English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
approach clearance U اجازه فرود
approach clearance U اجازه تقرب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
approach approach conflict U تعارض گرایشی- گرایشی
clearance U ترخیص کالا ازگمرک
clearance U فاصله
clearance U فضای بیکار
clearance U برداشتن مانع
clearance U گواهینامه یاکاغذ دال بر پاکی و بی عیبی ترخیص
clearance U تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
clearance U اجازه ترخیص اجازه نامه
clearance U اجازه زدودگی
clearance U تولرانس
clearance U فاصله باز
clearance U صلاحیت
clearance U تعیین صلاحیت کردن
clearance U ترخیص گمرکی
clearance U هوا فضای خالی فاصله
clearance U مجوز دستیابی به یک فایل
clearance U اختیار
clearance U پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
clearance U ترخیص
clearance U فضای بازی
clearance U بازی
clearance U مفاصا
clearance U تهاتر
clearance U تصفیه
clearance volume U کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
crest clearance U بازی نوک پیچ
clearance space U چاک
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
clearance angle U زاویه ازاد
clearance capacity U فرفیت تخلیه بار
clearance capacity U فرفیت تخلیه بار اسکله
clearance diagram U قواره
clearance fit U اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
clearance from obligation U برائت ذمه
tooth clearance U بازی دندانه
clearance inwards U ورود کشتی به محوطه گمرک
clearance inwards U اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards U مجوز ورود کشتی
clearance outwards U مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
clearance outwards U مجوز خروج کشتی
clearance papers U اسناد خروج کشتی از بندر
clearance rate U نواخت مین روبی
clearance rate U نواخت جمع کردن مین
certificate of clearance U مفاصا حساب
customs clearance U ترخیص از گمرک
presumption of clearance U اصل برائت
presumption of clearance U فرض برائت درامور مدنی
road clearance U تخلیه جاده
road clearance U انضباط و نظم حرکت در جاده
security clearance U تایید صلاحیت کردن
security clearance U تاییدصلاحیت
security clearance U برگ عدم سوء پیشینه
security clearance U داشتن صلاحیت خدمتی
site clearance U تخلیه کارگاه
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
minus clearance U تولرانس منفی
excess clearance U تولرانس زیاده از حد
road clearance U تخلیه کردن جاده
fitting clearance U بازی مناسب
flight clearance U اجازه پرواز
flight clearance U تعیین امنیت پرواز
height clearance U ارتفاع مجاز
mine clearance U پاک کردن مین
mine clearance U مین روبی کردن
minimum clearance U حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
valve clearance U لقی سوپاپ
clearance sales U فروش به منظور تصفیه حراج
clearance in ward U گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
clearance sale U فروش به منظور تصفیه حراج
hot valve clearance U فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
air traffic control clearance U اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
bankers automated clearance system U سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
approach U مسیر فرود
approach U دیدگاه
approach U رویکرد
approach U برداشت روش
approach U شیوه
approach U برخورد
approach U مشی
approach U نزدیک امدن معبر
approach U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach U دورخیز
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approach U رسیدن
approach U حرکت به سمت جلو
approach U معبر
approach U پرواز هواپیما درست قبل ازفرود
approach U نزدیک شدن
to approach U به طرف کسی رفتن برای برخورد
to approach U به طرف کسی رفتن
to approach somebody [something] U نزدیک شدن به کسی [چیزی]
to approach somebody [something] U نزدیک آمدن به کسی [چیزی]
to approach somebody [something] U به سمت کسی [چیزی] رفتن
to approach something U نزدیک آمدن به چیزی
to approach one another U به هم نزدیک شدن [همچنین اصطلاح مجازی]
to approach something U نزدیک شدن به چیزی
missed approach U فرود اضطراری
missed approach U فرود ناقص
expenditure approach U روش مخارج
line of approach U مسیر تقرب یا فرود
line of approach U راه تقرب به دشمن
underpass approach U سرازیری پیوند
power approach U تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
approach ramp U فرازای ورود
underpass approach U نشیب پیوند
systems approach U رویکرد نظام نگر
velocity of approach U سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد
hump approach U برآمدگیکناری
approach ramp U فرازورودی
radio approach U دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
radio approach U دستگاه تقرب رادیویی
quantitative approach U دیدگاه کمی
quantitative approach U روش کمی
to approach [a topic] U ذکر کردن [موضوعی]
line of approach U راه وصول
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
approach route U مسیرفرود به باند
approach line U خط تقرب به باند
approach line U خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
approach lane U مسیر تقرب
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
approach end U ابتدای باند فرود
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
approach chart U نقشه تقرب هواپیما
approach chart U نقشه مسیر فرود
approach gradient U شیب گرایش
approach march U راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
approach parapets U جان پناه دیوار
approach ramp U سربالائی ورودی
approach schedule U برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
approach sequence U ترتیب توالی تقرب هواپیماها
approach time U زمان تقرب هواپیما
approach time U زمان نزدیک شدن به باند
approach transition U تبدیل ورودی
approach wall U دیواره ورودی
avenues of approach U معابر وصولی
avenues of approach U راههای نفوذی مسیرهای تقرب
approach route U مسیر تقرب به باند
approach ramp U شیب ورودی
approach channel U کانال ورودی- نهر ورودی
landing approach U مسیر تقرب
expenditure approach U روش هزینه
final approach U مسیر نهایی فرود
final approach U مسیرنهایی فرود هواپیما
information approach U روش کسب اطلاعات
initial approach U مسیر تقرب اصلی
initial approach U تقرب اولیه هواپیما
intermediate approach U مسیر تقرب فرعی
intrinsic approach U رهیافت سرشتی
intrinsic approach U رهیافت درونی
angle of approach U زاویه تقرب هواپیما
angle of approach U زاویه فرود هواپیما
angle of approach U زاویه تند
covered approach U راه نفوذی پوشیده
covered approach U پیشروی پوشیده معابر مخفی
angle of approach U زاویه حاده
clinical approach U روش بالینی
commodity approach U بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
counter approach U استحکامات متقابله
covered approach U مسیر پوشیده
closest point of approach U نزدیکترین نقطه گذر
automatic approach and landing U روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
income and expenditure approach U مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
ground controled approach U دستگاه فرود خودکار هواپیما
ground controled approach U دستگاه تقرب خودکار
target approach point U اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
approach avoidance conflict U تعارض گرایشی- اجتنابی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com