English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
backward reference U ارجاع به عقب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
backward U به عقب
backward U بازیابی داده از سیستم آسیب دیده
backward U ارسال داده که توسط گیرنده کنترل میشود
backward U جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد
backward U در جهت عقب یا در خلاف جهت
backward and f. U پس وپیش
backward and f. U عقب و جلو
to go backward U پس رفتن
to go backward U تنزل کردن
backward U تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward U سیگنال کنترل و handshaking
backward U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward U عقب افتاده
backward U به پشت ازپشت
backward U وارونه
backward U عقب مانده کودن
backward U عقب مانده
backward-looking U ایدهوعملمخالفتآمیز
backward U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
backward U کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
backward U پس گشت
backward pass U پاس عرضی یا به عقب
backward linkages U اثرهای قهقرائی
backward linkages U اثرهای نشیب
backward effect U اثر واشوری
backward effect U اثر اشفتگی
backward notion U حرکت قهقرایی یا وارونه
backward economy U اقتصاد عقب مانده
backward countries U کشورهای عقب مانده
backward conditioning U شرطی کردن وارونه
backward child U کودک عقب مانده
backward chaining U زنجیره پسرو
backward chaining U روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
backward chaining U زنجیرهای کردن وارونه
backward association U تداعی وارونه
backward pawn U پایده عقبمانده شطرنج
backward reaction U واکنش برگشت
backward dive U شیرجهبهپشت
shift backward U انتقال به عقب
backward read U یک نوع مشخصه موجود دربعضی از سیستمهای نوارمغناطیسی که در ان واحدهای نوار مغناطیسی باحرکت در جهت معکوس می توانند داده ها را به حافظه کامپیوتر منتقل کنند
backward somersault U پشتک از پشت
backward search U جستجوی پسرو
shift backward U حرکت به سمت عقب
backward bucket U سطلوارونه
Underdeveloped ( backward) countries . U کشورهای عقب افتاده
backward bucket cylinder U سیلندرسطلوارونه
backward bending supply curve U منحنی عرضه به عقب خم شونده
backward leg hook and underarm U سوبلس با استفاده از پا
reference U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
self reference U خود ارجاع
who are your reference? U چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
in reference to U با اشاره به
with reference to U عطف به
with reference to U با اشاره به
reference U توصیه
reference U ارجاع
reference U سوابق
reference U توصیه
reference U معرف
reference U ارجاع امر به داوری
reference U استفتاء کردن
reference U اشاره
reference U مدارک
reference U مرجع
reference U مراجعه رجوع
reference U کتاب بس خوان بازگشت
reference U عطف
reference U کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
reference U منبع
reference U ماخذ
reference U مراجعه و رجوع کردن
reference U بازگشت مرجع
reference U راده
reference U مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
reference U توجه کردن یا کار کردن با چیزی
reference U دستیابی به محلی در حافظه
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
reference U سفارش
reference U معرفی
reference U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
reference U آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U اندیسی که ارجاعی به متن است
reference U دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند
reference U لیست موضوعات مرتب شده
reference U لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
reference sheet U برگ راهنما
reference sheet U برگ تعیین محل یکان برگ معرف
reference signal U سیگنال مرجع
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
reference point U نقطه مبنا
reference librery U کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
reference pilot U نمونه مرجع
reference line U خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
reference number U اعداد مبنای نشانه روی
reference phase U فاز مبنا
reference piece U توپ مبنا
reference station U ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
reference time U زمان مرجع
reference [testimonial] U گواهی
reference [testimonial] U مدرک
point of reference U آنچهبهشماکمککندموقعیتیرابهتردرککنید
with reference to letter no U با اشاره بنامه شماره ....عطف بنامه .......نسبت بنامه ......
reference position U محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
letter of reference U معرفی نامه
sortie reference U تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
sortie reference U شماره پرواز
letter of reference U توصیه نامه
reference book U کتابمرجع
reference language U زبان مرجع
cross reference U مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
call by reference U فراخوانی با ارجاع
cell reference U ارجاع سل
circular reference U ارجاع چرخشی
delusion of reference U هذیان بخود بستن
explicit reference U خص مثل فیلد یا دگمهای با نام یکتا
external reference U مرجع خارجی
cross-reference U مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
forward reference U ارجاع به جلو
geographic reference U سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
book of reference U کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
cross reference U مراجعه متقابل
cross reference U سیستم مختصات
cross reference U شبکه چهارخانه
cross reference U ارجاع متقابل
cross-reference U مراجعه متقابل
cross-reference U سیستم مختصات
cross-reference U شبکه چهارخانه
cross-reference U ارجاع متقابل
frame of reference U چهارچوب داوری
frames of reference U چهارچوب داوری
global reference U ارجاع سراسری
ideas if reference U افکار عطفی
implicit reference U مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
reference axes U محورهای مرجع
reference cell U پیل مبنا
reference cell U پیل مرجع
reference datum U سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
reference datum U سطح افق بار یاوزن هواپیما
reference edge U لبه مرجع
reference electrode U الکترود مبنا
reference electrode U الکترود مرجع
reference frame U دستگاه مقایسهای
reference group U گروه مرجع
reference junction U اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
reference address U نشانی مرجع
punctuation for reference U زیر واژه
external reference U ارجاع خارجی
map reference U فهرست شناسایی نقشه
print reference U شماره عکس هوایی
print reference U شماره سری عکس هوایی
lay reference number U شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
cross reference table U جدول ارجاع متقابل
cross reference generator U متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
reference count technique U تکنیک شمارش ارجاعات
cross reference generator U بخشی از اسمبلر یا کامپایلر یا مفسر که لیستی از برچسبهای برنامه
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
relative cell reference U ارجاع سل رابطهای
to push for an answer [in reference to something] U برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
absolute cell reference U رجوع مطلق سل
open system interconnection reference U مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com