English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
driven U رانده
driven U رانده شده
self driven U خود کار
driven well U چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
self driven U خودرو
driven U گردنده
driven U که هر مرحله اجرا مربوط به عمل خارجی است
driven U معماری کامپیوتر که دستورات یک بار اجرا می شوند و ترتیب کنترل دریافت میشود
driven U انجام شده توسط چیزی
menu driven U گزینشی
gasoline driven U محرکه بنزینی
menu driven U فهرستی
driven pile U شمع کوبیده
interrupt driven U وقفه گرا
even driven program U برنامه رویدادی
event driven U برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
menu driven program U برنامه منودار
menu driven program U برنامه بافهرست انتخاب تنظیم شده
menu driven software U نرم افزارهای فهرست گرا
command driven software U نرم افزار فرمان گرا
Left out of one place and driven away from another. <proverb> U از آنجا مانده از اینجا رانده .
power driven vessel U یگان شناور موتوری
diesel driven generation set U دستگاه محرکه دیزلی
weight-driven clock mechanism U مکانیزم ساعتپانولدار
patron-driven acquisition [PDA] [library] U کسب بر طبق [درخواست] مشتری [کتابخانه]
transaction U انجام
transaction U سودا
transaction U معامله
transaction U پردازش محاورهای به طوری که کاربر دستورات و داده را می نویسد روی ترمینال که به کامپیوتر اصل وصل است , و نتایج روی صفحه نمایش داده می شوند
transaction U ترکنش
cause of a transaction U جهت معامله
transaction U ثیر قرار میدهد.
transaction U رکورد حاوی داده جدید که برای بهنگام سازی رکورد اصلی باید استفاده شود
transaction U خلاصه مذاکرات
transaction U فایل حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
transaction U سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
transaction U تبادل
transaction U داد و ستد
capital transaction U داد و ستد سرمایه
to carry out a transaction U معامله ای انجام دادن
spot transaction U معامله نقدی
transaction in order U liability avoid to
transaction file U فایل تراکنش پرونده تراکنش
transaction file U فایل تغییرات
transaction file U پرونده تراکنش
transaction data U دادههای تراکنشی
transaction costs U هزینههای معاملاتی
transaction code U کد تغییرات
business transaction U داد و ستد بازرگانی
complete transaction U معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
reason for a transaction U جهت معامله
fictitious transaction U معامله صوری
object of transaction U مورد معامله
transaction in order U معامله به قصد فرار از دین
transaction motive U انگیزه معاملاتی
transaction motive U انگیزه مبادلاتی
external transaction U معاملات خارجی
an nucertain transaction U معامله غرری
credit transaction U معاملات موجل
valid transaction U معامله صحیح
unauthorized transaction U معامله فضولی
unauthorized transaction U معاملات فضولی
credit transaction U معاملات استمهالی
transaction trailing U ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
transaction tape U نوار تراکنش
transaction record U رکورد تراکنش
transaction oriented U تراکنش گر
transaction on change U معامله در بورس
party to a transaction U متعامل
failure to comply with the transaction U عدم ایفاء تعهد
A cash ( credit ) transaction . U معامله نقدی ( اعتباری )
transaction demand for money U تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
transaction oriented processing U پردازش تغییرگرا
foreign exchange transaction U معاملات ارزی
the deceived party in a transaction U مغبون
secure transaction technology U سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
TAN [Transaction authentication number] U رمز یکبار مصرف
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction. U د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
linear system [system of linear equations] U دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
system U تشکیلات
system U نظام سیستم
system U سازمان
system U روش اصول
system U ترتیب
system U رشته دستگاه
system U سلسله
system U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system U منظومه
system U مجموعه سازمان
c.g.s. system U دستگاه سگث
system U سیستم
system U همست
system U همستاد روش
system U طریقه
system U سلسله رشته
system U دستگاه
system U جهاز
system U طرز اسلوب
system U قاعده رویه
system U نظم منظومه
system U نظام
the system of U the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
the system of U رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
p system U سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
system U طرز روش
value system U نظام ارزشها
cw system U سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
an system U سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
system U سامانه
i.f.f. system U دستگاه تشخیص
system U اصول وجود
system U نظم ترتیب
system U اسلوب
system U سازگان
system U هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
sewerage system U شبکه فاضلاب
serfdom system U نظام سرفی
planning system U نظام برنامه ریزی
sewage system U شبکه فاضلاب
point system U شرط بندی براساس امتیاز
operating system/ U سیستم عامل دو
planetary system U سیستم خورشیدی
smyslov system U سیستم اسمیسلوف در دفاع گرونفلد
organ system U دستگاه
orthorhomobic system U دستگاه راست گوشه
rhombic system U دستگاه راست گوشه
planetary system U شمسی
payroll system U سیستم پرداخت حقوق
supervisory system U سیستم نافر
spoils system U سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
software system U سیستم نرم افزاری
social system U نظام اجتماعی
phonetic system U سیستم صوتی
physiocratic system U روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
polyphase system U دستگاه چندفاز
serfdom system U نظام رعیتی
power system U شبکه نیرو
road system U شبکه راهسازی
road system U شبکه راهها
rhombohedral system U دستگاه لوزوجهی
respiratory system U دستگاه تنفسی
recoil system U سیستم عقب نشینی توپ
redox system U سیستم اکسایش- کاهش
railroad system U سیستم راه اهن
railway system U شبکه راه اهن
railway system U سیستم راه اهن
rationing system U نظام جیره بندی
rationing system U نظام سهمیه بندی
recoil system U سیستم دافع
rotation system U توزیع تناوبی
russian system U سیستم روسی در دفاع گرونفلد
power system U سیستم قدرت سیستم انرژی
practical system U دستگاه یکانهای عملی
price system U نظام قیمت
price system U نظام قیمتی
price system U نسبت و رابطه قیمتها با هم
ptolemaic system U هئیت بطلیموسی
secure system U سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
quantized system U دستگاه کوانتایی
quota system U نظام سهمیه بندی
quota system U سیستم سهمیهای
ragozin system U سیستم راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
second signal system U دستگاه علامتی دوم
recoil system U دستگاه دافع توپ
indeterminate system U آن قابل پیش بینی نیست
magnetic system U سیستم مغناطیسی
makagonov system U سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
management system U سیستم مدیریت
management system U سیستم اداره
market system U نظام بازار
maroczy system U سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
mature system U سیستم کامل
total system U سیستم کامل
measuring system U سیستم سنجش
merit system U نظام شایستگی نگر
microcomputer system U سیستم ریزکامپیوتری
miniature system U خرده نظام
mixed system U نظام مختلط
mksa system U دستگاه مکثا
mnemonic system U نظام یادیار
magnet system U سیستم اهنربایی
lymphatic system U دستگاه لنفاوی
induction system U سیستم مکش
information system U سیستم اطلاعاتی
information system U سیستم اطلاعات
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
integrate system U سیستم مجتمع
interactive system U سیستم فعل و انفعالی
intercommunication system U ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
intercommunication system U سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
interphone system U سیستم تلفنی
irrigation system U شبکه ابیاری
isolated system U سیستم منزوی
parallel system U شبکه موازی
limbic system U دستگاه کناری
london system U سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
modern system U نظام نوین
modern system U نظام جدید
modular system U سیستم پیمانهای
multiuser system U سیستم چند استفاده کننده سیستم چند کاربر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com