Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
action architecture
U
[معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
architecture
U
حافظه و وسایل ورودی / خروجی
architecture
U
سبک معماری مهرازی
architecture
U
هنر معماری
architecture
U
ساختار
architecture
U
طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
architecture
U
فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
architecture
U
معماری
ecological architecture
U
معماری بوم شناختی
Elizabethan architecture
U
معماری دوره ملکه الیزابت
[انگلستان]
earth architecture
U
معماری خشتی
Dravidian architecture
U
[معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
Green architecture
U
معماری سبز
Conceptual architecture
U
معماری ادراکی
byzantine architecture
U
سبک معماری بیزانسی
buddhist architecture
U
سبک معماری بودائی
contextual architecture
U
معماری بافت گرایی
Cretan architecture
U
معماری کرتی
baroque architecture
U
سبک معماری باروک
defensive architecture
U
معماری نظامی
architecture proper
U
معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
Community architecture
U
[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
Jesuit architecture
U
معماری مجزایی
Greek architecture
U
معماری یونانی
Green architecture
U
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
landscape architecture
U
معماری محوطه سازی
Kinetic architecture
U
معماری جنبشی
Jacobean architecture
U
سبک جاکوبی
Islamic architecture
U
معماری اسلامی
interion architecture
U
معماری داخلی
Industrial Architecture
U
معماری خانه های صنعتی
Georgian architecture
U
معماری جرجی
[در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
figurative architecture
U
معماری مشجر
Egyptian architecture
U
معماری مصری
electrographic architecture
U
[واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
achaemenid architecture
U
معماری هخامنشی
Ersatz architecture
U
[معماری الکتریکی با نقش هایی در مرکز]
Ethiopian architecture
U
معماری حبشی
[معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
Estruscan architecture
U
معماری اتروسکی
Experimental architecture
U
معماری تجربی
Fantastic architecture
U
معماری غیر عادی
Hard architecture
U
[ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.]
chinese architecture
U
معماری چینی
Analogical architecture
U
[معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
environment architecture
U
معماری محیط
egyptian architecture
U
معماری مصری
Coptic architecture
U
معماری مسیحیان مصر
style of architecture
U
سبک معماری
display architecture
U
معماری نمایشی
landscape architecture
U
معماری طبیعت
landscape architecture
U
معماری ارایش زمین
interior architecture
U
معماری داخلی
environment architecture
U
معماری محوطه
monumental architecture
U
معماری با عظمت
network architecture
U
معماری شبکه
carboard architecture
U
[مدل طراحی با سطحی صاف]
open architecture
U
معماری باز
Babylonian architecture
U
معماری بابلی
computer architecture
U
معماری کامپیوتر
Aztec architecture
U
معماری آزتکی
[مربوط به ساکنان جزیره تکسکوکو]
Assyrian architecture
U
معماری آشوری
Industry Standard Architecture
U
استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
Micro Channel Architecture
U
تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
onion skin architecture
U
طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
CD ROM Extended Architecture
U
فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
Early Christian architecture
U
سبک معماری دوران مسیحیت
late-Modern architecture
U
[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
Micro Channel Architecture
U
- بیتی است که وسایل کنترل باس را پشتیانی میکند
anglo-saxon architecture
U
[معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
earth-work architecture
U
معماری خشتی
systems network architecture
U
معماری شبکه سیستم ها
systems application architecture
U
معماری کاربردی سیستم ها
systems network architecture
U
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
extended industry standard architecture
U
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
appropriate action
U
اقدام مقتضی
right of action
U
حق طرح دعوی در دادگاه
course of action
U
راه کار
containing action
U
عملیات احاطهای بازدارنده
out of action
U
غیر فعال
out of action
U
خراب
out of action
U
خارج ازنبرد
course of action
U
روش انجام کار
out of action
U
از نبرد خارج شده
self action
U
خود عملی
self action
U
عمل فی نفسه
right of action
U
حق ترافع
right of action
U
حق اقامه دعوی
immediate action
U
عملیات فوری
immediate action
U
عکس العمل فوری
right of action
U
حق طرح دعوی دردادگاه
action
U
عامل
action
U
بازی
action
U
سهم سهام شرکت
action
U
تمرین
action
U
جریان حقوقی تعقیب
action
U
اژیرش
action
U
اقامهء دعوا
action
U
جریان
action
U
جنبش حرکت
action
U
جنگ
action
U
اقدام
action
U
جنبش
action
U
پیکار
action
U
فرمان حاضر به تیر
action
U
کار اقدام
action
U
جنگ عملیات
action
U
نبرد
action
U
اشغال نیروهای جنگی
action
U
گزارش وضع
action
U
تاثیر اثر جنگ
action
U
اشاره
action
U
عملیات جنگی
action
U
عمل انجام شده
action
U
جدیت
action
U
رفتار
action
U
فعل اقدام
action
U
عمل
action
U
کار
action
U
کردار
action
U
کنش
down
[out of action, not in use]
<adj.>
U
خراب
[ازکارافتاده]
down
[out of action, not in use]
<adj.>
U
ازکارافتاده
action
U
که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود
action
U
عمل کاربر مانند انتخاب یک کلید
action
U
اثر
action
U
خط اول صفحه نمایش که نام منوها را نشان میدهد
action
U
انجام کاری
action
U
شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
action
U
پیامی که به کاربر نشان داده میشود که اعلام کند یک عمل یا یک ورودی نیاز است
action
U
لیست امکانات
action
U
کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
action
U
طرز عمل
action
U
تمام منو زیر نام آن نمایش داده میشود
action
U
وقتی کاربر نشانه گر را به سوی یک منوی خاص در میله عمل می برد
action
U
در حقیقت آن منو انتخاب میشود
action
U
حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
quick in action
U
جلد
radius of action
U
برد عملیاتی هواپیما
radius of action
U
ناحیه رانندگی
real action
U
دعوی غیر منقول
radius of action
U
شعاع اثر
radius of action
U
شعاع عمل
quick in action
U
فرز
quick in action
U
چابک
plan of action
U
طرح عملیات
police action
U
عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
possessory action
U
دعوی مالکیت
possessory action
U
دعوی اعاده مالکیت
prepare for action
U
حاضر به عملیات شدن حاضر به تیر کردن
prepare for action
U
حاضربه جنگ کردن
preventive action
U
اقدامات احتیاطی
preventive action
U
اقدامات تامینی
property in action
U
مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
quantum of action
U
مقدار اثر
quantum of action
U
کوانتوم اثر
quantum of action
U
کوانتوم کنش
quantum of action
U
ثابت پلانک
quick action
U
عمل انی ماسوره
quick action
U
عمل ضربتی انی
personal action
U
دعوی شخصی
real action
U
دعوی راجع به اموال غیر منقول
recourse action
U
رجوع به دادگاه
direct action
U
مکانیسم عمل مستقیم درماسوره ها
He is a man of action.
U
مردعمل است
secondary action
U
انجام عملیاتیجهتموثرترکردنیکاعتصاب
industrial action
U
عملوکارصنعتی
action replay
U
پخش مجدد و با دور کند بخشیاز برنامه تلویزیونی
action of wind
U
حرکتجریانباد
action lever
U
اهرم حرکتدستگاه
zone of action
U
منطقه عملیات یکان
speed of action
U
سرعت حرکت
speed of action
U
درجه تندی
speed of action
U
تندی
speed of action
U
فرزی
speed of action
U
چابکی
speed of action
U
چالاکی
speed of action
U
زرنگی
[چابکی]
speed of action
U
سرعت انتقال
wounded in action
U
زخمی عملیات زخمی جنگی
wounded in action
U
زخمی شده در جنگ
shock action
U
عمل شوک
shock action
U
غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن
shock action
U
عمل غافلگیری
scene of action
U
صحنه جنگ یادرگیری
scene of action
U
صحنه عملیات
zone of action
U
منطقه عمل
retrofit action
U
بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
reflex action
U
عمل غیر ارادی
single action
U
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
social action
U
اقدام اجتماعی
vexatious action
U
دعوائی که هدف ان فقط ایذاء و اذیت طرف باشد
vexatious action
U
دعوی ایذائی
to rouse to action
U
بکارانداختن تحریک کردن
to rouse to action
U
بکاربرانگیختن
to bar one from his action
U
بازداشتن کسی از کاری
things in action
U
اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
things in action
U
اموال دینی
splitting a cause of action
U
تجزیه دعوی
to be out of action
[because of injury]
U
غیر فعال شدن
[بخاطر آسیب]
[ورزش]
personal action
U
دعوی منقول
cross action
U
دعوی متقابل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com