English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anti freeze pump U پمپ ضد یخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anti-freeze U ضد یخ
anti-freeze U پاد یخ
anti-freeze U آبگونهی ضد یخ
anti freeze mixture U مخلوط ضد یخ
freeze-up U ماشین
to freeze U از سرما یخ زدن
freeze-up U لولهوغیره
freeze out <idiom> U
to freeze U احساس سردی کردن
freeze U افسردگی
freeze-up U یخزدگیرودخانه
freeze U حفظ توپ
freeze U یخ بستن
freeze U منجمد شدن
freeze U بی اندازه سردکردن
freeze U فلج کردن فلج شدن
freeze U ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
to freeze out U ازکاروکسب انداختن
freeze U یخ زدگی
freeze U مسدود کردن
freeze U ثابت نگاه داشتن
freeze U محدودیت عدم امکان تغییر
deep freeze U فریزر
freeze space U انبارسردخانه
freeze space U محوطه سردخانه
freeze drying U خشکاندن انجمادی
freeze dry U خشک کردن
deep freeze U فریزر صندوقی [غذا و آشپزخانه]
freeze-dried U عملفریزوخشککردنغذا
deep freeze U بستناکگر
deep freeze U انبار کردن
deep-freeze U فریزر [غذا و آشپزخانه]
freeze-frames U قاب ایستا
freeze-frames U قاب ایستایی
freeze-frame U قاب ایستا
freeze-frame U قاب ایستایی
deep freeze U تعلیق
deep freeze U به بعد موکول کردن
to freeze ones blood U خون در رگ کسی افسرده
price freeze U تثبیت قیمت ها
deep freeze U بستناک کردن
deep freeze U به سرعت منجمدکردن
wage freeze U ثابت نگهداشتن دستمزد
wage freeze U انجماد دستمزد
quick freeze U بسرعت سرد کردن
to freeze ones blood U کسیرازهره ترک کردن
anti U در مقابل
anti- U به معنای "مخالف "
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti- U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti- U روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti U انتی
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti U :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti U ضد
anti U پاد
anti- U سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti U مخالف علیه
anti-hero U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti icing U ضد یخ
anti g suit U لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti freezer U ضد یخ
anti g suit U لباس ضد فشار ثقل
anti freezer U ضد انجماد
anti wear U مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti thesis U برابر نهاد
anti sepsis U جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti semitic U ضد یهودی
anti particle U ضد ذره
anti-theft U دزدگیر
anti skid U ضد لغزش
anti socialist U ضد سوسیالیستی
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti thesis U نقیض
anti thesis U وضع مقابل
anti thesis U انتی تز
anti-moth U مواد ضد بید فرش
anti matter U ضد ماده
anti-Semitic U مخالف نژاد سامی
anti-Semites U مخالف اقوام سامی
anti social U ضد اجتماعی
anti-social U ضد اجتماعی
anti-histamine U آنتی هیستامین
anti-histamine U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti tr switch U کلید ضد فرگیر
anti-histamines U ضد هیستامین
anti air U ضد هواپیمایی
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
anti-Semites U ضد یهود
anti-Semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semitic U مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti semitism U مخالف با یهودیان
anti-Semitism U مخالف با یهودیان
anti-clockwise U بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-heroes U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-histamine U ضد هیستامین
anti semite U ضد یهود
anti semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semite U ضد یهود
anti aircraft U ضد هوایی
anti aircraft U پدافند هوایی
anti-aircraft U ضد هواپیما
anti detonant U مایع ضد بدسوزی
anti dumping U ضد دامپینگ
anti derivative U ضد مشتق
anti dumping U مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti cyclical U ضد دورهای
anti federalist U اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti capitalist U ضد سرمایه داری
anti-histamines U آنتی هیستامین
anti-histamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-pollutant U پادآلودگی
anti-pollutants U پادآلودگی
anti-tank U ضد تانک
anti detonation U ضد بدسوزی
anti-friction pad U لایهضداصطکاک
anti-radar missile U گلولهموشکضدرادار
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
anti-slip shoe U پایهضدلغزش
anti-ship missile U گلولهموشکضدناو
anti-skating device U دستگاهضدلفزش
anti-slip foot پایه ضد لغزش
anti-tank missile U گلولهموشکضدتانک
Anti – corruption campaign . U مبارزه با فساد
anti-vibration handle U دستهضدلغزش
anti-tank rocket U موشکضدتانک
anti dazzle vizor U افتابگیر
anti interference device U دستگاه ضد تداخل
anti comintern pact U ...anti
anti knock property U درجه اکتان
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti menchanized defense U پدافند ضد مکانیزه
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
anti meran gambit U گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti interference capacitor U خازن ضد تداخل
anti inflationary policy U ضد تورمی
anti inflationary policy U سیاست انقباضی
anti dazzle vizor U سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
anti development policy U سیاست ضد توسعه
anti drag wire U اجزاء بست کاری ساختمانی
anti dazzle screen U شیشه ضد نور
anti flood valve U شیر اطمینان مانع طغیان
anti dazzle screen U شیشه نورگیر
anti flouing paint U رنگ ضد خزه
anti friction bearing U یاطاقان غلطکی
anti hum condenser U خازن ضد پارازیت
anti icing fluid U مایع ضد یخ
anti induction cable U کابل ضد القا
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
anti corrosion composition U رنگ ضد زنگ
anti drumming sheet U ورق ضد تورم
anti servo tab U بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti trust law U قانون ضد تراست
anti tear strips U باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti strokes line U خط انتی استوکسی
anti propeller end U انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti skid chain U زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti skid protection U حفافت از لغزش
anti knock property U خاصیت ضدضربه
anti skid system U سیستم ضد لغزش
anti slip plate U ورقه ضد لغزش
pump U تلمبه
pump U تلمبه زنی
pump U صدای تلمبه
pump U تپ تپ
pump U با تلمبه خالی کردن
pump U تپش
pump U باتلمبه بادکردن تلمبه زدن
pump U پمپ
pump U حرکات فریبنده
pump U پمپ موتور
pump U پمپ کردن پمپ
pump U ارسال کردن
to pump up U باتلمبه باد کردن
to pump up U تلمبه زدن
anti-torque tail rotor U دم چرخانضدلفزش
sherman anti trust act U قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
service anti gas respirator U ماسک ضد گاز
turbine pump U پمپ توربینی
turbo pump U توربو پمپ
vaccum pump U پمپ خلاء
vacuum pump U پمپ خلاء
vane pump U خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
wobble pump U پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
to pump dry U با تلمبه خشک انداختن
submersible pump U پمپ شناور
suction pump U تلمبه مکنده
suction pump U تلمبه مکشی
suction pump U پمپ مکشی
sump pump U تلمبه لجن کشی
to fang a pump U براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com