Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
We talked until midnight. and then separated.
U
تانیمه شب صحبت کردیم وبعد از هم جداشدیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
midnight
U
نیمه شب
midnight
U
نصف شب
midnight
U
دل شب تاریکی عمیق
midnight
U
فرمان از کنترل نزدیک به دورتغییر فرکانس بدهید دررهگیری هوایی
midnight sun
U
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
burn the midnight oil
<idiom>
U
[زحمت زیاد کشیدن]
to burn the midnight oil
دود چراغ خوردن
burn the midnight oil
<idiom>
تا دیر وقت درس خواندن
to burn the midnight oil
در شب ریاضت کشیدن
to burn the midnight oil
شب نشینی کردن
They were stI'll talking away at midnight.
U
تا نیمه شب یک بند صحبت می کرد ند
I stayed up reading until midnight.
U
تا نصف شب بیدارماندم ومطالعه کردم
She talked me into doing it.
U
با حرف مرا قانع بانجام آن کرد
talked
U
مذاکره حرف زدن
talked
U
صحبت کردن یا ارتباط برقرار کردن
talked
U
حرف
talked
U
صحبت
talked
U
مبادله
talked
U
گفتگو
talked
U
صحبت کردن
he talked himself hoarse
U
انقدرحرف زدکه صدایش گرفت
he talked in another strain
U
لحن اوتغییریافته بود
I won't be talked into it!
U
من را نمیتوانی متقاعد کنی!
I won't be talked into it!
U
من را نمیتوانید متقاعد کنید!
He talked in this connection (vein).
U
دراین زمینه صحبت کرد
She talked tI'll she was blue in the face .
U
آنقدر حرف زد که زبانش مودرآورد
separated
U
تقسیم کردن
separated
U
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separated
U
جدا
separated
U
سوا
separated
U
مجزا کردن
separated
U
جداگانه
separated
U
متارکه انفصال
separated
U
مستقل
separated
U
یکان مستقل
separated
U
مجزا جدا جدا کردن
separated
U
جدا شدن
separated
U
سواکردن تجزیه کردن
separated
U
جدایی تفکیک
separated
U
تجزیه
separated
U
مفارقت دوری
separated
U
علیحده اختصاصی
separated
U
جدا کردن
separated
U
سواکردن
separated
U
جدا ازهم
separated
U
تفکیک کردن
separated
U
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
THe flesh will never be separated from the finger .
<proverb>
U
گوشت هرگز از ناخن جدا نمى شود .
The teo countries are separated by this river.
U
این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
comma-separated values
[CSV]
U
اعداد بوسیله ویرگول از هم جدا شده
[علوم کامپیوتر]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com