English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
absolute poverty U فقر مطلق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
poverty U فقر
poverty U فلاکت تهیدستی
poverty U کمیابی
poverty U بینوایی
to d. in poverty U درفقر مردن
poverty U تندگستی
poverty of understanding U کمی فهم
poverty of the blood U کم خونی
poverty of understanding U نا فهمی
intellectual poverty U بینوایی عقلی
poverty of the blood U کمی خون
reduce to poverty U بگدایی انداختن
stress of poverty U فشار بینوایی
He is in abject poverty . محتاج لقمه نان است [به نان شب محتاج است]
abject poverty U فقر خیلی زیاد
to be reduced to poverty U فقیر شدن
to be reduced to poverty U بگدائی افتادن
in dire poverty U در تنگدستی وخیم
the uttermost poverty U منتهای بینوایی
to live in poverty [want] U در تنگدستی زندگی کردن
poverty line U خط فقر
poverty stricken U فقیر
poverty stricken U تهیدست مفلس
poverty stricken U بیچاره
poverty stricken U ضعیف
poverty stricken U بد
poverty stricken U پست
poverty-stricken U بی نوا
poverty-stricken U فقیر
poverty-stricken U تهیدست مفلس
poverty-stricken U بیچاره
poverty-stricken U ضعیف
mass poverty U فقر عمومی
delusion of poverty U هذیان فقر
poverty stricken U بی نوا
poverty-stricken U پست
poverty-stricken U بد
She is no stranger to poverty . She knows what it is to be poor . U مزه فقروبدبختی را چشیده است
vicious circle of poverty U دور باطل فقر
poverty is a good test U تهیدستی محک
poverty is a good test U خوبی است
My clothes are a witness to my poverty. U لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
poverty parts friends <idiom> U بی زر میسر نشود کام دوستان
absolute <adj.> U واجب
absolute <adj.> U چاره نا پذیر
absolute zero U صفر مطلق
absolute value U مقدار مطلق
absolute value U ارزش مطلق
absolute value U قدر مطلق
absolute <adj.> U غیر قابل امتناع
absolute <adj.> U صرف نظرنکردنی
absolute <adj.> U ضروری
absolute <adj.> U غیر مشروط
absolute value U قدر مطلق [ریاضی]
absolute <adj.> U مطلق
absolute <adj.> U خالص
absolute <adj.> U حیاتی
absolute <adj.> U حتمی
absolute <adj.> U لازم الاجرا
absolute <adj.> U اجتناب ناپذیر
absolute استبدادی
absolute U ازاد
absolute U کامل
absolute U دایره نامحدود
absolute U مجرد
absolute U مطلق
absolute U غیر مشروط
absolute مستقل
absolute خود رای
absolute U خالص
absolute U کامل قطعی
absolute U غیر مقید
absolute آزاد از قیود فکری
absolute viscosity U گرانروی مطلق
absolute viscosity U لزجت مطلق
absolute alcohol U الکل مطلق
absolute velocity U سرعت مطلق
absolute altitude U ارتفاع مطلق
absolute viscosity U گرانروی مکانیکی
absolute volue U ارزش مطلق
absolute volume U حجم مطلق
absolute zaro U صفر مطلق
absolute altimeter U ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
absolute altimeter U دستگاه ارتفاع سنج هواپیما
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
absolute altitude U ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
absolute scale U مقیاس دمای مطلق
absolute sensitivity U حساسیت مطلق
absolute volue U مقدار مطلق قدر مطلق
absolute scale U مقیاس مطلق
absolute temperature U دمای مطلق
absolute unit U واحد مطلق
absolute vacuum U خلاء مطلق
absolute authortity U اختیار مطلق
absolute artesian well U چاه ارتزین مطلق
absolute zero entropy U انتروپی در صفر مطلق انتروپی صفر مطلق
absolute advantage U برتری مطلق
absolute address مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
unattainbility of absolute zero U دسترس ناپذیری صفر مطلق
absolute address برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
decree absolute حکم نهائی دادگاه
It is an absolute chaos. U همه رشته کارها از دست در رفته است
absolute address U نشانی مطلق
absolute accommodation U انطباق مطلق
absolute joystick U سکان هدایت مطلق
absolute value function U تابع قدر مطلق [ریاضی]
absolute majority U اکثریت مطلق
absolute address U وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند
absolute address U تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
absolute address U اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address آدرس مطلق
mean absolute deviation U انحراف میانگین
monarchy absolute U حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
absolute address U آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که فقط به یک محل دستیابی دارد
absolute address آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
absolute address U مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
absolute address U برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق
absolute address U مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
absolute address U کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
absolute address U بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
absolute address محل یک شی در رابطه با مبدا
absolute ether U اثر مطلق
absolute error U اشتباه مطلق تیراندازی
absolute error U اشتباه مطلق
absolute error U خطای مطلق
absolute filter U صافی صد در صد
absolute filter U صافی میکرونی صافی میکروسکپی
absolute frequency U فراوانی مطلق
absolute humidity U رطوبت مطلق
absolute height U ارتفاع نسبت به سطح دریا
absolute gravity U سنگینی مطلق
absolute frequency U بسامد مطلق
absolute energy U انرژی مطلق
absolute efficiency U کارائی مطلق
absolute deficiency U عدم کارائی مطلق
absolute deficiency U نقص مطلق
absolute coulomb U کولن مطلق
absolute configuration U پیکر بندی مطلق
absolute coding U برنامه نویسی مطلق
absolute code U برنامه نویسی مطلق
absolute champion U قهرمان مطلق شطرنج
absolute density U چگالی مطلق
absolute deviation U انحراف مطلق
absolute dud U گلوله اتمی عمل نکرده
absolute dry U کاملا" خشک
absolute drought U خشکی مطلق
absolute discharge آزادی مطلق
absolute deviation U انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
absolute ceiling حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
absolute monarchy U سلطنت مطلقه
absolute measurement U اندازه گیری مطلق
absolute methanol U متانول مطلق
absolute monopoly U انحصار مطلق
absolute movement U حرکت مطلق
absolute nullity U بطلان مطلق
absolute paths U مسیر مطلق
absolute paths U مسیر نسبت به یک مبنا
absolute permeability U نفوذپذیری مطلق
absolute pitch U زیر و بمی مطلق
absolute potential U پتانسیل مطلق
absolute authortity U اقتدار مطلق
absolute pressure U فشار مطلق
absolute price U قیمت مطلق
absolute priority U اولویت مطلق
absolute magnitude U قدر حقیقی
absolute magnitude U قدر مطلق
absolute judgment U قضاوت مطلق
absolute legal U or dominion exercise ofthe power property controlover
absolute legal U قاعده تسلیط
absolute liability U بدهی مطلق
absolute limen آستانه مطلق
absolute loader U بارکننده مطلق
absolute threshold آستانه مطلق
absolute luminosity U درخشندگی مطلق
absolute cell reference U رجوع مطلق سل
absolute index of refraction U ضریب مطلق شکست
absolute income hypothesis فرضیه درآمد مطلق
real absolute value function U تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
absolute humidity of gas U رطوبت مطلق گاز
absolute reaction rate U سرعت واکنش مطلق
absolute refractory period U دوره بی پاسخی مطلق
complex absolute value function U تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
absolute specific gravity U سنگینی ویژه مطلق
absolute boiling point U دمای جوش مطلق
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
absolute refractive index U ضریب شکست مطلق
absolute ethyl alcohol U اتیل الکل مطلق
absolute electrical units U واحدهای الکتریکی مطلق
multiple absolute prediction U پیش بینی چند متغیری مطلق
absolute temperature scale U مقیاس مطلق
absolute temperature scale U مقیاس دمای مطلق
approximate absolute temperature U دمای مطلق تقریبی
instrument for absolute measurement U دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
absolute system of units U دستگاه احاد مطلق
absolute system of electrical units دستگاه مطلق یکان های الکتریکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com