English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
In groups. In batches. U دسته دسته ( گروه گروه )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
batches U یک پارتی
batches U یک دست
batches U مقدار
batches U سری
batches U با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
batches U دسته کردن مجموع کردن
batches U مجموعه
batches U یک مجموعه
batches U اندازه مخلوط بتن
batches U ابخوره
batches U این دستورات اجرا می شوند و آنچه کاربر در آنها تغییر میدهد نیز ضبط میشود
batches U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batches U مقدار نان دریک پخت
batches U یک محموله
batches U سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
batches U فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
batches U دستهای
batches U گروه
batches U قرار دادن داده ها و کارها در یک گروه
batches U قرار دادن موضوعات در گروهها
batches U 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batches U گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
batches U فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
batches U قسمت
batches U در گروههای مربوطه و در یک ماشین
batches U ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
batches U مین اطلاعات سفید
batches U دسته
groups U گروه رزمی
groups U مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
groups U دسته دسته
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U ناوگروه
groups U جمع شدن
groups U دسته دسته کردن
groups U جمعیت گروه بندی کردن
groups U انجمن
groups U گروه
groups U دسته
groups U دسته بندی کردن
groups U کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
groups U مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
groups U جمع کردن چندین وسیله با هم
groups U مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
groups U نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
groups U کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
groups U شیعه
groups U حزب
groups U جمع اوری چندین چیز با هم
groups U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
age groups U گروه سنی
enentiotopic groups U گروههای اناتیتوتوپیک
matched groups U گروههای همتا
matched groups U گروههای جور
to form into groups U گروه بندی کردن
to form into groups U دسته بندی کردن
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
delivery groups U گروه معروف پیام
pressure groups U گروه فشار
age groups U گروه سالخور
interest groups U گروههای ذینفع
blood groups U گروه خونی
blood groups U تعیین کردن
blood groups U گروه خون
peer groups U گروه همسالان
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
vested interest groups U گروههای همسود
directive effect of functional groups U اثر جهت دهندگی گروههای عاملی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com