Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
anti corrosion composition
U
رنگ ضد زنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
composition
U
ترکیب یکان ترکیب رزمی
composition
U
ارایش یکان سازمان
composition
U
ارایش
composition
U
سرایش قطعه هنری
composition
U
انشاء
composition
U
ساخت
composition
U
ترکیب
composition
U
ترکیب هنری
composition
U
قرارداد ارفاقی
composition a
U
خرج خمیری شکل ا یا ب ترکیب ا
composition
U
نسبت اجزای سازنده
composition
U
مصالحه
composition
U
صلح
composition
U
نسبت اجزاء سازنده
composition of forces
U
ترکیب نیروها
composition contract
U
قرارداد ارفاقی
fallacy of composition
U
تعمیم نادرست
fallacy of composition
U
استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
cosmic composition
U
ترکیب کیهانی
color composition
U
ترکیب رنگ ها در نقشه فرش
composition of compo
U
ترکیب
composition of compo
U
آمیزه
composition and make up terminal
U
صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد
corrosion
U
خورده شدن
corrosion
U
زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
corrosion
U
خورندگی
corrosion
U
زنگ زدگی
corrosion
U
فساد تدریجی
corrosion
U
خوردگی
corrosion
U
فرسودگی
corrosion
U
رفتگی زنگ زدگی
corrosion
U
تحلیل
corrosion
U
کندوساب
corrosion
U
فسادفلزات
erosion-corrosion
U
فرسودگی
corrosion resistant
U
مقاومت در برابر خوردگی وزنگ زدگی
atmospheric corrosion
U
فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
corrosion fatigue
U
استهلاک در اثر زنگ زدگی
aqueous corrosion
U
پوسیدگی در اثر رطوبت
corrosion pit
U
فرورفتگی در اثر خوردگی
corrosion control
U
جلوگیری و کنترل خوردگی
erosion-corrosion
U
خوردگی
wind corrosion
U
ساییدگی بادی
surface corrosion
U
خوردگی سطحی
galvanic corrosion
U
خوردگی گالوانیکی
erosion corrosion
U
خوردگی- فرسودگی
electrolytic corrosion
U
خوردگی الکترولیتی
electrochemical corrosion
U
خوردگی الکتروشیمیایی
sensitive to corrosion
U
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
intercrystalline corrosion
U
خوردگی کریستالی
nuclear corrosion
U
فرسایش هستهای
crevice corrosion
U
خوردگی ناشی از وجود ترک مویی یا درز در ساختمان یک قطعه
pitting corrosion
U
سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
resistance to corrosion
U
مقاوم در برابر زنگ زدگی
stress corrosion
U
خوردگی در اثر تنش
graphitic corrosion
U
خوردگی گرافیتی
concentration cell corrosion
U
نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
corrosion resistent steel
U
فولاد ضد زنگ
acid corrosion of concrete
U
خورده شدن بتن بوسیله اسید
anti-
U
سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti
U
پاد
anti
U
مخالف علیه
anti
U
ضد
anti-
U
روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti
U
:پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti
U
انتی
anti
U
در مقابل
anti-
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti-
U
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti-
U
به معنای "مخالف "
anti-
U
برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti-Semites
U
مخالف اقوام سامی
anti-aircraft
U
ضد هواپیما
anti social
U
ضد اجتماعی
anti tr switch
U
کلید ضد فرگیر
anti spin
U
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti submarine
U
هواپیمای ضد زیردریایی
anti thesis
U
نقیض
anti thesis
U
وضع مقابل
anti thesis
U
انتی تز
anti thesis
U
برابر نهاد
anti-histamines
U
ضد هیستامین
anti socialist
U
ضد سوسیالیستی
anti-Semites
U
ضد یهود
anti-Semite
U
مخالف اقوام سامی
anti-Semite
U
ضد یهود
anti-histamine
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines
U
آنتی هیستامین
anti-histamines
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-pollutant
U
پادآلودگی
anti-pollutants
U
پادآلودگی
anti-tank
U
ضد تانک
anti-theft
U
دزدگیر
anti wear
U
مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti-moth
U
مواد ضد بید فرش
anti-Semitic
U
مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti-histamine
U
آنتی هیستامین
anti-histamine
U
ضد هیستامین
anti semite
U
مخالف اقوام سامی
anti semite
U
ضد یهود
anti-Semitism
U
مخالف با یهودیان
anti semitism
U
مخالف با یهودیان
anti-clockwise
U
بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-freeze
U
ضد یخ
anti-freeze
U
آبگونهی ضد یخ
anti-freeze
U
پاد یخ
anti-hero
U
نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-heroes
U
نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-Semitic
U
مخالف نژاد سامی
anti detonant
U
مایع ضد بدسوزی
anti knock
U
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti detonation
U
ضد بدسوزی
anti capitalist
U
ضد سرمایه داری
anti icing
U
ضد یخ
anti air
U
ضد هواپیمایی
anti g suit
U
لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti g suit
U
لباس ضد فشار ثقل
anti air
U
ضد برتری هوایی دشمن
anti freezer
U
ضد انجماد
anti freezer
U
ضد یخ
anti cyclical
U
ضد دورهای
anti federalist
U
اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti dumping
U
مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti dumping
U
ضد دامپینگ
anti matter
U
ضد ماده
anti sepsis
U
جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti-social
U
ضد اجتماعی
anti derivative
U
ضد مشتق
anti skid
U
ضد لغزش
anti particle
U
ضد ذره
anti semitic
U
ضد یهودی
anti aircraft
U
ضد هوایی
anti aircraft
U
پدافند هوایی
anti-ship missile
U
گلولهموشکضدناو
anti aircraft defense
U
پدافند ضد هوایی
anti dazzle screen
U
شیشه نورگیر
anti hum condenser
U
خازن ضد پارازیت
anti aircraft artillery
U
توپخانه ضد هوایی
anti dazzle screen
U
شیشه ضد نور
anti dazzle vizor
U
افتابگیر
anti balance tab
U
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
Anti – corruption campaign .
U
مبارزه با فساد
anti-tank rocket
U
موشکضدتانک
anti-tank missile
U
گلولهموشکضدتانک
anti-radar missile
U
گلولهموشکضدرادار
anti-slip shoe
U
پایهضدلغزش
anti-slip foot
پایه ضد لغزش
anti-vibration handle
U
دستهضدلغزش
anti-skating device
U
دستگاهضدلفزش
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
anti-friction pad
U
لایهضداصطکاک
anti-aircraft missile
U
گلولهموشکضدهوایی
anti collision light
U
چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti comintern pact
U
...anti
anti aircraft artillery
U
توپخانه پدافند هوایی
anti dazzle vizor
U
سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
anti drag wire
U
اجزاء بست کاری ساختمانی
anti knock property
U
درجه اکتان
anti knock property
U
خاصیت ضدضربه
anti menchanized defense
U
پدافند ضد مکانیزه
anti menchanized defense
U
دفاع ضدمکانیزه
anti meran gambit
U
گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti parallel feeding
U
تغذیه مخالف
anti trust law
U
قانون ضد تراست
anti tear strips
U
باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
anti submarine carrier
U
ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti servo tab
U
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti strokes line
U
خط انتی استوکسی
anti skid chain
U
زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti slip plate
U
ورقه ضد لغزش
anti skid system
U
سیستم ضد لغزش
anti interference device
U
دستگاه ضد تداخل
anti interference capacitor
U
خازن ضد تداخل
anti drumming sheet
U
ورق ضد تورم
anti skid protection
U
حفافت از لغزش
anti flood valve
U
شیر اطمینان مانع طغیان
anti flouing paint
U
رنگ ضد خزه
anti freeze mixture
U
مخلوط ضد یخ
anti freeze pump
U
پمپ ضد یخ
anti friction bearing
U
یاطاقان غلطکی
anti propeller end
U
انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti icing fluid
U
مایع ضد یخ
anti induction cable
U
کابل ضد القا
anti inflationary policy
U
سیاست انقباضی
anti inflationary policy
U
ضد تورمی
sherman anti trust act
U
قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
service anti gas respirator
U
ماسک ضد گاز
anti-torque tail rotor
U
دم چرخانضدلفزش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com