English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Media Player U برنامه ویندوز که به کاربر امکان نصب سخت افزار چندرسانهای از قبیل صدا و تصویر متحرک و فایلهای ویدیو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
media U پوشش میانی سرخرگ
media U واسطه ها وسیله ها
media U هر ماده فیزیکی که برای ذخیره داده به کار می رود
media U خطا در رسانه ذخیره سازی که داده را خراب میکند
media U کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
media U دستوراتی که به هر برنامه امکان کنترل چند رسانهای می دهند مثل کارت صدا و قطعه ویدیو
media U مواد مغناطیسی برای ذخیره سیگنالها مثل دیسک و نوار و.
media U رسانه ها واسطه ها
media U وسایل
media U رسانه ها
media U رسانههای گروهی
media U طرق
media U زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
magnetic media U رسانه مغناطیسی
magnetic media U ابزارمیانی مغناطیسی
media conversion U تبدیل رسانه ها
media eraser U رسانه پاک کن
input media U رسانه ورودی
media specialist U متخصص رسانه ها
media circus U تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
media hype U تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
removeable media U وسیله برداشتنی
diluting media U ماده رقیق کننده
output media U رسانه خروجی
mass media U وسایل ارتباط جمعی
mass media U رسانههای همگانی
otitis media [OM] U عفونت گوش میانی [پزشکی]
mass media U رسانههای گروهی
removable storage media U رسانههای ذخیره سازی قابل انتقال
player U بازیکن
player U بازیگر
player U هنرپیشه بازیکن ورزشی
player U بازیکن
player U نوازنده
device media control language U نوعی زبان که توسط مدیرپایگاه داده استفاده میشودتا شرح فیزیمی پایگاه داده راروی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند
He is seriously claiming [trying to tell us] that the problems are all the fault of the media. U او [مرد] به طور جدی ادعا می کند که همه مشکلات تقصیر رسانه ها است.
player's stick U چوببازیکنهاکی
tennis player U بازیکنتنیس
He is an excellent player. U عالی بازی می کند ( ورزش )
cricket player U بازیکنگریکت
player [American E] U زن دنبال کن
to be sidelined [player] U از بازی یا معرکه خارج شدن [ورزشکار]
player [American E] U مشتاق زن
player [American E] U مردلاس زن
player [American E] U مرد زن پرست
CD/ROM player U محلقرارگرفتنسیدی
hunch player U شرطبند از روی حدس و گمان
player piano U پیانو خودکار
player coach U مربی
piano player U پیانوزن
piano player U اسباب پیانو زنی
defensive player U شطرنج باز دفاعی
offensive player U شطرنجباز حملهای
money player U ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
field player U بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
player's number U شماره بازیگر
protect a player U معاف از انتقال
record player U گرامافون
ball player U بازیگر با توپ
volleyball player U والیبالیست
club player U بازیگر باشگاهی
combi player U درایو سخت افزاری که دو یا چند فرمت ROM-CD مختلف را می خواند
registration of player U نامنویسی بازیگران
exempt player U بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
back line player U بازیگر خط عقب والیبال
american football player U بازیکنفوتبالآمریکایی
cassette player controls U کنترلکنندهاینوار
wireless record player U گرام پخش کننده
compact disc player U دستگاهدیسکفشرده
ice hockey player U بازیکنهاکیروییخ
compact disc player controls U دکمههایکنترلکنندهدیسک
personal radio cassette player U رادیووضبطصوتشخصی
attacking [style of play, player] <adj.> U حمله
attacking [style of play, player] <adj.> U مهاجم
attacking [style of play, player] <adj.> U تهاجمی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com