Perdic | accessoiral guilt | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 17 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	accessoiral guilt U	معاونت در جرم

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	She is laying a guilt trip on [is guilt-tripping] me for not breast feeding. U	او [زن] به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من [به او] شیر پستان نمی دهم.
	guilt U	تقصیر
	guilt U	گناه مجرمیت محکومیت
	guilt U	جرم
	guilt U	گناه
	guilt U	بزه
	to be on a guilt trip <idiom> U	احساس خیالی داشتن که مقصر هستنند [اصطلاح روزمره]
	guilt complex U	عذابوجدان
	pure of guilt U	بی تقصیر
	blood guilt U	خونریزی ناحق
	guilt feeling U	احساس گناه
	pure of guilt U	بی گناه
	to feel a pang of guilt U	ناگهانی احساس بکنند که گناه کار هستند
	to acknowledge your own guilt [culpability] U	به گناه خود اقرار کردن
	He bought them expensive presents, out of guilt. U	او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
	Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents. U	بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.

Recent search history

Forum search