Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
accumulator container
U
فرف اکومولاتور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accumulator
U
دستور تغییر محتوای آکومولاتور یک واحد کم یا زیاد
accumulator
U
اکومولاتور
accumulator
U
اندوزگر اندوزنده انباشتگر
accumulator
U
آدرسی که توسط یک دستور در آکومولاتور قابل دستیابی است
accumulator
U
مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CPU که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است
accumulator
U
حافظه کامپیوتر
accumulator
U
باتری
[مهندسی برق یا الکترونیک]
accumulator
U
انباشتگر
accumulator
U
انباره
accumulator plate
U
صفحه اکومولاتور
two cell accumulator
U
اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
lead accumulator
U
اکولاموتور سربی
reserve accumulator
U
انباره کمکی
accumulator register
U
دستور تغییر محتوای آکومولاتور یک واحد کم یا زیاد
accumulator tank
U
مخزن جمع کننده
accumulator register
U
آدرسی که توسط یک دستور در آکومولاتور قابل دستیابی است
accumulator switchboard
U
تابلوی اتصالات اکومولاتور
accumulator register
U
ثبات انباشتگر
accumulator register
U
مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CUP که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است
accumulator charging
U
باردارشدن اکومولاتور
accumulator charge
U
بارگیری اکومولاتور
accumulator cell
U
سلول اکومولاتور
accumulator box
U
قوطی اکولاموتور
accumulator battery
U
اکومولاتور باطری
accumulator acid
U
اکومولاتور اسید
double accumulator switch
U
کلید انباره دوبل
container
U
لفاف
container
U
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container
U
کانتینر
container
U
محتوی
container
U
فرف
container
U
قطار و کشتی بکاربرده میشود
container
U
صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
container
U
محفظه
container hold
U
گنجایشانبارکشتی
container ship
U
انبارکشتی
container terminal
U
پایانهبستهها
container truck
U
کامیونکانتینردار
gas container
U
مخزنگاز
water container
U
فرف اب
petrol container
U
فرف بنزین
oil container
U
فرف روغن
container transport
U
حمل و نقل بوسیله کانتینر
consolidation container
U
کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
container traffic
U
تراکم حمل و نقل کانتینرها
food container
U
فرف غذا
food container
U
فرف غذای قابل حمل
freight container
U
کانتینر حمل بار
freight container
U
اطاقک حمل بار یکپارچه
less than container load
U
زیر فرفیت کانتینر
airdrop container
U
جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
less than container load
U
کمتر از فرفیت کانتینر
airdrop container
U
جعبه مخصوص بارریزی هوایی
to tip something into a container
[British E]
U
چیزی را در محفظه ای ریختن
air delivery container
U
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
ice cream container
U
مخزن
OLE container object
U
شی ای که حاوی مرجع به شی متصل است یا یک کپی از شی توکار
container/pallet loader
U
کانتینر
container/pallet loader
U
لودرسکویبار
container-loading bridge
U
پلورودبستههابهکشتی
full container load
U
فرفیت پر کانتینر
liquid air container
U
مخزن هوای مایع
ice cream container
U
بستنیساز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com