English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anti-radar missile U گلولهموشکضدرادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
anti-ship missile U گلولهموشکضدناو
anti-tank missile U گلولهموشکضدتانک
Other Matches
missile U اسلحه پرتاب کردنی
missile U گلوله موشک
missile U پرتابه
missile U موشک
missile U موشک باران کردن
guided missile U موشک هدایت شونده
tactical missile U موشک رزمی
tactical missile U موشک جنگی
aerodynamic missile U موشک ایرودینامیکی
aerodynamic missile U موشکی که به طریقه ایرودینامیکی کار میکند
guded missile U موشک هدایت شوند
missile crusier U رزم ناو موشک انداز
missile destroyer U ناوشکن موشک انداز
missile launcher U موشک انداز
missile master U دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
missile monitor U نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
production missile U موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
antimissile missile U موشک ضد موشک
missile man U موشک انداز
ready missile U موشک حاضر به پرتاب روی سکوی اتش
airbreathing missile U موشک مکنده هوا
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
antimissile missile U پاد پرتابه
missile stowage U انبارموشک
launch a missile U موشک پرتاب کردن
ballistic missile U موشک
ballistic missile U پرتابه
ballistic missile U موشک بالیستیکی
cruise missile U موشک هدایت شونده کروز
cruise missile U موشک کروز
air to surface missile U موشک هوا به زمین
air to underwater missile U موشک هوا به زیر اب
soft missile base U سکوی بی حفاظ
soft missile base U سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
hard missile base U پایگاه مستحکم موشک
hard missile base U سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
surface to air missile U موشک زمین به هوا موشکهای ضد هوایی
guided missile destroyer U ناو شکن موشک انداز
guided missile cruiser U زره شکن حامل موشک هدایت شونده
surface-to-subsurface missile U موشکسطحبهسطح
missile launch rail ریل فراگیرنده موشک
surface-to-air missile U سطحموشکهوا
principal types of missile U انواععمدهموشک
rocket [missile with thrust propulsion] U موشک [پرتابه] [پرتابه با پیشرانش عقب نشینی]
medium range ballistic missile U موشک بالستیک میان برد
intermediate range ballistic missile U موشک بالستیک میان برد
radar U رادار
radar U دستگاه رادار
radar boresight U محوریابی رادار
radar boresight U تطابق خط دید رادار
radar comouflage U استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
radar clutter U منطقه کور رادار
radar correlation U درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
radar countermeasures U اقدامات ضد رادار
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
radar countermeasures U پیش گیریهای ضد رادار
radar engineering U مهندسی رادار
radar echo U علایم روی صفحه رادار
radar beam U پرتو رادار
radar beacon U راهنمای رادار
doppler radar U رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
doppler radar U رادار دوپلر
radar clutter U منطقه پوشیده از دید رادار
radar screen U صفحه تصویر رادار
radar antenna U انتن دار
radar alimeter U فرازیاب رادار
radar altimetry U ارتفاع سنجی به وسیله رادار
radar altitude U ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
radar beacon U برج دیدبانی رادار
radar beacon U برج مراقبت رادار
doppler radar U رادار داپلر
radar equipment U تجهیزات رادار
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
radar scope U صفحه رادار
radar scope U صفحه دید رادار
radar screen U indicator position plain :syn display radar
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
radar silence U سکوت راداری
radar trace U علامت رادار
radar tracking U تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
radar trapping U اختلال رادار
radar trapping U اختلال پیدا کردن رادار
search radar U رادار تجسسی
surveillance radar U رادار مراقبتی
radar trap U وسیلهسرعتسنجموتور
weather radar U رادارآبوهوا
surveillance radar U رادار تجسس هدف
warning radar U رادار هشدار دهنده
radar unit U مرکزرادار
radar reflector U انعکاسرادار
radar scan U تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
radar installation U تاسیسات رادار
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
radar location U موقعیت رادار
radar man U متصدی رادار
radar measurement U اندازه گیری رادار
radar mile U زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
radar netting U تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
radar network U شبکه ی رادار
radar operator U متصدی رادار
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
radar prediction U کسب اطلاعات به وسیله رادار
radar prediction U بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
radar quardship U نگهبانی رادار
radar quardship U دیدبانی بارادار
radar ranging U تنظیم تیر به وسیله رادار
radar ranging U میدان رادار
radar return U انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
radar mast U دکلرادار
aerial radar U رادار هوایی
radar danning U ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
acquisition radar U رادار هدفیابی
acquisition radar U رادار هدفیاب
acquisition radar U رادار اکتشاف هدف
directional radar prediction U تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
target detection radar U رادارحمایتکنندههدف
fire control radar U رادار کنترل اتش
surface surveillance radar U رادارمراقبسطحی
air control radar U رادارکنترلهوایی
air search radar U رادارردیابهوایی
radar range mark U فاصله یاب راداری
radar picket cap U هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
sidelooking airborne radar U رادارجانبی
sidelooking airborne radar U رادار جانبی
sidelooking airborne radar U رادار با دید جانبی
sidelooking airborne radar U رادارجانبی نصب شده روی هواپیما
battery integration end radar display U وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
air traffic control radar system U راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
battery integration end radar display U equipment
anti U پاد
anti U در مقابل
anti U انتی
anti U :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti U ضد
anti U مخالف علیه
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti- U سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti- U روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti- U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti- U به معنای "مخالف "
anti-pollutant U پادآلودگی
anti-freeze U ضد یخ
anti-theft U دزدگیر
anti aircraft U پدافند هوایی
anti-Semitic U مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti aircraft U ضد هوایی
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
anti air U ضد هواپیمایی
anti-aircraft U ضد هواپیما
anti-moth U مواد ضد بید فرش
anti wear U مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti-histamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-Semitic U مخالف نژاد سامی
anti tr switch U کلید ضد فرگیر
anti semitism U مخالف با یهودیان
anti semite U ضد یهود
anti-histamines U ضد هیستامین
anti-histamines U آنتی هیستامین
anti-Semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semites U ضد یهود
anti-pollutants U پادآلودگی
anti social U ضد اجتماعی
anti-tank U ضد تانک
anti-social U ضد اجتماعی
anti-histamine U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamine U آنتی هیستامین
anti semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semite U ضد یهود
anti-clockwise U بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-freeze U آبگونهی ضد یخ
anti-freeze U پاد یخ
anti-hero U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-heroes U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-histamine U ضد هیستامین
anti-Semites U مخالف اقوام سامی
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti detonation U ضد بدسوزی
anti-Semitism U مخالف با یهودیان
anti dumping U ضد دامپینگ
anti dumping U مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti federalist U اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti skid U ضد لغزش
anti sepsis U جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti semitic U ضد یهودی
anti freezer U ضد یخ
anti freezer U ضد انجماد
anti g suit U لباس ضد فشار ثقل
anti g suit U لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti particle U ضد ذره
anti icing U ضد یخ
anti socialist U ضد سوسیالیستی
anti detonant U مایع ضد بدسوزی
anti thesis U وضع مقابل
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
anti thesis U نقیض
anti capitalist U ضد سرمایه داری
anti matter U ضد ماده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com