English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
provider U مهیا کننده
provider U شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
provider U رزاق
provider U نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
provider U بدست اورنده
universal provider U سوداگری که در همه چیزیادرکالاهای گوناگون معامله میکند
lion's provider U شغال
he is an adequate provider U برای تهیه خواربار
he is an adequate provider آدم با کفایتی است
Internet U SMTP
Internet U WWW
Internet U مهندسی و مدیریت اینترنت است
Internet U جستجوگر وب سافت ماکروسافت که در حال حاضر آماده است و به کاربر امکان مشاهده صفحه وب را میدهد
Internet U POP
Internet U شبکه گسترده بین المللی که انتقال داده و فایل را به همراه توابع پست الکترونیکی برای میلیونهای کاربر در جهان فراهم میکند. هر کسی میتواند از اینترنت استفاده کند. و نیز مراجعه شود به HTTP
Internet U - بیت یکتا که کامپیوترهایی که می خواهند به شبکه TCP/IP وصل شوند را مشخص میکند
Internet U سیستمی که به چندین کاربر اجازه شرکت در محاوره میدهد که هر کاربر میتواند پیامی بفرستد و متن کاربر بعد را ببیند
Internet U می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
Internet U بخشی از استاندارد TCP/IP که نحوه ارسال داده روی شبکه را بیان میکند
Internet U انجمنی که عضوی از IAB است و استانداردهای جدید اینترنت را پیش از اینکه به IETF مراجعه کنند بررسی میکند
Internet U شبکه جهانی اینترنت
Internet U نرم افزار وب سرور سافت ماکرو سافت
Internet U ل طراحی
Internet U انجمنی که عضوی از IAB است و استانداردهای اینترنت را تشخیص میدهد
internet pharmacy U داروخانه اینترنتی
self-service U بدون مسئول توزیع سلف سرویس
out of service <adj.> U ازکارافتاده
out of service <adj.> U خراب [ازکارافتاده]
self-service U تهیه وانتخاب غذاتوسط خود شخص
self-service U ازاد
self-service U با انتخاب ازاد
take into service U استخدام کردن
in service U به خاطر خدمت
in service U خدمتی
i am at your service U در خدمت شما هستم
please do me a service U خواهشمندم یک همراهی بامن بکنید
he is of no service to us U بدرد مانمیخورد
he is of no service to us U بکار ما نمیخورد
service over U خطای سرویس
f.service U نمازمعمولی هفته
on service U سر خدمت
on service U سر کار
one's service U خدمت یکسره
d. service U عبادت خدا
d. service U نماز
to see service U در ارتش یانیروی دریایی خدمت
to see service U کردن
in service U درخدمت ارتش در ارتش
service U خدمت
service U قسمت یکان
service U سرویس
service U اداره
service رسیدگی به
service U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service U اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
service U شعائر
service U نظامی
service U جنگی
service U تعمیر
service U ابلاغ
service U توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
service U تعمیر کردن
service U استخدام
service U نوکری یاری
service U کار
service U وفیفه
service U عبادت تشریفات
service U کمک
service U بنگاه سرویس
service U یکدست فروف اثاثه
service U لوازم
service U نظام وفیفه
service U سنجد
service U درخت سنجد وابسته بخدمت
service U سرویس کردن
service U ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
service U روبراه ساختن
service U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
service U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
self service U خود زاوری
self service U خود یاوری
service U بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
self service U تهیه وانتخاب غذاتوسط خود شخص
self service U ازاد
self service U با انتخاب ازاد
self service U بدون مسئول توزیع سلف سرویس
self-service U خود زاوری
self-service U خود یاوری
self-service U کمک بوسیله خود شخص
self service U کمک بوسیله خود شخص
service calls U شیپور جمع عمومی
service calls U شیپور خدمت
service officer U افسر ارشد نگهبان
service of the piece U مشق پای قبضه توپخانه مشق پای توپ
service occupations U مشاغل خدماتی
service chevron U علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
service medal U نشان خدمت
service connections U انشعاب
service club U باشگاه افراد
service cap U کلاه خدمت
service ceiling U سقف پرواز معمولی یا جنگی هواپیما
service club U باشگاه سربازان
service company U گروهان خدمات
service component U نیروی مسلح
service component U نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
service passport U پاسپورت خدمات
service obligation U تضمین خدمت
service number U کدپرسنلی
service line U حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
service department U قسمت خدمات
service line U خط سرویس
service line U ستون ناوها لجستیکی دریایی
service industry U صنعت خدمات
service industries U فعالیتهای خدماتی اشتغالهای خدماتی
service peculiar U امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
service force U یکان خدماتی دریایی
service force U یکان خدمات
service entrance U پست انشعاب
service element U عنصر اداری
service department U بخش خدمات
service element U عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
service echelon U رده اداری و خدماتی
service craft U ناوهای خدماتی دریایی
service court U محل فرود سرویس اسکواش
service number U شماره خدمتی پرسنل
service mine U مین قابل انفجار
service mine U مین جنگی
service message U پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
service element U عنصرشرکت کننده در عملیات عنصرخدماتی
service contract U قرارداد خدمت
service contract U قرارداد انجام خدمت
service marking U علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
service man U تلگرافچی
service man U تلفن چی
service load U بار مفید
service line U خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
service contract U قرارداد خدماتی
service court U محل فرود سرویس
service echelon U ردههای سرویس
Diplomatic Service U سرویسسیاسی-سرویسدیپلماتیک
dinner service U فروفغذاخوری
community service U تعاونویاریعمومی
community service U کمک
service zone U بخشسرویسزدن
service room U اتاقسرویسدهی
service module U میزانکروسن
service judge U داورسرویس
service building U ساختمانسرویس
service box U جایگاهسرویسزدن
service bay U خدماتخلیجی
right service court U داورسرویسراست
yeoman's service U خدمت صادقانه و از روی وفاداری و صمیمیت
windmill service U سرویس چکشی
fire service U آتشنشانی
Health Service U سرویسسلامتی
room service U سرویسداخلاتاق
replacement service U سرویس جایگزین رفت و آمد [حمل و نقل]
on-call service U آماده برای ترک در خدمت [اصطلاح رسمی]
security service U خدمتکاران گروه امنیتی
security service U اداره امنیت
service dog U سگ سرویس
service dog U سگ دستیار
national service U خدمت نظام وظیفه
Is service included? U آیا سرویس حساب شده است؟
lip service <idiom> U تنها زبونی موافقت کردن
service woman U زنارتشی
veteran service U خدمت سربازی
underhand service U سرویس ساده
telephone service U سرویس تلفن
service squadron U گروه خدمات
service squadron U قسمت خدمات دریای
service sector U بخش خدمات
service road U جاده کناری جاده سرویس
service road U شوسه کناری
service ribbon U لنت نشان خدمت
service records U سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
service records U پروندههای خدمتی
service rating U تقدم پرسنلی رتبه بندی پرسنلی
service rating U طبقه بندی پرسنلی
service program U برنامه خدماتی
service practice U مشق پای توپ
service practice U مشق پای قبضه جنگ افزار تمرین عملی
service stairs U پلکان سرویس
service stairs U پلکان خدمت
service stock U اماد و کالاهای جنگی
Service Included U سرویس حساب شده است.
suspend from service U معلق کردن از کار
substituted service U اوراق دعوی
substituted service U ابلاغ قانونی
statement of service U خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
social service U موسسه تعاون اجتماعی
social service U خدمات اجتماعی
ship's service U فروشگاه ناو
service unit U یکان خدمات
service uniform U اونیفرم خدمت
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
service support U پشتیبانی خدمات
service stock U امادرزمی
service practice U تمرین اموزشی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com