English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
This is your share ( portion ) . U این قسمت ( سهم) شماست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
portion U قسمتی
portion U بخش
portion U قسمت
portion U سهم
portion U سهمی که والدین به یکی از فرزندانشان از مالشان بدهند
portion U جزء
portion U تکه
portion U بخشی
portion U جزئی
portion U بخشیدن
portion U تسهیم کردن سهم بندی کردن
portion U ارث
portion U سرنوشت قسمت
portion U نصیب
portion U برخه سهم
portion U بهره
fixed portion U سهام معینه
fixed portion U فرض
Just a small portion. یک پرس کوچک
gorge portion U محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
written portion U بخش نوشتنی
marriage portion U صداق
specified marriage portion U مهرالمسمی
marriage portion U مهریه
marriage portion U مهر
linear portion U شاخه خطی
linear portion U قسمت خطی
I asked for a small portion. من یک پرس کوچک سفارش دادم.
The guest brings his own portion . <proverb> U مهمان روزى خود را با خود مى آورد .
marriage portion payable at any time U مهر عندالمطالبه
marriage portion ordinary paid U مهرالمثل
marriage portion payable at any time U مهر معجل
marriage portion due to the wife in resp U مهرالمتعه
share [in] U شرکت [سهم] [در]
What about my share? U پس حق من چه شد ؟
share-out U سهمبندیشده
to share out U تقسیم کردن
to share out U بخش کردن
share U شرکت داشتن در سهم بردن
share U برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
share U تسهیم کردن
share U استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
share U سهم بردن
share U قیچی کردن
share U سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share U توسط کاربران دیگر شبکه است
share U پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
share U فایل ذخیره شده که توسط بیش از یک کاربر یا سیستم قابل دستیابی است
share U دانگ
share U فرض
share U تقسیم کردن
share U بخش کردن
share U سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
share U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
share U که توسط کاربران متعدد متصل به شبکه قابل دستیابی است
share U دایرکتوری
share U حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
share U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
share U باس مورد استفاده
share U حصه
share U یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
share U بهره قسمت
share U بخش
share U سهم
ordinary share U سهام عادی
undivided share U حصه مشاع
to have your share of something [negative] U چیزی [بدی] را گرفتن
share warrant U گواهینامه سهام
lion's share U بخش عمده
lion's share U بزرگترین سهم
lion's share U همهی چیزی
lion's share U تمام
time-share U استفادهازسیستماشتراکزمانیبرایتعطیلات
to have your share of something [negative] U چیزی [بدی] را اجبارا تحمل کردن [باران یا سرزنش]
Please let me take a share in the expenses. U اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
wage share U سهم مزد
share of inheritance U سهم الارث
share list U صورت بهای سهام شرکتها
apple share U اپل شر
non registered share U سهم بی نام
non cash share U سهم غیر نقدی
market share U سهم بازار
lion share U بزرگترین یا بهترین بخش
bearer share U سهم بی نام
earnings per share U درامد هر سهم
deferred share U سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
deferred share U سهام موجل
capital share U سهم سرمایهای
appointed share U حصه مفروز
appointed share U سهم مفروز
ordinary share U سهام معمولی
share cropper U زارع
share holder U دارنده سهام صاحب سهام
share cropper U مستاجر
share holding U سرمایه گذاری در سهام
share certificate U گواهی مالکیت سهام
registered share U سهم با نام
share cropper U زارع سهم گیر
privileged share U سهم ممتاز
share in cash U سهم نقدی
share holder U سهامدار
to hold a share in a business U در شرکتی سهمی داشتن
to be of [or share] the same view [or opinion] U هم عقیده بودن
break in share prices U کاهش قیمت سهام
One-hundred Share Index U شاخصقیمتهایسهام
fixed share of an heir U فرض در ارث
quota share treaty U قرار سهمیه بندی
We didnt get a share (acut). U به ما چیزی نرسید
paid in cash share U سهام نقدا" پرداخت شده
Of this amount Europe's share is 20 percent. U از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
share of stock [American English] U سهم [اقتصاد]
general meeting of share holders U مجمع عمومی صاحبان سهام
Financial Times Share Index U شاخصقیمتهایسهام
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work! U من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com