Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I have a steady monthly income.
U
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
monthly
U
ماهانه
monthly
U
یکماهه
monthly
U
ماهی یکبار
monthly
U
هر ماهه
monthly
U
ماهیانه
monthly rose
U
خطمی مجلسی
monthly salary
U
مواجب ماهیانه
semi monthly
U
روزنامه یامجله دوهفتگی
monthly average
U
متوسط ماهیانه
monthly payment
U
پرداخت ماهانه
monthly rose
U
خطمی درختی
monthly salary
U
ماهانه
monthly statement
U
صورت وضعیت ماهیانه
monthly allowance
U
ماهیانه
semi monthly
U
پانزده روزیکبار
monthly allowance
U
مقر ری ماهیانه
Deduct it from my monthly salary .
U
زحمت را کم کردن
This is a monthly magazine ( periodical ) .
U
این مجله ماهانه است
summary of monthly statement
U
خلاصه صورت وضعیت ماهیانه
steady
U
پابرجا
steady on
U
اهسته به سمت هدف
steady as you go
U
مسیر را ثابت نگهدارید
steady as you go
U
راه ثابت باشد
steady on
U
لوله توپ را به اهستگی تاروی هدف بیاورید
steady
U
استوار یامحکم کردن
go steady
<idiom>
U
همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
steady
U
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steady
<adj.>
U
منظم
steady
<adj.>
U
مرتب
steady
U
پی درپی مداوم
steady
U
همین راه برو
steady
U
راه
steady
U
پیوسته ویکنواخت کردن
steady
U
روی مسیر
steady
U
ساکن شدن
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
U
یکنواخت
steady
U
محکم
steady
U
پرپشت استوار
steady
U
ثابت
steady flow
U
جریان دائم
steady state
U
حالت پایا
quasi steady
U
جریان نیمه ارام
steady flow
U
جریان ماندگار
steady current
U
جریان ثابت
slow and steady
U
اهسته وپیوسته
steady flow
U
جریان دائمی
steady flow
U
جریان لایه وار
steady load
U
بار دائم
steady growth
U
رشد پایدار
steady state
U
مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
steady state
U
حالات دائم
steady state
U
وضعیت بارشد مداوم
steady state
U
حالت دائمی
as steady as a rock
<idiom>
U
مثل کوه
[استوار و ثابت]
steady state
U
وضعیت پایدار
steady state
U
حالت ثابت
non steady state flow
U
جریان غیرهمگام
steady state theory
U
نظریه حالت پایا
steady state approximation
U
تقریب حالت پایا
steady state conduction
U
رسانش با حالت پایا
steady state growth
U
رشد مداوم
steady state growth
U
رشد پایدار
steady state flow
U
جریان با حالت پایا
steady state equilibrium
U
تعادل در وضعیت رشد پایدار
slow and steady wins the race
U
اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
steady state wave motion
U
حرکت موجی پایا
mean income
U
درامد متوسط
income
U
عایدی
his income
U
هر چه درامد داردخرج میکند
but for income
U
قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
income
U
ورودیه جدیدالورود
income
U
عواید
income
U
عایدات
income
U
درامد
income
U
دخل
income
U
ریزش فهور
income
U
جریان
income
U
مهاجر واردشونده
current income
U
درامد یک سال مالی
current income
U
درامد جاری
business income
U
درامد خالص تجارتی
bunched income
U
درامد خدمات شخصی
annual income
U
درامد سالانه
actual income
U
درامد واقعی
current income
U
درامدیک دوره معین
deduction from income
U
کسور درامد
deferred income
U
درامدهای انتقالی
transitory income
U
درامد انتقالی
present income
U
درامد حال
present income
U
درامد جاری
personal income
U
درامد سرانه
personal income
U
درامد شخصی
permanent income
U
درامد دائمی
property income
U
درامد ناشی از املاک ومستغلات
psychic income
U
درامد بی دردسر
rental income
U
درامد ناشی از اجاره بها
relative income
U
درامد نسبی
redistribution of income
U
توزیع دوباره درامد
real income
U
مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
real income
U
درامد واقعی
deferred income
U
پیش دریافت درامد
psychic income
U
درامدحاصل از مشاغل ساده و بی دردسر
per capita income
U
درامد سرانه
wage income
U
درامدمربوط بکار
windfall income
U
درامد باد اورده
income support
U
پولیکهافرادکمدرآمدازدولتمیگیرند
income taxes
U
مالیات بر درامد
a modest income
U
درآمدی متوسط
to rely on somebody for your income
U
از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
income tax
U
مالیات برعایدات
wage income
U
درامد بشکل دستمزد
unearned income
U
درامد ازمبنایی جز کار
unearned income
U
درامد باد اورده
income taxes
U
مالیات برعایدات
stream of income
U
جریان درامد
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
supplementary income
U
درامد تکمیلی
taxable income
U
درامد مشمول مالیات
temporary income
U
درامد موقتی
the p of income to expenses
U
نسبت درامدبه هزینه
total income
U
درامد کل
transfer income
U
درامد انتقالی
transitory income
U
درامدموقتی
income tax
U
مالیات بر درامد
flow of income
U
جریان درامد
income policy
U
سیاست مربوط به درامدها
income velocity
U
سرعت گردش پول
income velocity
U
دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
marginal income
U
درامد نهائی
labor income
U
درامدهای کار
live up to one's income
U
به اندازه درامد خود خرج کردن
median income
U
درامد متوسط
median income
U
درامد میانی
money income
U
درامد پولی
money income
U
مزد و حقوق
earned income
U
درامدکسب شده
earned income
U
درامد تحصیل شده
income distribution
U
توزیع درامد
distribution of income
U
توزیع درامد
disposable income
U
درامد دریافتی
income policy
U
سیاست درامدی
income per capita
U
درامد سرانه
income multiplier
U
ضریب فزاینده درامد
flow of income
U
گردش درامد
gross income
U
درامد ناخالص
economic income
U
درامد اقتصادی
imputed income
U
درامد ضمنی
imputed income
U
درامد انتسابی
income accounts
حساب های درآمد
income and expenditure
U
درامد و هزینه
income determination
U
تعیین درامد
earned income
U
درامدحاصله از کار
income effect
U
تناسب خرید با درامد
fixed income
U
درامد ثابت
income forgone
U
درامد صرف نظر شده
income forgone
U
درامداز دست رفته
income leakage
U
نشت درامد
income leakage
U
کسر درامد
disposable income
U
درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
disposable income
U
درامدقابل استفاده
disposable income
U
درامد قابل تصرف
income analysis
U
تحلیل درامد
national income
U
درامد ملی
nonmonetary income
U
درامد غیر پولی
notional income
U
درامد فرضی
notional income
U
درامد خیالی
net income
U
درامد خالص
ordinary income
U
درامد عادی
overseas income
U
درامد از کشور یا کشورهای خارجی
nominal income
U
درامد اسمی
progressive income tax
U
مالیات بر درامد تصاعدی
income elasticity of demand
U
کشش
income velocity of money
U
سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
theory of income distribution
U
نظریه توزیع درامد
theory of income determination
U
نظریه تعیین درامد
income elasticity of demand
U
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
unequal distribution of income
U
توزیع نابرابر درامد
uneven distribution of income
U
توزیع نابرابر درامد
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
gross national income
U
درامد ناخالص ملی
permanent income hypothesis
U
فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
permanent income hypothesis
U
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
permanent income hypothesis
U
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
personal disposable income
U
درامد قابل تصرف شخصی
net national income
U
درامد خالص ملی
nonneutralities of income taxation
U
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
income and expenditure approach
U
مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
income consumption curve
U
منحنی درامد
income consumption curve
U
مصرف
income elasticity of demand
U
درامدی تقاضا
property income tax
U
مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
relative income hypothesis
U
براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
relative income hypothesis
U
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
absolute income hypothesis
فرضیه درآمد مطلق
actual water income
U
اب ورودی موثر
size distribution of income
U
توزیع درامد مقداری
disposable personal income
U
پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
disposable personal income
U
درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
circular flow of income
U
گردش دورانی درامد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com