرنگ
on the ball
<idiom>
U
باهوش
four ball
U
مقایسه امتیازهای تیم دونفره در هر بخش باامتیازهای تیم حریف
no ball
U
اصطلاحیدرورزشچوگان
ball
U
بقچه
[کاموا ]
ball
U
مجلس رقص
ball
U
بیضه
ball
U
رقص
ball
U
گوی
ball
U
گرهک
ball
U
گلوله کردن
ball
U
ایام خوش
ball
U
گلوله توپ
ball
U
گلوله
ball
U
توپ بازی مجلس رقص
ball
U
بال
[رقص]
ball
U
ساچمه توپ
ball
U
توپ
ball
U
توپ دور از دسترس توپزن
ball
U
ساچمه
track ball
U
گوی پیگردی گوی شیار
volley ball
U
والیبال
wash ball
U
صابون دستشویی
ball winder
U
نخپیچ
snow ball
U
با گلوله برف زدن
ball game
U
شرایط وضعیت
working ball
U
گوی با سرعت و چرخش کافی
ball stand
U
محلتوقفتوپ
ball peen
U
توپکنوکچکش
ball of clay
U
توپبرایساختسفال
ball assembly
U
توپمجمع
beach ball
U
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
ball games
U
شرایط وضعیت
ball games
U
هماورد
ball games
U
مسابقه
ball games
U
گوبازی
ball game
U
مسابقه
track ball
U
گوی نشان
ball game
U
گوبازی
ball game
U
ورزش یا بازی با توپ
black ball
U
توپسیاه
to play ball
U
توپ بازی کردن
squat under the ball
U
توپگیری با شیرجه
square ball
U
پاس عرضی
spot ball
U
گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
sour ball
U
کلوچه سخت ترش مزه
snow ball
U
گلوله برف
small ball
U
پرتاب بی حالت
sit on the ball
U
بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
sit on the ball
U
بازی محافظه کارانه
shadow ball
U
تمرین گوی اندازی
running with the ball
U
با توپ دویدن
racket ball
U
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
ball games
U
ورزش یا بازی با توپ
straight ball
U
پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند
ball game
U
هماورد
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
to open the ball
U
پیش قدم شدن
to open the ball
U
اول رقصیدن
to muff a ball
U
از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
to kick a ball
U
زدن
to kick a ball
U
توپی را
puff ball
U
یکجورسماروغ که چون تخم دان گوی مانندان شکسته شودتخم ان پراکنده میشود
to kick a ball
U
توپ زدن
to keep the ball rolling
U
رشته سخن رانگسیختن پشتش را امدن
to block a ball
U
نگهداشتن توپ در بازی
punch ball
U
گلابی تمرین بوکس
punch the ball
U
مشت کردن دروازه بان
push ball
U
بازی که منظورازان گذراندن توپ است ازدروازه طرف مقابل بزورتنه و دست
keep the ball rolling
<idiom>
U
اجازه فعالیت دادن
to pass the ball to somebody
U
توپ را به کسی پاس دادن
to stay on the ball
<idiom>
U
تند ملتفت شدن و واکنش نشان دادن
high ball
U
شوت کردن بالا توپ
[فوتبال]
low ball
شوت کردن پائین توپ
[فوتبال]
The ball is in your court.
<idiom>
U
حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
The ball is in your court.
<idiom>
U
حالا نوبت تو است.
to keep the ball moving
U
توپ را به جایی غلت دادن
[فوتبال]
long ball
U
[شوت کردن بلند توپ]
[فوتبال]
short ball
U
شوت کردن کوتاه توپ
[فوتبال]
ball is in your court
<idiom>
U
[نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
movement off-the-ball
U
بازی بدون توپ
[تمرین ورزش فوتبال]
to swat the ball away
U
با ضربه سخت جلوی توپ را گرفتن
[دربازه بان]
to give the ball away
U
توپ را
[از دست]
دادن
to let the ball do the work
U
توپ را به جایی غلت دادن
[فوتبال]
The ball was out of bounds.
U
توپ خارج
[از زمین بازی]
بود.
Now that you're here, it's a whole new ball game.
U
حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
a whole new ball game
<idiom>
U
یک ماجرای کاملا متفاوت
rugby ball
U
توپلاستیکی
red ball
U
توپقرمز
pink ball
U
توپصورتی
lead ball
U
کلاهکتوپی
ivory ball
U
توپعاجی
hockey ball
U
توپهاکی
green ball
U
توپسبز
cricket ball
U
توپبازیگریکت
cork ball
U
توپچوبپنبهای
brown ball
U
توپقهوهای
bowling ball
U
توپبولینگ
squash ball
U
توپاسکوآش
tennis ball
U
توپتنیس
She is a ball of fire.
U
دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
ball-flower
U
[ابزار تزئینی به سبک گوتیک ثانوی]
That's the way the ball bounces.
<idiom>
U
موضوع اینطوری است.
[اصطلاح روزمره]
ball pen
U
روان نویس
[نوشت افزار]
ball pen
U
خودکار
[نوشت افزار]
play ball with someone
<idiom>
U
شرکت منصفانه
keep one's eye on the ball
<idiom>
U
get the ball rolling
<idiom>
U
شروع چیزی
carry the ball
<idiom>
U
قسمت مهم وسخت را به عهده داشتن
blue ball
U
توپآبی
drop ball
U
انداختن توپ بین دو بازیگر برای شرع مجدد
ball printer
U
چاپگر توپی
ball printer
U
چاپگری که از توپ فلزی کوچک روی سط حی که حروف شکل می گیرند تشکیل شده است
ball player
U
بازیگر با توپ
ball park
U
زمین بازیهای با توپ
ball of the eye
U
تخم چشم
ball mill
U
اسیاب ساچمهای
ball mill
U
سنگ شکن گلولهای
ball joint
U
سیبک
ball joint
U
توپی اتصال
ball joint
U
توپی
ball hawking
U
کار خوب بازیگرمحوطه دوردست
ball hawking
U
دفاع خوب
ball return
U
بازگشت گوی بولینگ
ball test
U
ازمون ساچمهای
banana ball
U
برش بیش از حد گوی
drop ball
U
دراپ بال
ball of toe
U
گوشت زیر پنجه پا
dead ball
U
توپ خارج ازبازی
dead ball
U
توپ مرده
darning ball
U
زیر رفویی
cue ball
U
گوی سفید اصلی که با ان ضربه به گویهای دیگربیلیارد زده میشود
corn ball
U
شیرینی چس فیل
canon ball
U
گلوله توپ
called ball
U
گوی تعیین شده از طرف بازیگر
break ball
U
اخرین گوی مانده روی میزبیلیارد
big ball
U
ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
belovedby ball
U
محبوب همه
basket ball
U
یکجورتوپ بازی
ball hawk
U
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
ball hawk
U
مدافع پرقدرت
ball flower
U
گل سینه
ball bearings
U
بلبرینگ
ball bearing
U
یاطاقان ساچمهای
ball bearing
U
کاسه ساچمه
ball bearing
U
بلبرینگ ساچمهای
ball bearing
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing
U
بلبرینگ
masked ball
U
بال ماسکه
masked ball
U
رقص با هیئت مبدل
masked ball
U
رقص با نقاب
cannon ball
U
پرش با بدن جمع
cannon ball
U
سرویس چکشی
cannon ball
U
گلوله توپ
ball bearings
U
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings
U
بلبرینگ ساچمهای
crystal ball
U
انتن رادار
ball cushion
U
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
ball control
U
تسلط به توپ
ball control
U
حفظ توپ
ball control
U
مهار توپ
ball carrier
U
بازیگری که با توپ میدود
ball boy
U
توپ جمع کن
ball back
U
ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
ball ammunition
U
مهمات مانوری
ball ammunition
U
فشنگ مانوری
anchor ball
U
گوی لنگر
ball bearings
U
یاطاقان ساچمهای
ball bearings
U
کاسه ساچمه
crystal ball
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
live ball
U
توپ زنده
flat ball
U
گوی بولینگ خارج از بازی
flat ball
U
توپ کاشته
fish ball
U
کوفته ماهی وسیب زمینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com