English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
argument association U وابسته سازی نشانوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
argument U نشانوند
argument U استدلال
argument U احتجاج
argument U بحث
argument U مباحثه
argument U شناسه
argument U متغیر مستقل
argument U علامتی که آرگومانهای یک خط را منظم جدا میکند
argument U متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
argument U بحث در باره چیزی بدون توافق
There is no argument about that. U حرف ندارد ( کاملا" مسلم وقطعی است )
he was i. to our argument U دلائل ما به خرجش نمیرفت
i did not f. his argument U دلیلش را نفهمیدم
argument U دلیل
dummy argument U ارگومان یا نشانوند ساختگی
raise an argument U حجت اوردن
sole argument U دلیل منحصربفرد
raise an argument U احتجاج
sole argument U یگانه دلیل
sole argument U تنها دلیل
argument separator U جداکننده شناسه
dummy argument U نشانوند ساختگی
hold one's own (in an argument) <idiom> U دفاع از موقعیت خود
actual argument U نشانوند واقعی
argument [of a function] U متغیر مستقل [ریاضی]
argument [of a function] U متغیر مستقل تابعی [ریاضی]
to instigate an argument U تحریک به دعوا کردن
to instigate an argument U دعوا راه انداختن
to start an argument with somebody U با کسی شروع به بگو و مگو [جر و بحث] کردن
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument). U موضوع بحث وصحبت ما
association U اجتماع
association U شرکت
association U انجمن
association U همباش
association U تجمع
association U پیوند ارتباط
association U هم خوانی
association U معاشرت اتحاد
association U پیوستگی
association U تداعی معانی تجمع
association U امیزش
association U وابستگی وابسته سازی
association U تداعی
association by contiguity U تداعی از راه مجاورت
association coefficient U ضریب ارتباط
association cortex U قشر تداعی
producers association U انجمن تولید کنندگان
memorandum of association U شرکتنامه تجاری
memorandom of association U اساسنامه شرکت
memorandum of association U اساسنامه شرکت
association areas U مناطق ارتباطی
trade association U انجمن صنفی
trade association U تشکیلات صنفی
housing association U انجمنخانهیابیبهقیمتنازلتر
residents' association U انجمنشورایمحل
articles of association U اساسنامه
article of association U اساسنامه شرکت
bar association U کانون وکلا دادگستری
association of ideas U تداعی معانی
association croquet U کروکه انگلیسی
association croquet U مسابقه بین دو تیم یا دو نفر در زمینی بطول 53 متر و عرض 62متر با 6 دروازه و یک میله عمودی
clang association U تداعی اوایی
backward association U تداعی وارونه
bar association U کانون وکلا
association time U زمان تداعی
association test U ازمون تداعی
association school U مکتب تداعی
association psychology U روانشناسی تداعی گرا
association pathway U گذرگاه ارتباطی
association of ideas U تداعی اندیشه ها
association nuclei U هستههای ارتباطی
association neuron U نورون ارتباطی
free association U تداعی ازاد
association football U اتحادیه فوتبال
artieles of association U شرکت ناور
forward association U تداعی رو به جلو
association method U روش تداعی
frontal association area U منطقه ارتباطی پیشانی
special libraries association U انجمن کتابخانههای مخصوص
association for women in computing U متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
association for system management U یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
association for computing machinery U بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
savings and loan association U صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
association for women in computing U سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
association in information systems U انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
association in information systems U professionals
parent-teacher association U انجمناولیاومربیان
association for computers and humanities U یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
word association test U ازمون تداعی واژه ها
international air transport association U اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
national computer graphics association U انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
e f t a (european free trade association U اتریش
data processing management association U انجمن مدیریت پردازش داده
e f t a (european free trade association U پرتقال دانمارک
e f t a (european free trade association U سوئد
e f t a (european free trade association U سویس نروژ
e f t a (european free trade association U فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
european free trade association U A .T.F.E
The husband and wife got into an argument . The husband and wife had an acrimonious exchange . زن و شوهر بگو مگوشان شد [بگو مگو کردند]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com