English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
age hardening susceptibility U تقبل سخت گردانی زمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
susceptibility U قابلیت
susceptibility U درمعرض بودن
susceptibility U درمعرض اسیب بودن
susceptibility U در معرض خطر بودن
susceptibility U مستعد بودن
susceptibility U استعداد
susceptibility U امادگی
susceptibility U قابلیت حساسسیت
susceptibility U فروگیری
susceptibility U مغناطیس پذیری
frost susceptibility U استعداد یخزدگی
magnetic susceptibility U مغناطیس پذیری
frost susceptibility U یخزدگی
magnetic susceptibility U پذیرش مغناطیسی
paramagnetic susceptibility U پارامغناطیس پذیری
magnetic susceptibility U قابلیت مغناطیسی
differential susceptibility and permeabi U مغناطیس پذیری و نفوذپذیری نسبی
initial susceptibility and permeability U مغناطیس پذیری و نفوذپذیری اولیه
hardening U سخت گردانی
hardening U سخت شدن
hardening U سفت شدگی
after hardening U دوباره سخت کردن پلاستیک
work hardening U سخت گردانی سرد
hardening strain U تغییر طول سخت گردانی
hardening room U اطاق سخت گردانی
hardening of mortars U سخت شدن ملاتها
nitrogen hardening U سخت گردانی ازتی
precipitation hardening U سخت گردانی رسوبی
radiation hardening U سخت گردانی تابشی
rapid hardening U زود سخت
selective hardening U سخت گردانی انتخابی
self hardening steel U فولاد خود سخت گردانی
strain hardening U سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
temper hardening U سخت گردانی بازپخت
water hardening U سختگردانی با اب
work hardening U سخت کاری فلزات
hardening of concrete U سخت شدن بتن
broken hardening U سخت گردانی شکسته
case hardening U سخت گردانی سطحی
air hardening U سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
double hardening U سخت گردانی مضاعف
flame hardening U سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
hardening furnace U کوره سخت گردانی
age hardening U سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
hardening distortion U شکستگی سخت گردانی
hardening crake U ترک سخت گردانی
hardening constituent U جزء سخت گردانی
age hardening U سخت گردانی زمانی
hardening and temper U بهتر کردن تشویه ی فولاد
strain age hardening U سخت گردانی کرنشی زمانی
air hardening steel U فولاد هوا سخت شده
salt bath hardening U سخت گردانی حمام نمک
depth of hardening zone U عمق سختی
quench age hardening U سخت گردانی و ترساندن
depth of hardening zone U عمق ناحیه سخت گردانی
gas case hardening U سخت گردانی پوسته گازی
oil hardening steel U فولاد سخت گردانی روغنی
salt bath case hardening U سخت گردانی سطحی حمام نمک
rapid hardening portland cement U سیمان پرتلند با مقاومت زیاد
high frequency induction hardening U سخت گردانی القایی فرکانس بالا
gas fired hardening tempering furnace U کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com