Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
apple juice
U
آب سیب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
juice
U
اب میوه
juice
U
شیره
juice
U
عصاره شربت
juice
U
جوهر
juice up
U
نیرو و جان به
juice up
U
رونق دادن به
fruit juice
U
آب میوه
I'd like some orange juice.
من آب پرتقال میخواهم.
tomato juice
U
آب گوجه فرنگی
juice extractor
U
آبمیوهگیری
pineapple juice
U
آب آناناس
lemon juice
U
آب لیمو
stew in one's own juice
<idiom>
U
افتادن درچاهی که خود کنده
gastric juice
U
شیره معده
the juice of the grape
U
شراب
the juice of the grape
U
اب انگور
juice sac
U
کیسهآبدار
pancreatic juice
U
عصیر لوزالمعده
lime juice
U
ابلیمو
lemon juice
U
ابلیمو
inspissated juice
U
رب
hemp juice
U
چرس
orange juice
U
آب پرتقال
juice extractor
U
آب میوه گیر
[غذا و آشپزخانه]
the juice of the grape
U
باده
juice moustache
U
رد آبمیوه روی لب بالایی
He gulped down the orange juice .
U
آب پرتقال رایکباره سر کشید
to express the juice of lemon
U
اب لیمو گرفتن
fresh water ; fruit juice.
U
آب شیرین (تازه )؛آب میوه
apple
U
سیب دادن
apple
سیب
apple
U
مردمک چشم
apple ii
U
اپل دو
apple
U
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apple
U
نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apple
U
میوهء سیب دادن
apple
U
چیز عزیزو پربها
thorn apple
U
تاتوره خاردار
Adam's apple
U
سیب آدم
toffee apple
U
سیبیکهبالایهسختونازکتافیپوشیدهشدهباشد
the pulp of an apple
U
گوشت سیب
Adam's apple
U
جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
eating apple
U
سیب خوردنی
candy apple
U
سیب با ژلاتین پوشیده شده
to peel an apple
U
پوست سیبی را گرفتن
apple dumpling
U
شیرینی پخته شده با سیب درونش
[آشپزی]
sugar-apple
U
سیتافال هندی
a crunchy apple
U
سیبی برشته و ترد
apple pie
U
پای سیب
the apple of one's eye
<idiom>
U
عزیز دردانه
polish the apple
<idiom>
U
خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
the apple of one's eye
<idiom>
U
نور چشم
the apple of one's eye
<idiom>
سوگلی بودن
To turn (apple)to someone.
U
به کسی رو آوردن ( متوسل شدن )
the pulp of an apple
U
مغز سیب
crab apple
U
سیب صحرایی
apple tree
U
درخت سیب
apple talk
U
اپل تاک
apple share
U
اپل شر
apple peel
U
پوست سیب
apple pascal
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
apple of the eye
U
محبوب نوردیده
apple of the eye
U
مردمک چشم
apple macintosh
U
acintosh
Apple Mac
U
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Key
U
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
apple jack
U
عرق سیب
adams apple
U
سیب حضرت ادم
apple core
U
تخمدان سیب
apple computer
U
کامپیوتر اپل
adams apple
U
جوزک
adams apple
U
بر امدگی گلو
apple works
U
اپل ورکس
egg apple
U
بادنجان
apple of the eye
U
چیز پریها
fir apple
U
جوزصنوبر
shaped like an apple
U
بشکل سیب
love apple
U
گوجه فرنگی
oak apple
U
مازو
pine apple
U
عین الناس
gall apple
U
مازو
sour apple
U
ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
pine apple
U
قشطه بمب
flat apple
U
گوی بولینگ خارج از بازی
sugar apple
سفرجل هندی
fir apple
U
چلغوزه
sugar apple
سیب دارچینی
pine apple
U
اناناس
The apple does not fall far from the tree.
<proverb>
U
درست شبیه پدر.
apple desktop bus
U
باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
To pick an apple off the tree.
U
سیبی را از درخت کندن
[چیدن]
.
Apple Computer Corporation
U
Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
apple desktop bus
U
گذر رومیزی اپل
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
apple desktop interface
U
رابط رومیزی اپل
Apple file exchange
U
برنامه نرم افزاری که روی کامپیوتر Macintosh Apple اجرا میشود و اجازه خواندن دیسک از PC را میدهد
oak apple or gall
U
مازو
dutch apple pie
U
پای سیب هلندی
To eat an apple with the skin.
U
سیب را با پوست خوردن
Apple Macintosh computer
U
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Put the apple in the juicer.
U
سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
Apple filing protocol
U
روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست.
[چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
Apple Computer Corporation
U
شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
apple ring fender
U
دفرای حلقوی
Shipshape . In apple pie order.
U
مرتب ومنظم
section of a pome fruit: apple
U
قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
A rotten apple in jures its companions.
<proverb>
U
یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
The rotten apple injures its neigbours.
<proverb>
U
یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
toffie apple
[British English]
U
سیب با ژلاتین پوشیده شده
apple beignets
[American English]
U
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
apple fritters
[British English]
U
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why?
U
میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
U
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com