English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
It hast fully registered with her . U درود گرم وصمیمانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
registered U ثبتی
registered U مسجل
registered U قابل اهمیت
registered U ثبت شده
non-registered [not registered] <adj.> U ثبت نشده
non registered shares U سهم بی اسم
non registered share U سهم بی نام
to be registered as an alien U در اداره مهاجرت ثبت شده بودن
registered shares U سهام بانام
registered bond U اوراق قرضه با نام
registered securities U اوراق بهادار با نام
registered capital U سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
registered port U بندر مشخص
registered office U اقامتگاه قانونی شرکت
registered nurse U پرستار دیپلمه دارای پروانه رسمی
registered share U سهم با نام
registered letter U نامه سفارشی
registered land U زمین ثبت شده
registered capital U سرمایه ثبت شده
registered mail U پست سفارشی
Registered mail. U نامه سفارشی
registered trademark U علامتتجاریسردکن
fully U کاملا
fully U از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی
fully U حروف ایجاد شده توسط چاپگر در یک عمل
fully U تخته مدار که همه قط عات را در یک محل دارد
fully U سیر
fully U تماما
registered trade mark U علامت تجاری ثبت شده
registered by a notary public U ثبتی
registered by a notary public U محضری
fully cooked <adj.> U کاملا پخته [برای گوشت] [غذا و آشپزخانه]
fully authorized U تام الاختیار
fully-grown U رشدکاملکرده
fully-fledged U انجام تمام وکمال
well done [fully cooked] <adj.> U کاملا پخته [برای گوشت] [غذا و آشپزخانه]
fully automatic U تمام اتوماتیک
fully automatic U کاملا" خودکار
fully empovered U دارای اختیارات تام
fully paid U که حقوق خودراتمام میگیرد
fully qualified U جامع الشرایط
fully responsible U مکلف
hast U توداری
hast U او دارد
registered letter with receipt attached U نامه سفارشی دو قبضه
fully hydraulic machine U دستگاه تماما " هیدرولیکی
fully automatic machine U دستگاه تماما"خودکار
fully automatic machine U تمام اتومات
fully formed character U کاراکتر تمام شکل یافته
fully ionized plasma U پلاسمای تمام یونیزه
The place was fully packed . U گوش تا گوش آدم نشسته بود
The project is not fully developed yet. U این طرح هنوز پخته وآماده نیست
fully formed characters U کاراکترهای چاپی
The specifications of this machine are fully detailed in the catalog . U مشخصات این دستگاه در کاتولوگ مفصل شرح داده شده
Fully exposed (over-exposed)to the sun. U درسینه آفتاب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com