Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Put the apple in the juicer.
U
سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
juicer
U
متخصص نور در تلویزیون وتاتر
juicer
U
آب میوه گیر
[دستگاه]
juicer
U
عصاره گیر
lime juicer
U
ملوان انگلیسی انگلیسی
lime juicer
U
کشتی انگلیسی
apple
سیب
apple ii
U
اپل دو
apple
U
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apple
U
نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apple
U
میوهء سیب دادن
apple
U
سیب دادن
apple
U
مردمک چشم
apple
U
چیز عزیزو پربها
sugar apple
سیب دارچینی
the pulp of an apple
U
مغز سیب
the pulp of an apple
U
گوشت سیب
thorn apple
U
تاتوره خاردار
Adam's apple
U
سیب آدم
sour apple
U
ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
shaped like an apple
U
بشکل سیب
pine apple
U
قشطه بمب
pine apple
U
عین الناس
pine apple
U
اناناس
love apple
U
گوجه فرنگی
sugar apple
سفرجل هندی
Adam's apple
U
جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
toffee apple
U
سیبیکهبالایهسختونازکتافیپوشیدهشدهباشد
To turn (apple)to someone.
U
به کسی رو آوردن ( متوسل شدن )
the apple of one's eye
<idiom>
U
عزیز دردانه
a crunchy apple
U
سیبی برشته و ترد
apple dumpling
U
شیرینی پخته شده با سیب درونش
[آشپزی]
candy apple
U
سیب با ژلاتین پوشیده شده
to peel an apple
U
پوست سیبی را گرفتن
apple juice
U
آب سیب
apple pie
U
پای سیب
polish the apple
<idiom>
U
خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
the apple of one's eye
<idiom>
U
نور چشم
the apple of one's eye
<idiom>
سوگلی بودن
sugar-apple
U
سیتافال هندی
oak apple
U
مازو
apple of the eye
U
محبوب نوردیده
apple of the eye
U
مردمک چشم
apple macintosh
U
acintosh
adams apple
U
جوزک
adams apple
U
سیب حضرت ادم
apple computer
U
کامپیوتر اپل
eating apple
U
سیب خوردنی
Apple Mac
U
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Key
U
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
apple jack
U
عرق سیب
crab apple
U
سیب صحرایی
apple core
U
تخمدان سیب
apple of the eye
U
چیز پریها
apple pascal
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
egg apple
U
بادنجان
fir apple
U
جوزصنوبر
fir apple
U
چلغوزه
apple works
U
اپل ورکس
apple tree
U
درخت سیب
apple talk
U
اپل تاک
apple share
U
اپل شر
gall apple
U
مازو
apple peel
U
پوست سیب
adams apple
U
بر امدگی گلو
flat apple
U
گوی بولینگ خارج از بازی
Apple Computer Corporation
U
Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
The apple does not fall far from the tree.
<proverb>
U
درست شبیه پدر.
Apple Computer Corporation
U
شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
To pick an apple off the tree.
U
سیبی را از درخت کندن
[چیدن]
.
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست.
[چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
apple desktop bus
U
گذر رومیزی اپل
apple ring fender
U
دفرای حلقوی
To eat an apple with the skin.
U
سیب را با پوست خوردن
apple desktop bus
U
باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
Apple Macintosh computer
U
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
dutch apple pie
U
پای سیب هلندی
Apple filing protocol
U
روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
Apple file exchange
U
برنامه نرم افزاری که روی کامپیوتر Macintosh Apple اجرا میشود و اجازه خواندن دیسک از PC را میدهد
oak apple or gall
U
مازو
apple desktop interface
U
رابط رومیزی اپل
apple beignets
[American English]
U
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
The rotten apple injures its neigbours.
<proverb>
U
یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
section of a pome fruit: apple
U
قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
Shipshape . In apple pie order.
U
مرتب ومنظم
apple fritters
[British English]
U
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
A rotten apple in jures its companions.
<proverb>
U
یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
toffie apple
[British English]
U
سیب با ژلاتین پوشیده شده
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why?
U
میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
U
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com