English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anti air U ضد هواپیمایی
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
anti-aircraft U ضد هواپیما
anti-Semitic U مخالف نژاد سامی
anti-Semitic U مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti- U سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti- U روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti- U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti- U به معنای "مخالف "
anti semitism U مخالف با یهودیان
anti-Semitism U مخالف با یهودیان
anti semite U ضد یهود
anti semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semite U ضد یهود
anti-Semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semites U ضد یهود
anti-Semites U مخالف اقوام سامی
anti social U ضد اجتماعی
anti-social U ضد اجتماعی
anti tr switch U کلید ضد فرگیر
anti U پاد
anti U مخالف علیه
anti U ضد
anti U :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti U انتی
anti U در مقابل
anti aircraft U ضد هوایی
anti aircraft U پدافند هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
anti capitalist U ضد سرمایه داری
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti comintern pact U ...anti
anti corrosion composition U رنگ ضد زنگ
anti cyclical U ضد دورهای
anti dazzle screen U شیشه نورگیر
anti dazzle screen U شیشه ضد نور
anti dazzle vizor U افتابگیر
anti dazzle vizor U سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
anti derivative U ضد مشتق
anti detonant U مایع ضد بدسوزی
anti detonation U ضد بدسوزی
anti development policy U سیاست ضد توسعه
anti drag wire U اجزاء بست کاری ساختمانی
anti drumming sheet U ورق ضد تورم
anti dumping U ضد دامپینگ
anti dumping U مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti federalist U اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti flood valve U شیر اطمینان مانع طغیان
anti flouing paint U رنگ ضد خزه
anti freeze mixture U مخلوط ضد یخ
anti freeze pump U پمپ ضد یخ
anti freezer U ضد یخ
anti freezer U ضد انجماد
anti friction bearing U یاطاقان غلطکی
anti g suit U لباس ضد فشار ثقل
anti g suit U لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti hum condenser U خازن ضد پارازیت
anti icing U ضد یخ
anti icing fluid U مایع ضد یخ
anti induction cable U کابل ضد القا
anti inflationary policy U سیاست انقباضی
anti inflationary policy U ضد تورمی
anti interference capacitor U خازن ضد تداخل
anti interference device U دستگاه ضد تداخل
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti knock property U درجه اکتان
anti knock property U خاصیت ضدضربه
anti matter U ضد ماده
anti menchanized defense U پدافند ضد مکانیزه
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
anti meran gambit U گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
anti particle U ضد ذره
anti propeller end U انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti semitic U ضد یهودی
anti sepsis U جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti servo tab U بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti skid U ضد لغزش
anti skid chain U زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti skid protection U حفافت از لغزش
anti skid system U سیستم ضد لغزش
anti slip plate U ورقه ضد لغزش
anti socialist U ضد سوسیالیستی
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti strokes line U خط انتی استوکسی
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti tear strips U باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
anti thesis U نقیض
anti thesis U وضع مقابل
anti thesis U انتی تز
anti thesis U برابر نهاد
anti trust law U قانون ضد تراست
service anti gas respirator U ماسک ضد گاز
sherman anti trust act U قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
Other Matches
anti-pollutants U پادآلودگی
anti-tank U ضد تانک
anti-pollutant U پادآلودگی
anti-histamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines U آنتی هیستامین
anti-histamines U ضد هیستامین
anti-histamine U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamine U آنتی هیستامین
anti-histamine U ضد هیستامین
anti-heroes U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-hero U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-freeze U پاد یخ
anti-freeze U آبگونهی ضد یخ
anti wear U مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti-freeze U ضد یخ
anti-clockwise U بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-moth U مواد ضد بید فرش
anti-theft U دزدگیر
Anti – corruption campaign . U مبارزه با فساد
anti-vibration handle U دستهضدلغزش
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
anti-radar missile U گلولهموشکضدرادار
anti-ship missile U گلولهموشکضدناو
anti-skating device U دستگاهضدلفزش
anti-slip foot پایه ضد لغزش
anti-slip shoe U پایهضدلغزش
anti-tank missile U گلولهموشکضدتانک
anti-friction pad U لایهضداصطکاک
anti-tank rocket U موشکضدتانک
anti-torque tail rotor U دم چرخانضدلفزش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com