Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Industry Standard Architecture
U
استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
extended industry standard architecture
U
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
Other Matches
industry
U
صنعت
industry
U
کوشایی
industry
U
صناعت
industry
U
پیشه و هنر ابتکار
industry
U
مجاهدت
architecture
U
فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
architecture
U
هنر معماری
architecture
U
سبک معماری مهرازی
architecture
U
معماری
architecture
U
طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
architecture
U
حافظه و وسایل ورودی / خروجی
architecture
U
ساختار
plastic industry
U
صنعت پلاستیک
oil industry
U
صنعت نفت
service industry
U
صنعت خدمات
sick industry
U
صنعت بیمار
sick industry
U
صنعت عقب مانده
transport industry
U
تجارت حمل و نقل
textile industry
U
صنعت نساجی
textile industry
U
صنعت بافندگی
weak industry
U
صنعت ضعیف
weak industry
U
صنعت کساد
cottage industry
U
کارگاه خانگی
nationalized industry
U
صنعت ملی شده
agro industry
U
کشت و صنعت
electric industry
U
صنعت برق
ceramics industry
U
صنعت سرامیک
competitive industry
U
صنعت رقابتی
domestic industry
U
صنعت داخلی
computer industry
U
صنعت کامپیوتر
declining industry
U
صنعت درحال تنزل
contracting industry
U
صنعت ساختمان
export industry
U
صنعت صادراتی
extractive industry
U
صنعت استخراجی
family industry
U
صنعت خانوادگی
agro industry
U
کشت و ساخت
ministry of industry
U
وزارت پیشه و هنر
manufacturing industry
U
صنعت کارخانهای
location of industry
U
تعیین محل استقرار صنعت
location of industry
U
تعیین مکان صنعت
iron industry
U
صنعت اهن
motorcar industry
U
صنعت اتومبیل
infant industry
U
صنعت نوزاد
declining industry
U
صنعت رو به زوال
cottage industry
U
صنعت روستایی
automotive industry
U
صنعت اتومبیل
expanding industry
U
صنعت در حال گسترش
heavy industry
U
صنایع سنگین
transport industry
U
صنعت حمل و نقل
Want is the mother of industry.
<proverb>
U
خواستن ,مادر صنعت و سازندگى است .
cottage industry
U
فرآورد خانگی
light industry
U
صنعتساختاشیاءبااندازهکوچک
petrochemical industry
U
صنعتشیمیاییفرآوردههاینفتی
landscape architecture
U
معماری ارایش زمین
Hard architecture
U
[ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.]
Green architecture
U
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
Green architecture
U
معماری سبز
Greek architecture
U
معماری یونانی
Georgian architecture
U
معماری جرجی
[در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
interior architecture
U
معماری داخلی
figurative architecture
U
معماری مشجر
Fantastic architecture
U
معماری غیر عادی
Kinetic architecture
U
معماری جنبشی
environment architecture
U
معماری محوطه
Industrial Architecture
U
معماری خانه های صنعتی
landscape architecture
U
معماری محوطه سازی
Jesuit architecture
U
معماری مجزایی
display architecture
U
معماری نمایشی
Jacobean architecture
U
سبک جاکوبی
Analogical architecture
U
[معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
egyptian architecture
U
معماری مصری
Islamic architecture
U
معماری اسلامی
interion architecture
U
معماری داخلی
environment architecture
U
معماری محیط
landscape architecture
U
معماری طبیعت
Experimental architecture
U
معماری تجربی
defensive architecture
U
معماری نظامی
Cretan architecture
U
معماری کرتی
Coptic architecture
U
معماری مسیحیان مصر
Community architecture
U
[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
contextual architecture
U
معماری بافت گرایی
Conceptual architecture
U
معماری ادراکی
carboard architecture
U
[مدل طراحی با سطحی صاف]
Babylonian architecture
U
معماری بابلی
Assyrian architecture
U
معماری آشوری
action architecture
U
[معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
Dravidian architecture
U
[معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
earth architecture
U
معماری خشتی
open architecture
U
معماری باز
Estruscan architecture
U
معماری اتروسکی
Ethiopian architecture
U
معماری حبشی
[معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
Ersatz architecture
U
[معماری الکتریکی با نقش هایی در مرکز]
Elizabethan architecture
U
معماری دوره ملکه الیزابت
[انگلستان]
electrographic architecture
U
[واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
monumental architecture
U
معماری با عظمت
Egyptian architecture
U
معماری مصری
network architecture
U
معماری شبکه
ecological architecture
U
معماری بوم شناختی
Aztec architecture
U
معماری آزتکی
[مربوط به ساکنان جزیره تکسکوکو]
style of architecture
U
سبک معماری
byzantine architecture
U
سبک معماری بیزانسی
baroque architecture
U
سبک معماری باروک
chinese architecture
U
معماری چینی
buddhist architecture
U
سبک معماری بودائی
computer architecture
U
معماری کامپیوتر
achaemenid architecture
U
معماری هخامنشی
architecture proper
U
معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
to protect home industry
U
صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
motor vehicle industry
U
صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
non ferrous metal industry
U
صنعت فلزات غیراهنی
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
Irans industry is progressing.
U
صنعت ایران درحال ترقی است
labour intensive industry
U
صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
metal working industry
U
صنعت فلزکاری
machine building industry
U
صنعت ماشین سازی
labour intensive industry
U
صنعت کاربر
increasing cost industry
U
صنایع با هزینههای افزایشی
small scale industry
U
صنعت به مقیاس کوچک
structrual engineering industry
U
صنعت ساختمان فولادی صنعت سوله
structrual engineering industry
U
صنعت سازه
decreasing cost industry
U
هزینه نزولی صنعتی
constant cost industry
U
صنعت هزینههای ثابت
late-Modern architecture
U
[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
earth-work architecture
U
معماری خشتی
CD ROM Extended Architecture
U
فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
anglo-saxon architecture
U
[معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
Early Christian architecture
U
سبک معماری دوران مسیحیت
Micro Channel Architecture
U
تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
Micro Channel Architecture
U
- بیتی است که وسایل کنترل باس را پشتیانی میکند
systems network architecture
U
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
onion skin architecture
U
طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
systems network architecture
U
معماری شبکه سیستم ها
systems application architecture
U
معماری کاربردی سیستم ها
poor prospects for the steel industry
U
دورنمای ضعیف برای صنعت پولاد
iron and steel working industry
U
صنعت اهن و فولاد
long run industry supply curve
U
منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels.
U
صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
standard
U
واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard
U
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard
U
طبیعی یا معمولی
standard
U
قسمت ساکن دستگاه
standard
U
معمولی
standard
U
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard A
U
استانداردA
standard
U
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard
U
سنجه
standard
U
اولین مگا بایت حافظه در PC.
standard
U
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard
U
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard
U
متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standard
U
متعارف
standard
U
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard
U
مرسوم
standard
U
متداول
standard
U
نشان پرچم
standard
U
متعارفی
standard
U
نمونه قبول شده معین
standard
U
مقرر قانونی
standard
U
قالب
standard
U
الگو
standard
U
استاندارد همگون
standard
U
معیار
standard
U
استاندارد
standard
U
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard
U
کالای جانشین رزمی
standard
U
یکسان معیار
standard
U
همگون یکنواخت یکجور
standard
U
همشکل
standard
U
همسان
standard
U
قانونی
standard
U
عیار قانونی استاندارد مقرر
standard
U
نمونه قانونی
standard
U
نورم مقیاس
standard
U
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard
U
استانده
standard
U
اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard ohm
U
اهم استاندارد
standard pascal
U
پاسکال استاندارد
standard penetration
U
ازمایش نفوذی استاندارد
standard pitch
U
گام استاندارد
standard price
U
قیمت استاندارد
standard rudder
U
51 درجه سکان
standard rate
U
نرخ استاندارد
standard price
U
قیمت پایه
standard motor
U
موتوراستاندارد
standard motor
U
موتور معمولی
standard item
U
اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
standard interface
U
رابط استاندارد
standard interface
U
واسطه استاندارد
standard language
U
زبان متعارف
standard load
U
بار تنظیم شده
standard load
U
بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard measure
U
اندازه استاندارد
standard method
U
روش استانده
standard metre
U
متر قانونی یا قبول شده
standard section
U
پروفیل استاندارد
standard solution
U
محلول استاندارد
standard specification
U
دستورات استاندارد
system standard
U
معیار سیستم
system standard
U
استانداردسیستم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com