Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
telecommunications
U
ارتباطات از دور
telecommunications
U
ارتباطات راه دور
telecommunications
U
ارتباط از دور
telecommunications
U
ارتباط تلگرافی
telecommunications
U
مخابرات تلگرافی
telecommunications
U
فناوری ارسال و دریافت پیام در یک مسافتی
telecommunications specialist
U
متخصص ارتباطات راه دور
internal telecommunications unions
U
یک دفتر نمایندگی با 156عضو متخصص از ملل متحدکه مسئول هم اهنگی بین المللی مسائل مربوط به ارتباطات دوربرد میباشد
telecommunications access method
U
روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
basic telecommunications access method
U
روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
above board
به طور آشکار
board
U
برد
board
U
صفحه مدار
board
U
وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board
U
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board
U
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board
U
کشتی
board
U
جلد کردن تخته
by the board
U
از طرف پهلوی ناو
above board
U
بی حیله
across the board
U
شامل تمام طبقات
on board
<idiom>
U
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
to board out
U
بیرون ازخانه خود غذاخوردن
to go on board
U
سوارکشتی شدن
with whom do you board
U
پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
over the board
U
بازی شطرنج حضوری
go by the board
U
از ناو پرت شدن
To get on board.
U
سوار کشتی شدن
i got it over board
U
انرادرکشتی اوردم
i/o board
U
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
across the board
U
سرجمع
across the board
یکسره
board
U
روکش کردن
board
U
مقوا
board
U
تخته پوش کردن
board
U
سوارشدن بکنارکشتی امدن
board
U
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board
U
میزشوریادادگاه
board
U
اغذیه
board
U
غذای روی میز
board
U
میز غذا
board
تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board
U
تابلو
board
U
تخته
board
U
پانسیون شدن
board
U
منزل کردن
board
U
سکوی شیرجه
board
U
صفحه یامیز شطرنج
board
U
تابلوی امتیازات
board
U
شدن
board
U
سوار
board
U
تخته حاوی نقشه
board
U
کمیته تخته کار صفحه چارت
board
U
هیئت کمیسیون
board
U
هیات
board
U
هیئت ژوری
for full board
U
برای تختخواب و تمام وعده های غذا
runing board
U
رکاب
reserve on board
U
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
range board
U
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
range board
U
میز تنظیم مسافت
mason's board
U
ماله بنایی
to board a flight
U
سوار هواپیما شدن
[برای پرواز به مقصدی]
programmer board
U
برد برنامه ریز
plotting board
U
پلاتینگ برد
plotting board
U
صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
populated board
U
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
press board
U
مقوای فشرده
for half board
U
برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
running board
U
تخته رکاب اتومبیل
scaffold board
U
تخته چوب بست
mantel board
U
در بالای بخاری
side board
U
میز پا دیواری
side board
U
میز دم دستی
shoulder board
U
پیش فنگ
shoe board
U
علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
selection board
U
هیات گزینش
seguin board
U
تخته سگن
sea board
U
خط ساحلی
side board
U
میز قفسه دار
sea board
U
دریاکنار
sea board
U
کناردریا
sea board
U
کناره دریا
scale board
U
تخته نازک
scaffold board
U
تخته زیر پا
side board
U
میز کناری
playing the board
U
بازی فی نفسه
open board
U
صحنه خلوت شطرنج
on board spares
U
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
on board regulation
U
تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
on board computer
U
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
board and lodging
U
خوابگاه با پذیرایی غذا
[در مهمانسرا یا هتل]
on board a ship
U
سوار کشتی
on board a ship
U
در کشتی
notice board
U
1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
notice board
U
تابلو اعلانات
notice board
U
تابلوی خبری
multifunction board
U
برد چند وفیفهای
moulding board
U
تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
mould board
U
در گاواهن خاک برکردان
mother board
U
تخته اصلی
ouija board
U
لوح احضار
mother board
U
بردمادر
mortar board
U
کپه ملاط
playing the board
U
بازی بر صفحه
mortar board
U
کپه ساروج
pit board
U
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
paste board
U
کارت
paste board
U
مقوا
particle board
U
تخته خرده چوب
particle board
U
نوتخته
panel board
U
تابلوی برق
paddle board
U
تخته شنا
pack board
U
وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
mortar board
U
کلاه چتر گوش دانشکده
mother board
U
برد مدار چاپی اصلی
mother board
U
برد اصلی
chopping board
U
تختهسبزیو گوشت
back board
U
جلدپشتی
alighting board
U
تختهتراز
emery board
U
سوهان ناخن
diving board
U
دایو
diving board
U
تخته پرش
diving board
U
تختهی شیرجه
bread-board
U
تختهی آمادهی مدار سازی
bread-board
U
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
bread-board
U
تختهی نان بری
bread-board
U
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
board games
U
بازی روی تخته
board game
U
بازی روی تخته
weather board
U
تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
weather board
U
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
wash board
U
تختهای که برای ازاله اطاقها بکارمیبرند
backing board
U
تختهپشتیبان
board insulation
U
عایقتختهای
board meeting
U
جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
board and lodging
U
غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
draining board
U
آبچکانفرفشوئی
tote board
U
تختهحملونقل
skirting board
U
تختهپارچهای
route board
U
تختهتعیینمسیر
full board
U
هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
pressing board
U
تختهفشرده
placard board
U
تختهپلاکارد
louvre-board
U
سکویروزنهدار
half board
U
هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
lighting board
U
تختهروشنایی
front board
U
مقوایجلویی
ironing board
U
میزاتو
sandwich board
U
آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
wash board
U
تخته رختشویی
wall board
U
تخته برای چوبکاری دیوار
valley board
U
اب رو درهای
switch board
U
صفحه تقسیم برق
switch board
U
صفحه کلید برق یاتلفن
for full board
U
برای تمام پانسیون
string board
U
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
straw board
U
مقوای ضخیم
story board
U
مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
status board
U
تابلو وضعیت
status board
U
تابلوی نشان دهنده وضعیت
status board
U
تابلوی وضعیت
spotting board
U
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
spring board
U
تخته شیرجه
splash board
U
سپر پاشنه قایق
sliding board
U
سراشیبی
sliding board
U
سرسره
skim board
U
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
switch board
U
تابلوی برق
system board
U
برد سیستم
unpopulated board
U
تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
tread board
U
کف پله
top board
U
میز نخست شطرنج
to fall over board
U
ازکشتی پرت شدن
tilting board
U
صفحه کج شونده
three ply board
U
تخته سه لا
thin board
U
لا
To board a plane.
U
سوار هواپیما شدن
To sweep the board .
U
کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
terminal board
U
تخته ترمینال
terminal board
U
تخته کلم
terminal board
U
محوراتصال سیمها
terminal board
U
تخته اتصال سیم
tea board
U
سینی
takeoff board
U
تخته پرش طول
for half board
U
برای نیم پانسیون
mantel board
U
طاقچه چوبی
chip board
U
نئوپان
floor board
U
تخته کف
bottom board
U
تخته کف
board wages
U
جیره خشکه
board surfer
U
موج سوار
board of trutees
U
هیات امنا
board of trustee
U
هیات امناء
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com